یادداشت

بررسی استعفای نمایندگان اصفهان

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

ناهید تاج الدین، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

«سیاست اجتماعی» نوعی از سیاست است که در آن با رویکردی جامعه‌محور به سیاست و مسائل سیاسی نگریسته می‏‌شود، رویکردی که در آن سیاستمداران به دنبال آرمان‏‌های بلند و دست‌نیافتنی نیستند بلکه به‏ دنبال «رنج کمتر» مردمند.

رویکردی که روزبه‌روز و با توجه به حجم آسیب‏‌های اجتماعی و نیز مسائل زیست‌محیطی و تاثیری که آن‌ها در وضعیت سیاسی می‌‏گذارند باید پررنگ‌تر نیز بشود، حقیقت آنست با تحلیل شکاف‏‌های اجتماعی موجود در جامعه ایرانی اعم از شکاف دولت-ملت، شکاف قومی، شکاف نسلی و شکاف طبقاتی به این نتیجه می‏رسیم که مهمترین کارویژه سیاست در دهه‏‌های آینده باید مرتفع کردن این شکاف‏‌ها و ترمیم آن‌ها باشد.

اگر سیاست نتواند شکاف نسلی را ترمیم کند این شکاف خود را به شکل بی‏ثباتی و رفتارهای ضدتوسعه‌‏ای بروز خواهد داد و شاید از همین روی بود که سیاستمداران به فکر تصویب قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان افتادند تا بدین وسیله بخشی از شکاف‏‌های نسلی ترمیم شود و دیگر شاهد حوادثی چون ناآرامی‏‌های دی‌ماه گذشته نباشیم. قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان یکی از قوانینی بود که اصلاح‌طلب و اصولگرا را بر سر یک میز نشاند و درست بر سر یک مطالبه به اجماع رساند، چپ و راست در مجلس از این قانون حمایت کردند و برای رأی‌آوری آن در صحن علنی مجلس رایزنی نمودند و سیاست اجتماعی درست به همین معناست، جایی که شکاف‏‌ها و جناح‏‌های سیاسی رنگ می‏بازد و وظیفه سیاست ترمیم شکاف‌‏های اجتماعی می‏‌شود. باید گفت در جریان تصویب قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان شاهد نوعی آشتی ملی برای ترمیم شکاف‏‌های نسلی بودیم و این خود نوید نوع جدیدی از سیاست‌ورزی را می‌‏داد. سیاست‌ورزی‌ای که همانطور که در فراز بالا نیز اشاره کردم ناشی و حاکی از «سیاست اجتماعی» است. استعفای نمایندگان اصفهان را نیز من از همین منظر می‌‏بینم و در همین راستا از آن دفاع می‏‌کنم، استعفای نمایندگان اصفهان برای من نوعی بهره‌گیری از ظرفیت‏‌های سیاسی برای مرتفع کردن یک مشکل اجتماعی است.

استعفایی که اصلاح‌طلب و اصولگرای اصفهان را بر سر یک میز نشانده و به یک مطالبه واحد به نام «آب» رسانده است. استعفایی که به درستی می‏‌توان آن را نماد «سیاست اجتماعی» دانست، نوعی از سیاست که در آینده بیشتر و بیشتر به آن محتاج هستیم.  عمق فاجعه اجتماعی را در اصفهان وقتی می‏‌فهمیم که بدانیم طی پنج سال گذشته در اصفهان یعنی در فاصله سرشماری 90 تا 95، 237 روستا خالی از سکنه شده‏‌اند و ساکنان آن‌ها ترجیح داده‏‌اند به خاطر تغییرات اکولوژیک و نیز معضل بیکاری محل سکونت خود را ترک کنند.

با کمال تأسف مهاجرانی که از استان اصفهان خارج شده‏‌اند در سال‏‌های 85 تا 90 حدود 93 هزار نفر بوده‌اند در‏حالی‏که این رقم در سال‏‌های 90 تا 95 به بیش از 102 هزار نفر افزایش یافته است. از طرفی سهم مهاجرت روی افزایش جمعیت در استان اصفهان در دوره پنج ساله از سال 85 تا 90 حدود 14.6 درصد بود که این سهم در سال‏‌های 90 تا 95 به 10.3 درصد کاهش یافته است و این آمارها نشان می‏‌دهد اصفهان به تدریج جایگاه و جذابیت خود را به عنوان یک زیستگاه انسانی از دست می‌‏دهد و اساساً سرمایه‌گریز شده است.

باید بگویم خشکی زاینده‏رود ابتدا به ساکن برای اصفهانی‏‌ها بحران هویت ایجاد می‏‌کند، زاینده‏رود برای اصفهان نه‌تنها یک سرمایه نمادین بلکه نمادی است که دیگران اصفهان را با آن می‌‏شناسند. زاینده‏رود به‌نوعی سرمایه اجتماعی اصفهان نیز است که به زندگی اصفهانی‏‌ها معنا می‏‌بخشد و آنها را به یکدیگر نزدیک‏تر می‏‌کند و حول خود سبک زیست تولید می‏کند. زاینده‏رود یک‏جور بارانداز اجتماعی در اصفهان است یعنی جایی است که اصفهانی‏‌ها به شکل سنتی و از دیرباز بار روزمرگی‏‌هایشان را آنجا زمین می‏‌گذاشته‏‌اند و برای آنها ساحل آرامش بوده است. خروجی برخی پیمایش‌‏ها به ما می‏‌گوید خشکسالی زاینده‏رود تا 30 درصد افسردگی اصفهانی را می‏تواند افزایش دهد و این افسردگی حاکی از آن است که نازایی زاینده‏رود به نازایی اجتماعی و دل‏مردگی جمعی منجر شده است.

از طرف دیگر اگر شما به پهنه جغرافیایی زاینده‏رود نگاه کنید، چیزی حدود 350 کیلومتر امتداد دارد که در کنار خود کلونی‏های جمعیتی را جا داده و خشکی زاینده‏رود باعث تغییرات جمعیتی زیانباری شده، تغییراتی که به مهاجرت‏های اکولوژیک می‏انجامد و سرعت تغییرات اجتماعی در اصفهان را بالا برده و آمار آسیب‏های اجتماعی را نیز در اصفهان افزایش داده است.

همان‌گونه که می‏دانید اصفهان خط مقدم توسعه در ایران است، جایی که 15 درصد تولید ناخالص ملی در آن تحقق پیدا می‏کند، تولید 70 درصدی فولاد، 26 درصدی محصولات پالایشگاهی، 12 درصدی سیمان و 9 درصدی برق مورد نیاز کشور در اصفهان گواه این مدعاست، این استان صنعتی‌‏ترین استان کشور است، استانی که به‌رغم نفت‏خیز نبودن 25 درصد فرآورده‏‌های نفتی کشور را تولید می‏کند، استانی که بخش بزرگی از بار توسعه کشور را به دوش می‏کشد، لذا بی‏ثبات شدن اصفهان به مثابه بی‏ثبات شدن فلات مرکزی ایران است و نه‌تنها برای اصفهان بلکه برای کل ایران تبعات غیرقابل‌جبرانی خواهد داشت.

عمیقاً بر این باورم اگر بحران زاینده‏رود پردامنه‌‏تر از بحران دریاچه ارومیه نباشد به همان اندازه خسارت‏بار و دارای تبعات منفی است. متاسفانه با آنکه بحران زاینده‏رود بحرانی دیرپاتر از بحران دریاچه ارومیه بود، اما توجه کانون‏های سیاسی در کشور به بحران دریاچه ارومیه جلب شد و این همان چیزی است که من نام آن را ضعف مدیریت سیاسی آب در بحران زاینده‏رود می‏گذارم و استعفای نمایندگان اصفهان در واقع از همین منظر قابل بررسی و برای مرتفع کردن این ضعف است.

