یادداشت

ظهور دین مدنی 

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

توسعه‏ی شبکه‏‌های تلویزیونی و اجتماعی گرچه دسترسی به شک، شبهه و تردید دینی را بیشتر کرده است اما به همان میزان در تغییر شیوه‏ی ابلاغ پیام ایمان و اخلاق و آیین الهی هم موثر بوده است. در واقع عمومی شدن الحاد و ایمان به صورت موازی پیش می‏‌رود: هم شبهه، فراگیرتر شده و هم اعتقاد، قدرتمندتر...

نمونه‏‌ی این تحولات، جامعه‌شناسی سوگواری‌های اجتماعی در محرم ۱۳۹۷ است: گرچه شبهه‌پراکنی و کمپین‏‌های ظاهرالصلاح اما در باطن دین‌گریزانه (مانند ترجیح رسیدگی به فقرا بر عزاداری) در شبکه‏‌های اجتماعی بسیار تبلیغ شد اما در نهایت حرمت محرم حفظ شد و به خصوص در شهرستان‌ها ذره‏ای از شکوه عاشورا کاسته نشد. اتفاقا در این تحول اجتماعی همان شبکه‏‌های اجتماعی نقش اساسی داشتند: در‏حالی‏که رسانه‏‌های رسمی و به‌طور مشخص صداوسیما سعی می‌کردند یک قرائت رسمی از دین، دین ایدئولوژیک را ترویج کنند و با حمایت از عزاداری‌های رسمی دیگر انواع سوگواری را کمرنگ کنند، رسانه‏‌های غیررسمی و شبکه‏‌های اجتماعی «دین مدنی» را به عنوان صورت‌بندی دیگری از رابطه دین و دولت مطرح کردند که در حفظ حرمت و کرامت دین و صیانت آن از الحاد نقش موثرتری از «دین دولتی» بازی می‌کرد و جلوه‏ای از اسلام را نشان می‌‏دهد که با ناکارآمدی نهادهای اجرایی و دولتی در این بحران اقتصادی و اجتماعی نه‌تنها همدلی نمی‌‏کند بلکه اپوزیسیون درون دینی آن است. 

پس از انتقال تمرکز و تمرکززدایی از احترام به شعائر دینی از تهران و حتی قم و مشهد به اردبیل و زنجان و اجتماعات عظیم مردمی در این دو شهر، که صداوسیما در اثر افزایش ساعات پخش و توسعه شبکه‌‏های استانی مبلغ اولیه آن بود، در دو سال گذشته شیوه و محتوای عزاداری مردم یزد جلوه تازه‏‌ای به دین مدنی داده است: اجتماعاتی به دور از ریب و ریا، به دور از حضور سیاستمداران و مدیران و مسئولان و مبتنی بر ارزش‌های طبقه متوسط شهری و بورژوازی اسلامی، به خصوص مطالبه‏ی آزادی به عنوان ارزشی الهی و نظم و انضباط در خور سوگواری شهروندان طبقه متوسط بدون تازه به دوران رسیدگی...

در میان مکان‏های دینی و عبادی ایران به برکت انقلاب اسلامی تنها یک صحن به نام نامی آزادی نامگذاری شده است و آن صحن آزادی در حرم امام رضا(ع) است که درکی نمادین از پیوند دین و آزادی ارائه می‌کند و این تجربه در کل این چهل سال پس از انقلاب تکرار نشده است؛ اکنون اما هیئات مذهبی در یزد اجتماعات خود را در جایی برگزار می‏‌کنند که آن را باز هم به صورت نمادین حسینیه ایران می‏‌خوانند. ایران، آزادی خود را از یوغ دیگران چه تازیان، چه ترکان، چه غربیان مدیون تشیع است و نماد تشیع، امام حسین(ع) و امام رضا(ع) و نهاد استوار امامت است. یادآوری این پیوند میان «ایران و اسلام» - و «آزادی و اسلام» یک ضرورت تاریخی و کنش مدنی در برابر موج تبلیغات ضددینی و ضدشیعی است که نمونه‏‌ای پلشت از آن در توئیت منتسب به نامی بی‏هویت اما پر ادعا به نام تتلو جلوه‌گر شده است. منکران قرن‌ها در قامت‌هایی مودبانه‌تر و در قد و قواره‌ی «نخبگان ملحد» دین را به چالش کشیدند اما اکنون دین در مواجهه با عامیان منکر قرار گرفته است و در غیاب و خواب نخبگان مومن، که باید با چراغ به سراغ‌شان رفت، این عامیان مومن هستند که باید با عقل و منطق جواب ایشان را بدهند. تاسیس دولت دینی گرچه منطق تاریخ بوده است اما لاجرم دین را با چالش‌های جدی مواجه ساخته است چرا که قدرت، مسئولیت می‏‌آ‌‌‌ورد و مسئولیت لاجرم باید با پاسخگویی همراه باشد. دین نه می‏‌تواند و نه می‏‌بایست از سیاست جدا باشد. عاشورا نمونه‏‌ای از این «نه همانی» که «همراستایی» دین و سیاست است؛اما دین سیاسی دو گونه است.

