فائزه هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
نوسازی اصلاحطلبی که این روزها با جدیت بیشتری دنبال میشود در وهله اول باید تعریفی درست داشته باشد. پس از تعریفی درست، اصلاحطلبان را در ظرفی بگذاریم که شاخصهایی مشخص دارد.
از ابتدای انقلاب تاکنون، اصلاحات جریانهای مختلفی را تجربه کرد اما انگار جناحهای راست بیشتر از جناح چپ اصلاحطلب بودند. مسئلهای که خودش را از دوران آیتالله هاشمیرفسنجانی نشان داد. در دوران ریاستجمهوری آقای هاشمی با تعریفی متفاوت از اصلاحطلبی کارگزاران به عنوان یکی از اولین احزاب اصلاحطلب تشکیل شد.
البته نباید فراموش کنیم که پیش از شکلگیری حزبهای مختلف اصلاحطلبی، جمهوری اسلامی ایران، اصلاحطلبانی مانند جبهه ملی و نهضت آزادی داشت که از پست و مقام به راحتی کنارهگیری کردند تا بر اصول خودشان وفادار بمانند. درعین حال پس از این دو گروه، کارگزاران شروعی برای اصلاحطلبی شد که نتیجه آن مجلس پنجم بود که تعداد زیادی از اصلاحطلبان توانستند وارد مجلس شوند. در ادامه انتخابات دوم خرداد بود که بازهم کارگزاران توانست پایهای محکم برای پیروزی آقای خاتمی شود، زیرا با محوریت این حزب بود که گروههایی که درگذشته قهر کرده بودند و اصلاحطلبانی که بازنشسته شده بودند دوباره برگشتند. اصلاحطلبی در دولت اصلاحات و دوره بعد از آن دچار آسیب شد و بسیاری از اصول اصلاحطلبی کنار گذاشته شد. به نظر میآید اصلاحطلبان سال 88 با بازنگری در عملکردهایشان و بررسی اشتباهاتی که انجام داده بودند دوباره دور هم جمع شدند و تا سال 94 دستاوردهای قابل توجهی هم داشتند. از 94 تا 96 اتفاق خاصی نیفتاد. اما پس از انتخابات شورای شهر و ریاستجمهوری، عملکرد اصلاحطلبان مجددا سیری نزولی به خود گرفت. پس از انتخابات 96، اصلاحطلبان بار دیگر از اصول اولیه خود فاصله گرفتند و مسائلی را بیان کردند که خیلی با اصول اصلاحطلبی همخوانی نداشت. مسائلی مانند نداشتن انحصارطلبی، نگاه به منافع ملی و اینکه چقدر از حرکات آنها در راستای منافع ملی انجام میشود و مشارکت زنان در عمل برخی اصلاحطلبان دیده نشد. این درحالی است که اصلاحطلبان باید ثابت کنند که در به قدرت رسیدن، مانند اصولگرایان نیستند. همان اصولگرایانی که هرگاه قدرت را در دست داشتند انحصارطلبانه به هر هدفی اندیشیدند غیر از خواسته مردم. کارآمدی یکی از ویژگیهای مهمی است که اصلاحطلبان این روزها بیش از پیش باید رعایت کنند. مناسبات خویشاوندی یا به کارگیری افراد به دلیل آشنایی آسیبی جبرانناپذیر خواهد داشت. متاسفانه برخی از اصلاحطلبان بدون در نظر گرفتن علم و تخصص افراد و تنها برای اینکه شخصی در جناح مورد نظرشان است، کسانی را در سمتهای مختلف قرار میدهند که دقیقا برخلاف منافع ملی جامعه عمل میکنند.
پایه توسعه در بهرهوری و شایستهسالاری است. متاسفانه در شرایط حساس کنونی برخی از اصلاحطلبان در اصول و چارچوب اصلاحطلبی حرکت نمیکنند. مثال بارز آن لیست شورای شهر پنجم و انتخاب شهردارهای مختلف برای تهران است. شهردار اول در دوره پنجم شورای شهر کاملا حزبی عمل کرد، شهردار دوم نیز به نوعی دیگر نتوانست بر ریل اصلاحطلبان و شایستهسالاری حرکت کند.
در دولت هم همینطور است. هرچند که رئیسجمهور اصلاحطلب نبوده است اما ایشان با پایگاه و رای اصلاحطلبی رئیس قوه مجریه شد، لذا انتظار میرفت که ایشان حداقل گوشهچشمی به نظرات اصلاحطلبان هم داشت. البته در مسئله زنان، آقای روحانی تلاش بسیاری کردند و تقریبا میتوان گفت تا آنجایی که در توان داشتند به قولی که داده بودند نزدیک شدند. رئیسجمهور با اینکه نتوانست وزیر زن به مجلس معرفی کند اما در بخشنامهای به مدیرانش دستور داد که تا پایان دولت از حضور 30 درصدی زنان در سطوح مختلف استفاده کنند. بخشنامهای که هنوز هم مرحله به مرحله در حال اجرایی شدن است. هرچند ضعف کارآمدیای که در برخی از مدیران دولت آقای روحانی دیده میشود این است که عدهای از مسئولان تنها مهر مدیریت روی پیشانیشان خورده است. حال این سوال پیش میآید که اگر مدیری کارآمد نیست چرا از پستی برداشته شده و به پست دیگری منتقل میشود؟ اگر آن مدیر مربوطه کارآمد نباشد پس در هیچ منصبی نمیتواند موفق عمل کند، بنابراین ماندن او در مدیریتهای مختلف تنها تشنگی قدرت است نه منافع ملی یک کشور.
در اصلاحات هم چنین اشتباهاتی دیده میشود. برخی از اصلاحطلبان فعلی هم همینطور هستند و در بسیاری از موارد دقیقا همان مسائلی را نقد میکنند که در شرایط مختلف تکرار میکنند. بنابراین اصلاحطلبی در ایران نیاز مبرمی به پوستاندازی و نوسازی دارد و این پوستاندازی فقط با تغییر نسل صورت میگیرد. تغییر نگرش عمیق و واقعی باید در اصلاحطلبی اتفاق بیفتد. بنابراین کمیته آموزش احزاب اصلاحطلب باید با تعریفی جدید و نگرشی روشن، نهتنها در کل احزاب بلکه در تکتک افراد اصلاحطلب اجرا شود. در وهله دوم با تشکیل یک کمیته نظارت، افراد را به قولی الک کند تا نوسازی اصلاحطلبی به بهترین شکل صورت گیرد. بنابراین دو نکته مهم باید در نظر گرفته شود: 1.آموزش اصلاحطلبی به صورت مجدد و تعریفشده 2. نظارت بر اجرای اصول اصلاحطلبی که تاثیر بسیاری بر پوستاندازی این حزب در ایران خواهد داشت.
در نتیجه در شرایط کنونی کشور در نظر گرفتن 3 عامل مهم نوسازی اصلاحطلبی، توسعه کارآمدی و بازنگری قانونی اساسی از مهمترین مسائلی است که باید به جد دنبال کنیم.
منبع: روزنامه سازندگی