بیش از چهار سال از تصویب مصوبه 9 ماده‏ای شورای عالی آب در مورد احیای زاینده‌رود می‏گذرد، اما متاسفانه هنوز بسیاری از مفاد این مصوبه به طور کامل اجرا نشده است و همچنان شاهد اجحاف در حق زاینده‌رود هستیم.

به‌زعم من مشکل زاینده‌رود سه راه‌حل کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت دارد. در کوتاه‌مدت نیازمند جلوگیری از 38 طرح برداشت غیرمجاز هستیم که در این زمینه اگرچه اقدامات خوبی انجام شد و از ابتدای خرداد امسال برای جلوگیری از برداشت غیرمجاز آب، یکصد نفر در قالب ۱۵ تیم نظارتی در بستر زاینده‌رود مستقر شدند، اما هنوز برداشت‏های بالادست ادامه دارد و متاسفانه هنوز نمی‌‏توان گفت برداشت‌‏های غیرمجاز متوقف شده است.

در میان‌مدت نیز برای زاینده‌رود نیازمند اصلاح الگوی کشت و کاشت گلخانه‌‏ای و احداث سد تونل سوم کوهرنگ با آورده آبی حدود ۲۵۵ میلیون مترمکعب در سال هستیم که به‌رغم آنکه در تیر ماه امسال با تأمین منابع مالی مورد نیاز، عملیات اجرایی سد تونل سوم کوهرنگ پس از پنج سال از سر گرفته شد، اما همان‌طور که در جریان قرار دارید، قرارداد ساخت سد تونل سوم کوهرنگ در سال 1389 بسته شده و قرار بوده سال 93 به بهره‌برداری برسد در‏حالی‏‌که پیشرفت فیزیکی طرح درحال‏حاضر کمتر از 20 درصد است، ضمن آنکه اگر هم گشایشی صورت گرفته، بخش عمده آن از محل اعتبارات داخلی استان صورت گرفته و اعتبار ملی مازادی به این طرح تخصیص داده نشده است.

در بلندمدت نیز زاینده‌رود نیازمند اجرای پروژه بهشت‌آباد است در‏حالی‏که تکلیف پروژه بهشت‌آباد که می‏تواند مشکل زاینده‌رود و فلات مرکزی ایران را به شکل بلندمدت حل کند، مشخص نیست و متاسفانه تا همین امروز شاهد حذف ردیف بودجه طرح‏های انتقال آب از جمله بهشت‌آباد در سال 98 بوده‏ایم.

با این اوصاف ما به عنوان نمایندگان این استان به مردم چه بگوییم وقتی که نه مصوبات 9 ماده‏ای درست اجرا شده، نه برداشت‏های غیرمجاز بالادست متوقف شده، نه اصلاح الگوی کشت و کاشت گلخانه‏‌ای به سرانجام رسیده و نه پروژه بهشت‌آباد تکلیفش مشخص است.

زاینده‏رود خاطره جمعی و مشترک همه ایرانیان است و نباید این خاطره جمعی را دستخوش سیاست‌زدگی و شکاف‏‌های قومی کنیم، استعفای نمایندگان اصفهان پاسخ به مطالبه‌‏ای اجتماعی است که بیش از دو دهه به جایی نرسیده، مسئولان و دست‌اندرکاران اگر اصفهان را به خاطر اصفهان درنمی‌‏یابند لااقل آن را به خاطر توسعه ایران دریابند.استعفای نمایندگان اصفهان اتخاذ نوعی سیاست اجتماعی است که در آینده بیشتر از آن خواهیم شنید و خواهیم گفت. سیاستی که در آن سیاست برای سیاست کاربرد ندارد بلکه سیاست در خدمت رنج کمتر مردم است.

منبع: رونامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی