سیده فاطمه مقیمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
نخستین سوالی که باید در بررسی تغییرات مدیریتی پاسخ داده شود، این است که آیا امکانات اولیه در اختیار مدیر وجود داشته که بتواند برنامههای خود را عملی کند یا خیر؟ وزارتخانه راهوشهرسازی هم از این مهم مستثنی نیست. معتقدم زیرساختهای اولیه در این حوزه فراهم نبوده و مشکلات گذشته هم مانعی برای تحقق برنامهها بوده است. این شرایط برای سایر دولتها و مسوولان هم خواهد بود. در چند سال اخیر، حادثههای تلخی اتفاق افتاد که باعث جان باختن تعدادی از هموطنانمان شد. سرمایه انسانی، بزرگترین ارزش هر جامعهای است که متاسفانه در کشور ما آنچنان مورد احترام واقع نمیشود. جبران کردن این سرمایه هم با عذرخواهی کردن یا هزینه مالی امکانپذیر نیست. در سالهای اخیر حادثههایی مثل قطار تبریز – مشهد، سقوط هواپیمای دنا یا تصادفات فراوان جادهای اتفاق افتاد اما سوال این است که آیا زیرساختها از دولتهای قبل آماده بوده و آقای آخوندی به عنوان وزیر راهوشهرسازی در مدیریت منابع اشتباه کرده است یا نه، اصلا زیرساختی مهیا نبوده است؟ نباید فراموش کنیم نیروی مدیریتی در شرایط مطلوب میتواند تصمیمات بهتری بگیرد اما وقتی زیرساختهای مناسب فراهم نباشد، قدرت تصمیمگیری هم محدود میشود. معتقدم در دو سه دوره اخیر وزارت راهوشهرسازی، اتفاقهای خوب در عرصه حملونقل کشور رخ نداد. یکی از بدترین تصمیمها هم ادغام دو وزارتخانه مسکن و شهرسازی بود. در کشورهای مترقی، مجموعهای به نام وزارت حملونقل وجود دارد اما ایران با وجود داشتن پتانسیل بالا، خوب عمل نکرده است. ما میتوانیم از این پتانسیل به عنوان منبع درآمد برای کشور استفاده کنیم که حتی برتر از درآمد نفت باشد. هم اشتغالزایی اتفاق بیفتد و هم فرصتهای سرمایهگذاری ایجاد شود. البته تمام وزرا خدماتی کردهاند اما متناسب با پتانسیل موجود نبوده است. مسلم است که برنامههای آقای آخوندی در کنار تفاهمنامه برجام به خرید هواپیما یا گسترش خطوط ریلی یا زیرساختهای حملونقل جادهای منجر شد اما اینها کافی نبوده است. مثلا مدتهاست راهآهن رشت–انزلی به بهرهبرداری نرسیده یا طرح چابهار سه بار افتتاح شده اما خروجی آن چه بوده است؟ مسکن مهر ایجاد شد و قشر نیازمند جامعه صاحبخانه شدند اما آیا امنیت زندگی در آنجا وجود داشت؟ ایمنی جادهها، حملونقل، نوسازی ناوگان حملونقل، جذب سرمایه خارجی و ... از مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد. بهبود شرایط این حوزهها میتواند باعث درآمدزایی شود. مثلا تاثیرات مثبت نوسازی ناوگان حملونقل تنها در حوزه محیط زیست خلاصه نمیشود بلکه میتواند باعث افزایش اشتغال و گسترش تجارت با کشورهای اروپایی هم بشود. کامیونهای فرسوده و خودروهایی که سیستم آلایندهشان مطابق با استانداردهای جهانی نباشد، راهی به کشورهای اروپایی پیدا نمیکنند. وقتی این خودروها را نوسازی کنیم، شرایط متفاوت میشود و میتوانیم صادراتمان با کشورهای اروپایی را گسترش دهیم. در حال حاضر، میانگین سن ناوگان کشور 16 سال است و استفاده از این ناوگان فرسوده باعث افزایش آلودگی هوا و ایجاد هزینههای مازاد نگهداری و تعمیر شده است. این در حالی است که با نوسازی این ناوگان، درآمدی که به دلیل جلوگیری از مصرف بیرویه سوخت توسط کامیونهای فرسوده نصیب دولت میشود، میتواند در زمینههایی مانند صادرات استفاده شود. در مجموع امیدوارم وزیر آینده وزارتخانه راه و شهرسازی بتواند برنامههای خود را با وجود کاستیهای فراوان، اجرایی کند.
منبع: روزنامه سازندگی