احمد نقیب زاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
کنفرانس گوادلوپ زمانی شکل گرفت که خشم تودههای انقلابی ایران به مرحله نتیجه رسیده بود و کسی به بازگشت سلطنت فکر نمیکرد. آنچه کنفرانس سران کشورهای قدرتمند جهان در گوادلوپ انجام دادند تأیید این واقعیت بود که پهلوی رفتنی است و ما باید به فکر آینده مناسبات خود با ایرانی باشیم که پیوندهایش را با غرب حفظ کند. تعبیرهای بچهگانهای هم از این کنفرانس به عمل میآمد مبنی بر اینکه غربیها در گوادلوپ تصمیم به برداشتن شاه از سلطنت گرفتند درحالیکه به هیچ وجه چنین نبود. این کنفرانس اما غایب نداشت و با اما و اگر یا اختلاف رأی همراه نبود بلکه همه با هم همرأی بودند. درحالیکه کنفرانس ورشو در نگاه اول تفرقه و تشتت را به نمایش میگذاشت. چند کشور بزرگ اروپایی از حضور در جلسه امتناع کردند، بین اروپا و آمریکا در همه زمینهها اختلاف نظر شدید وجود داشت؛ پارهای از کشورهای خاورمیانهای طرفدار آمریکا حاضر نبودند و در نهایت، کنفرانس بدون دستیابی به یک اعلامیه پایانی و نتیجهای ملموس به کار خود پایان داد. کنفرانسی که با عنوان صلح برای خاورمیانه ترتیب داده شده بود با تلاش اسرائیل به محور حمله علیه ایران و شاید هم تغییر رژیم در ایران تغییر ماهیت داده بود. اما در قیاس با گوادلوپ که عدهای اصرار داشتند مشابهتی بین این دو کنفرانس به وجود آورند قیاس معالفارق بود. رژیم ایران سفت و محکم سر جای خود نشسته بود و تظاهرات گوشه و کنار بیشتر یادآور دموکراسی بود تا براندازی. چنانکه تظاهرات جلیقهزردهای فرانسه از تظاهرات ایران شدیدتر بود. اما در کنار کنفرانس ورشو قدری آن طرفتر در حاشیه دریای سیاه در سوچی کنفرانس دیگری برپا شد که در درجه اول یادآور دنیای دوقطبی دیگری بود که در حال جوانه زدن هست. دوم اینکه در مقایسه با کنفرانس ورشو از انسجام بیشتری برخوردار بود و اختلاف بین سران سه کشور عمده یعنی ایران، روسیه و ترکیه به مراتب کمتر بود. از این به بعد میتوان انتظار داشت که در همه نشستهایی که آمریکاییها برگزار میکنند یک سر حملات متوجه روسیه باشد و بالعکس محور حملات کنفرانسهای روسیه هم آمریکا باشد. افتضاحی که در ورشو پیش آمد در برابر توفیقات نسبی سوچی نشان میدهد که تا چه حد کارهای آمریکا و متحدانش خام و عجولانه است که احتمال دارد از هول حلیم در دیگ بیفتند. از یاد نبریم که یکی از متحدان پروپاقرص آمریکا در منطقه یعنی ترکیه آنقدر با آمریکا دچار تعارض شده است که علنا و عملا در کنار روسیه موضع میگیرد و اختلافاتش با روسیه هم بر سر حفظ اسد در قدرت بر جای خود باقی است ولی مانعی در سر راه همکاری آنها به وجود نمیآورد. موضوع سوچی برعکس، سوریه پس از جنگ و پس از داعش بود و در بیانیه پایانی با یادآوری اصول سازمان ملل و با دیدگاهی منطقی از تمامیت ارضی سوریه و انتخاب سرنوشت مردم سوریه از طریق مراجعه به آراء همگانی بر ضررورت خروج آمریکا از ادلب به بهانۀ باقیماندههای داعش اصرار کردند. هر سه کشور در این خصوص اتفاق نظر داشتند ولی بر سر حفظ اسد بر سریر قدرت بین ایران و ترکیه اختلافنظرهایی وجود دارد که با تعدیل لحن گفتارها میتوان از کنار آن با اغماض عین گذشت. نکته مهم دیگر در نشست سوچی اصرار بر استمرار این نشست بود که قرار شد در ماههای آینده به میزبانی ترکیه ادامه یابد و پس از آن به کنفرانسهای «آستانه» پایتخت قزاقستان وصل شود. شکست نشست ورشو عربستان سعودی را به تکاپو واداشته است تا روابط خود را با دوستان منطقهای گسترش دهد. به نظر میرسد سفر اخیر ولیعهد جاهطلب عربستان به پاکستان در همین چارچوب قابلبررسی باشد. از اینرو مواضع ما در مقابل پاکستان حائز اهمیت است از آن رو که موضع ما باعث نزدیکی بیشتر این کشور با عربستان نشود. خصوصا که این دو کشور یک سوگلی منطقهای به نام «جیشالعدل» هم دارند که ممکن است همکاری بیشتر عربستان و پاکستان موجب فعالتر شدن این گروه تروریستی شود. ما هم باید تلاش خود را برای نزدیکتر شدن با کشورهای بیطرف حوزه خلیجفارس مثل عمان و قطر افزایش دهیم تا مرزهای شرقی ما ناامن نشود.
منبع: روزنامه سازندگی