دین دولتی (نه دولت دینی) و بهتر بگوییم دین ایدئولوژیک که دین را به قامت دولت و ایدئولوژی، بلکه به قامت کوتاه دولت و ایدئولوژی آن می‏‌دوزد؛ و دین مدنی که دینی مبتنی بر انتخاب، آگاهی، آزادی و ایمان (نه الحاح و اصرار) است. دین مدنی از موضع اجتماعی وارد امر سیاسی می‏‌شود و حزب تشکیل می‌دهد و در انتخابات شرکت می‏‌کند و بر مبنای تکلیف شرعی مبارزه سیاسی می‌کند و دولتی از سیاستمداران متدین تشکیل می‌دهد که بر این نکته ظریف استوار است که مسلمان نمی‏‌تواند سکولار باشد اما دولت ذاتا نهادی عرفی است و حتی نزدِ یک دولتمرد مسلمان باید مومن و منکر و ملحد و...مساوی باشند و به همه‏‌ی آنها یکسان خدمت شود. شکوه حکومت اسلامی به عنوان یک حکومت مدنی (نه تئوکراسی) در خدمت‌گزاری مومنان حتی به منکران است و نه حذف و نادیده گرفتن آنان...

بر مبنای این منطق است که دفاع از آزادی وظیفه انسانی و ایمانی هر مسلمانی است که آزادی را در برابر بردگی و عدل را در برابر ظلم و عقل را در برابر جهل قرار می‌دهد و این هر سه سیئه، بردگی و ظلم و جهل را بدتر از کفر می‏‌شمارد بلکه کفر را جز جمع این سه نمی‌‏داند... اعتراض عزادار حسین به بردگی و ظلم و جهل و فقر نه اتفاقی تازه که یادآوری قیام امامی است که به بیعت به زور تن نداد و نه برای «حکومت کردن» که برای «به زور حکومت نشدن» جنگید. گرچه شریعت رکن دیانت است اما اگر سیاست را از دیانت جدا کنیم از اسلام جز پوستی بر استخوان نمی‌‏ماند؛ اسلام و هر دینی ذاتا سیاسی و اجتماعی است؛ اما سیاستی که آزادی‌بخش است و بر شریعتی استوار است که فراتر از فروعات از جمله نماز و روزه و زیارت و عبادت تداوم سیاست در جامعه‏‌ای است که برای عدالت نیازمند قانون است و فقاهت جوهر همان قانون است...

این‌گونه است که در زمان‌ه‏ای که کوس سکولاریسم در گوش‏ها پیچیده است و گویی برای دینداری راهی و نسخه‌ای جز جدایی دین از سیاست نمی‌پیچند و در میان حکومت و اپوزیسیون هم قرائتی مشابه یعنی فهم ایدئولوژیک از رابطه حکومت و دیانت حاکم است، این دین مدنی است که آرام در بستر جامعه راه تازه‏‌ای را نشان می‌دهد. دین‌گرایی ایدئولوژیک و دین‌ستیزی ایدئولوژیک دو روی یک سکه‌‏اند: ایمان اجباری (تحت فشار قدرت) و الحاد اجباری (تحت فشار شبکه‏‌های اجتماعی) هر دو ریشه در اقتدارگرایی دارند. اما اینک گلبانگ آزادی از حسینیه ایران در یزد به گوش می‌‏رسد. حتی هنرمندی مطعون (از ناحیه رسانه‏‌های رسمی) مانند لوریس چکناواریان با وجود تشرف و التزام به دیانتی دیگر قطعه شب عاشورا را می‏سازد و هنرمندی دگراندیش مانند بهرام بیضایی یکی از شکوهمندترین آثار سینمایی، روز واقعه را می‌نویسد. و این همان دین مدنی در برابر دین ایدئولوژیک است. دینی که به همان اندازه که سنتی است، یعنی اهل نماز و روزه و دعا و عبادت و زیارت و گریه و سوگ و سینه‌زنی است؛ از آزادی و عدالت و اخلاق و انتخاب و صلح و شادی می‌گوید و با جنگ و کینه و قهر و قمه نسبتی ندارد. این دین به سنت حرمت می‌گذارد و از شریعت و شعایر گریزان نیست اما شعایر را در آداب ظاهری خلاصه نمی‌کند، ریا نمی‏کند و برای  ترویج سلاح برکف نمی‌گیرد. گرچه از جان فدا کردن در راه انسان و ایمان و ایران ابایی ندارد اما جهاد را اول با نفس می‌داند و بعد با خصم. اسلام مدنی ریشه‏ی اسلام را در سلم می‌داند و صلح... دین مدنی برخلاف دین سنتی از تحجر به دور است و برخلاف جنبش اصلاح دین تجدیدنظرطلبی دینی پیشه نمی‌کند و هم مناسک‌زدگی و هم بی‏توجهی به مناسک را رد می‌کند و می‌کوشد با حفظ ظاهر، باطن دین را احیا کند و نه ظاهرگرایی و نه باطنی‌گری کند. پس هم تفکر درباره عاشورا و هم تمسک به عاشورا را محترم می‌‏دارد. این همان دین مدنی است که اکنون در نزاع سکولاریسم و بنیادگرایی سربرآورده است چه این هر دو ایدئولوژی‌اند و اسلام فراتر از هر ایدئولوژی است...اسلام یک دین است، یک دین مدنی، یک دین شهری، یک دین شهروندی...

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی