احمد نقیب زاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
همانطور که انتظار میرفت نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عرصه کشمکش ایران و آمریکا تبدیل شد.
روحانی رئیسجمهور ایران سعی کرد با سخنانی شمرده و منطقی افکار عمومی جهان و هیئتهای نمایندگی کشورهای مختلف را مخاطب قرار داده و مواضع بر حق ایران را تعریف و عهدشکنیهای رقیب خود آمریکا را به جهانیان گوشزد کند.
شاید به زعم برخی در سخنان روحانی مطلب تازهای به چشم نخورد ولی متانت گفتار و حرکات او در مقایسه با سخنان ترامپ زبانزد شد. اینکه آمریکا به تعهدات خودش پایبند نمیماند و اولین شرط برای بازگشت به میز مذاکره قبول برجام است، سخنانی بود که پیش از اینهم گفته شده بود ولی تکرارش از باب تأکید قابل تأمل بود.
در آن طرف هم ترامپ چیز تازهای برای گفتن نداشت جز حرفهای بالا و پایینش که خنده حضار را به دنبال داشت. اینکه آمریکا فقط به دنبال حل مسئله اتمی نیست بلکه در مورد سیستم دفاع موشکی هم حرف دارد و به همانسان به اصطلاح مداخلات ایران را در کشورهای منطقه نمیپذیرد و دوستان آمریکا هم باید در امنیت باشند، نکاتی بود که بارها و بارها از زبان آمریکاییها شنیده شده بود جز اینکه برعکسِ رفتار ایران، سخنان ترامپ مخاطب خاصی نداشت یا به عبارتی قصد مجاب کردن کسی را هم نداشت.
این وضعیت نشان میدهد که ایران با چه حریفی سروکار دارد: بیاعتنا به افکار عمومی؛ بیتفاوت نسبت به واکنش دیگران؛ و خیرهسری که دوست و دشمن نمیشناسد. رفتار با چنین حریفی بسیار دشوار و خطرناک است. باید به آرامی از کنارش گذشت. زیرا هرچه باشد رئیسجمهور قویترین کشور دنیاست و هر حرفش میتواند تأثیر قابلتوجهی دست کم بر اقتصاد ایران داشته باشد. کما اینکه همین حرفهای سربالای او از جمله اینکه دلار آمریکا به کشورهای دوست آمریکا میرود، بر قیمت دلار تاثیر میگذارد و بالاتر میبرد. به همین سان ایران هم میتواند حرفهای او را خنثی کند. مثلا در جواب اینکه ما آماده مذاکره مستقیم با ایران هستیم، گفته شود ما هم از این مذاکره استقبال میکنیم. به این ترتیب میتوان بر اقتصاد تاثیر گذاشت و از بالا رفتن قیمت دلار جلوگیری کرد. گمان میکنم کرۀ شمالی مشغول همین بازی است. یعنی به جای شاخ و شانه کشیدن، سر رقیب را گرم میکند تا دفع شر فوری کند. هیچ کشوری به اندازه ایران اسیر تابوها و کدهایی که خود ساخته است، نیست و این نتیجۀ گره خوردن سیاست خارجی با سیاست داخلی یا بهتر بگوییم با بازیهای داخلی است. این وضع دست بازیگران را از پشت میبندد و قدرت مانور را از آنها میگیرد. اگر رئیسجمهور ایران با چنین مشکلاتی دست بهگریبان است، رقیب او ترامپ خود را از هرگونه پاسخگویی آزاد میداند. درعینحال مشاوران او آثار سخنانش را به او گوشزد میکنند. او میداند کدام سخن قادر است یک تکان دیگر بر قیمت دلار وارد سازد. اما رئیسجمهور ایران دستش از تمام کانالهای قدرت و لابیهای موجود در آمریکا کوتاه است. اساسا ایران عرصه تأثیرگذاری را به دست مخالفان جمهوری اسلامی رها کرده و آنها هم با توهمات خود ترامپ را تشویق به سختگیریهایی میکنند که نتیجه آن نه نظام سیاسی کشور بلکه کل ارکان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را هدف میگیرد. باید تابوی مذاکره مستقیم شکسته شود و طرف ایرانی بداند هرگاه خلاف مصالح کشورش سخنی گفتند، از کلید واژه «نه» استفاده کند. به پای میز مذاکره رفتن به معنای قبول هرچیز نیست.
منبع: روزنامه سازندگی