علی هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
درحالیکه آمریکا با راهاندازی کنفرانس ورشو سعی دارد فشارهای دیپلماتیک خود را بر ایران افزایش دهد، به نظر نمیرسد که کشورهای اروپایی از آن حمایت کنند. سخنگوی روابط خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی این اتحادیه در اجلاس لهستان برای ایران شرکت نخواهد کرد. مایا کوتسیانچیچ روز جمعه ۲۸ دی گفت: «برنامه کاری خانم موگرینی با زمان برگزاری اجلاس لهستان در تداخل است و او به همین جهت در این کنفرانس شرکت نخواهد کرد». دیپلماتهای اروپایی معتقدند که اقدام ترامپ برای برگزاری کنفرانس ورشو افزایش هزینه برای اتحادیه اروپا است. ایران نیز از برگزاری این کنفرانس انتقاد کرده است و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان نسبت به آن واکنش تندی نشان داد و آن را یک «سیرک علیه ایران» و اقدامی «ناامیدکننده» خواند. برخی نیز میگویند که لهستان با پذیرش درخواست آمریکا برای برگزاری کنفرانس در ورشو خود را در معرض دشمنی دیگر کشورها قرار میدهد. برای مثال برخی معتقدند که ورشو در حال تقلیل دادن نقش خود به یک زیرمجموعه از سیاست خارجی آمریکا و به یک واسطه و پیمانکار برای آمریکاییها است. این موضوع به ضرر وجهه لهستان در جامعه بینالمللی است. اما برای تحلیل این کنفرانس و اهداف جدید آمریکا باید به سیاست فشار علیه ایران توجه کنیم و با تحلیل آن مهمترین اهداف این کشور را علیه ایران نمایان کنیم.
پس از خروج آمریکا از برجام که یک معاهده چندجانبه بین هفت کشور بود و در سازمان ملل هم ثبت شده بود، آمریکا دو هدف را تعقیب میکرد؛ چون سیاست خارجی همان ادامه سیاست داخلی آن کشور است. یکی از این اهداف بههم ریختن وضعیت اقتصادی کشور ایران بود. آمریکا به طور مشخص این اهداف را هم درباره روسیه و هم درباره ترکیه دنبال کرد. حتی این مسئله در تهدیدهای اخیر رئیسجمهور آمریکا در قبال ترکیه هم وجود دارد. رئیسجمهور آمریکا در حمایت از کردهای سوریه گفته اگر ترکیه به کردها حمله کند با تحریمهای اقتصادی مواجه خواهد شد. درباره ایران هم همین مسئله پیگیری شد و اولین کاری که پس از خروج از برجام آمریکا انجام شد، فشار اقتصادی روی ایران بود. یکی از مهمترین این فشارها هم روی مسائل ارزی بود که تکانههای شدیدی روی ارز ایران وارد شد. البته با مسلط شدن ایران روی اقتصاد خود نقشههای آمریکا با شکستی ضمنی روبهرو شد. بر اساس سیاست فشار اقتصادی قرار بود که صادرات نفت ایران به صفر برسد و این امر باعث شود شرایطی که برای پسابرجام در نظر گرفته بودند مهیا شود. دو مسئله مهم برای آمریکا درباره پسابرجام وجود داشت. یکی بحث نفوذ ایران در منطقه بود و یکی اضافه کردن مواردی جدید به توافق برجام. خصوصا در بخش موشکی و بحث غروب توافق که میخواستند آن را دائمی کنند. به تدریج دولت با کمک قوای دیگر توانستند مسائل اقتصادی را کنترل کنند، هرچند مسائل کاهش پیدا نکرد، اما تحت کنترل دولت قرار گرفت. یعنی هیجانهای روزهای اول در بازار را کنترل کردند و به نقطه ثباتی رسیدیم. این نقطه ثبات هم به این معنی است که ارز در یک قیمت بماند و