داریوش خسرویار، عضو حزب کارگزاران سازندگی ایران، خراسان شمالی
تجربه سالهای اخیر نشان داده است که مردم و روشنفکران جامعه طرفدار اصلاحات از سیاسیونی که سالها در مناصب قدرت حضور داشتهاند در فهم وضعیت جامعه پیشروتر بودهاند و تجربه سالهای اخیر نشان از حرکت جامعه مدنی به سمت بلوغ داشته است.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ رقابت کاندیداهای اصلاحطلب (کروبی، معین، مهرعلیزاده) با یکدیگر درحالیکه مجموع رای آنها در دور اول بیش از دو برابر آرای احمدی نژاد بود باعث پخش شدن رای و رفتن احمدینژاد به دور دوم شد و ایشان با ایجاد فضای ضد هاشمی رفسنجانی توانست پیروز انتخابات شود.
در انتخابات ۸۸ نیز شاهد بودیم که کروبی تا پایان انتخابات حاضر نشد که به نفع میرحسین موسوی که وضعیت خیلی بهتری از ایشان داشت انصراف دهد و با ایشان ائتلاف کند.
اما در انتخابات ۹۲ شرایط فرق کرد و اصرار مردم و روشنفکران و تجربه حاصل از شکست های سال قبل باعث شد که با پادرمیانی بزرگان اصلاحات عارف از ادامه رقابت انصراف داد اما این کنارهگیری با ناراحتی ایشان همراه شد به طوری که در بیانیه صادر شده هیچ اشارهای روشن به کنارهگیری به نفع روحانی نداشت اما این بار مردم به تنگ آمده از شرایط موجود هم قسم شدند و برای برونرفت از شرایط موجود موجی جدید ایجاد کردند که حاصلش پیروزی روحانی بود در حالی که هیچ تحلیلگری در شروع کارزار انتخاباتی پیشبینی پیروزی روحانی در دور اول را نداشت در حالی که قاطبه رای ایشان نیز از سوی اصلاحطلبان حاصل شد.
این تجربه باعث شد که با وجود قلع و قمع کاندیداهای اصلاحطلب در انتخابات ۹۴، تشکیل شورای سیاستگذاری و هماهنگی اصلاحطلبان و ارائه لیست امید در سراسر کشور باعث پیروزی دیگری برای اصلاحطلبان گردید هر چند خروجی لیست متاثر از سهمخواهی بعضی از احزاب و نفوذ تعدادی از سیاسیون با خواست مردم همخوانی نداشت و تعدادی از نمایندگان پس از ورود به مجلس راه خود را از لیست امید جدا کردند که باعث رنجش مردم شد، بنابراین شرایط امروز جامعه اقتضا میکند که با توجه به نتایج انتخابات اخیر در ترکیب شورای هماهنگی اصلاحطلبان تجدید نظر شود و شرط ورود و رایگیری در مجامع اصلاحطلبان بر اساس وزن و جایگاه احزاب صورت گیرد و تمهیداتی صورت گیرد که احزابی که اعضای آن به تعداد انگشتان دست نمیرسد و بعضا برای کسب منافع ایجاد شدهاند، نتوانند سیاستهای و تصمیمات جامعه اصلاحطلبی که توسط منتخبان احزاب مردمی مطرح میشود را منحرف نمایند.
بنابراین پیشنهاد میکنم جهت تقویت شورای اصلاح طلبان در استانها عضویت و حق رای هر حزب بر اساس شرط برگزاری کنگره استانی آن حزب و تعداد اعضایش صورت گیرد مثلا: به ازای هر ۱۰۰ عضو ثبت شده در حزب صاحب یک رای در مجامع اصلاحطلبان باشند و احزابی که اعضای کمتری دارند بتوانند با ائتلاف با سایر احزاب مشابه خود به ازای هر ۱۰۰ عضو صاحب یک حق رای مشترک شوند.
امیدوارم دوستان با مشارکت و تکمیل پیشنهاد بنده کمک کنند شرایطی در فضای سیاسی کشور ایجاد شود که علاوه بر مشارکت حداکثری مردم در احزاب و فعالیتهای سیاسی به جای اینکه شاهد ۲۵۰ حزب و گروه سیاسی ثبت شده مختلف در کشور باشیم زمینه فعالیت سه، چهار حزب قوی و واقعی در کشور ایجاد شود و تفرق و چنددستگیها روز به روز کاهش پیدا کند و اتحاد مردم در جهت توسعه و آبادانی کشور به کار گرفته شود.