صادرات نفت و پتروشیمی هم در یک نقطهای بماند و ما مایحتاج مردم را تامین کنیم. این طرح در مجموع سیاستها و اهداف آمریکا را خنثی کرد. در نتیجه آمریکا به این مسئله پی برد که نمیتواند با آن سیاستها اهداف خود را در قبال ایران پیش ببرد. به همین دلیل است که آمریکا روش دومی را اتخاذ کرده است که به نظر میرسد کلید آن در سفر پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به منطقه است. آنها ادعا میکنند که اتحادی علیه ایران شکل گرفته است که 70 کشور در آن حضور دارند و سمیناری هم در این رابطه در ورشو برگزار کردند. اما به نظر میرسد هیچ کشور اروپایی بااهمیتی با این اتحاد آمریکا همراه نشده است. به طور معمول این گونه سمینارها در لندن و پاریس برگزار میشود. چون از منظر سیاست خارجی این دو شهر مبدا تمامی کنفرانسهای بزرگ هستند. تقریبا تمام کنفرانسهای بزرگ در عرصه سیاست خارجی در این دو کشور انجام شده است. انتخاب لهستان به عنوان محل برگزاری کنفرانس آمریکا و متحدانی که مدعی شدهاند خود نمایانگر شکست پیش از برگزاری است. پس از آنکه ورشو برای این کنفرانس انتخاب شد؛ دو هدف عمده در دستور کار آمریکا قرار گرفت. هدف اصلی مقابله با ایران بود و هدف فرعی معامله قرن درباره اسرائیل و فلسطین بوده است و دلیل آنکه لهستان انتخاب شده هم مسائل قومیتی است که این کشور همیشه درگیر آن بوده است. دلیل دیگر آن هم این است که وابستگی لهستان به آمریکا و اروپای غربی روز به روز بیشتر میشود و پایگاه نظامی هم در آنجا برای مقابله با روسیه تاسیس شده است. دلیل دیگر در بخش انرژی است. گاز لهستان که به طور سنتی از روسیه تامین میشد، حالا جایگزین دیگری پیدا کرده که کشور آمریکاست. آمریکا در تلاش است گاز را به لهستان صادر کند تا از لحاظ انرژی هم وابستگی به روسیه نداشته باشد. حتی رئیسجمهور آمریکا هم گفت که برلین هم باید راه لهستان را در پیش بگیرد و به جای آنکه خط دوم گاز را از روسیه ایجاد کند، به دنبال تامین گاز از آمریکا باشد. این درخواست دولت آمریکا به معنی عدم وابستگی کشورهای اروپایی به روسیه است. اما درباره اینکه چه کشورهایی در این کنفرانس حضور پیدا میکنند و این کنفرانس در چه سطحی برگزار میشود مسائلی است که باید در آینده روی آن بحث کرد. پس درنتیجه دومین بخش از فشاری که آمریکاییها روی ایران پس از خروج از برجام وارد میکنند، بحث فشارهای دیپلماتیک است. آنها میخواهند از این فشار دیپلماتیک در جهت فشار اقتصادی استفاده کنند و این مسئله اهداف این چنین کنفرانسهایی را به خوبی نشان میدهد. چون گزینه نظامی آنچنان پرهزینه است که کشوری مثل آمریکا سعی میکند از آن پرهیز کند و در خبرها هم تنها اشاره کوچکی به مسائل نظامی شده بود. آن هم درباره عراق بود و دیگری ادعایی بود که آمریکا مطرح کرده بود و به نظر نمیرسد چنین مسئلهای رخ دهد. چون عدم امنیت در منطقه آن چیزی نیست که هیچ کشوری به دنبال آن باشد. حتی در مسئله یمن هم میبینیم که دوطرف روی صلح تاکید دارند. درباره سوریه هم میبینیم که به بودن اسد رضایت داده شده و به نظر میرسد که منطقه به طرف صلح و آرامش در حرکت است.
منبع: روزنامه سازندگی