محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
احزاب و رسانهها، مولفههای مهم و تعیینکننده در ساختار حاکمیت و تمشیت امور یک نظام سیاسی هستند. کشورهایی که پایداری سیاسی را تجربه کردهاند و چشم امید نسلها و ملتشان رو به سوی افقهای دوردست است موفق شدهاند، احزاب را چون مدرسه تمرین سیاست و تجربهاندوزی و مدیریت برای کشور نهادینه کنند و رسانهها را ابزار نظارت و کنترل و راستآزمایی عملکرد دولتمردان قرار دهند. مردم در چنین نظامهایی با تکیه بر چنین ظرفیتهای موثری نسبت به آینده خویش امیدوارتر میشوند و برای نقشآفرینی فرزندانشان برای ساختن آینده بهتر، سازوکار حضور در احزاب را به آنها میآموزند. جمهوری اسلامی ایران که برآمده از حضور مسئولانه انقلابیون و نقشآفرینی میلیونها مردم در انقلاب 57 بود در میثاق ملی خویش – قانون اساسی – تحزب را به مثابه رکن تعیینکننده و تجربه مهم برای دست به دست شدن قانونمند قدرت، در متن قانون مادر قرار داد. این اقدام معنادار و بجا، که همریشه در تجارب سیاسی نخبگان عصر مشروطه داشت و هم محصول تجارب تاریخی دو سده اخیر جوامع توسعهیافته بود، گام مهمی برای استقرار و تثبیت نظام جدیدی که بر خرابههای ستمشاهی مستقرشده بود، به حساب آمد.
هماکنون 4 دهه از انقلاب ایران و تاسیس نظام جدید میگذرد و بهرغم جایگاه رفیعی که احزاب در قانون اساسی دارند، اما متاسفانه به دلایلی که در این مقال محل ذکرش نیست، آنطور که شایسته است، نهاد مدرسه سیاست و سیاستورزی نتوانسته است به معنای واقعی کلمه شکل گیرد، به عبارت دیگر اگر حزبی هم متولد شده، مولود ناقصالخلقهای است که نتوانسته به جایگاه واقعی خود دست یابد و تکالیف مرتبط را عهدهدار باشد.
تجربه نخستین نظام جدید ایران، تاسیس حزب جمهوری اسلامی بود که در همان گامهای نخست به بنبست رسید و عملا از تاثیرگذاری ملی بازماند و سالیان متمادی است فعالیتاش متوقف شده است.جنگ تحمیلی خود عامل منفی، سنگین و بازدارندهای بود که میل و اراده به سوی سازماندهی سیاسی و تشکیلاتی را از چهرههای شاخص ملی گرفت. تجربه موفق سیاسی انتخابات سال 76، امیدهایی را زنده کرد و بستر فعال شدن احزاب، زمینه حضور مسئولانهای را در میان اقشار متوسط جامعه فراهم ساخت. این مسیر پرنشیب و فراز امروز به نقطهای رسیده که از حیث ضرورت، به صورت متکثر آنچنان توسعه ظاهری پیدا کرده است که خود پایه شکست مضمون و موضوع حقیقی و محتوای کار حزبی را رقم خواهد زد. اما از حیث پایداری و تعمیق طبعا نیازمند حضور مردان و زنانی هستیم که با تلاش و تدبیر و روح همگرایی و کار منضبط تشکیلاتی پایههای منظومه مهم احزاب را به معنای واقعی کلمه بنا نهند. در این راه مسئولان ارشد نظام و از جمله ریاستجمهوری در زمینه تشویق و ترغیب و حمایت این کار زمینمانده بیتردید نقش بسزایی دارند و اگر به این مهم اهتمام کنند، بلاشک تاثیرات کمنظیر آن را در آینده مدیریت و سیاستورزی این مرز و بوم دیده خواهد شد.مردان ریاستجمهوری و شخص رئیسجمهور، تا آنجا که فهمیده میشود علاقهمندند به این مهم پاسخ درست و شایسته دهند. رئیسجمهور محترم آقای حسن روحانی از بدو مسئولیت خطیر خودنشستهای صمیمانه و متنوعی را تاکنون برگزار کرده و از حضور مسئولانه و منتقدانه نخبگان سیاسی استقبال کرده است. فرصت رمضان از جمله ایام مبارکی است که این امر به واقعیت خود نزدیک میشود. ما در طول تاریخ چهل ساله انقلاب، حتی در دولت فخیمه دوم خرداد که مرد روشنضمیر و پاکنهاد و مخلصی همچون سیدمحمد خاتمی ماموریت تشکیل دولت را عهدهدار بود، تجربه قابل فهم و معنادار آقای حسن روحانی را کمتر به یاد داریم. به عبارت صریحتر به نظر میرسد، رئیسجمهور فعلی ایران، به موضوع احزاب اهتمام دارد و در حد بضاعت علاقهمند است نهادسازی سیاسی را از طریق تشویق نخبگان و اندیشمندان سیاسی، به نقطه مطلوبی برساند. رئیسجمهور ایران میکوشد در هر فرصتی که توفیق دست دهد، مشکلات و مصائب کشور را با رهبران سیاسی احزاب در میان گذارد و آنها را در مسیر چارهجویی و همفکری و هماندیشی همراه دولت خدمتگزار سازد. حتی فراتر از این وی نوعا از هر گونه نقد سازنده و صمیمانه استقبال میکند، رویکرد رئیسجمهور در این نوع همراهیها تنها معطوف به یاران همدل و پشتیبانان حزبی سیاسی خویش نیست، بلکه او با استقبال و احترام، نقد مخالفان را بر میتابد و بعضا به نقد تند آنها نیز از سر دلسوزی توجه میکند.
ابتدای این هفته، عصر شنبه 21 اردیبهشتماه در ادامه انعقاد حلقههای مشورتپذیری، بار دیگر جمعی از نخبگان سیاسی و چهرههای شاخص احزاب به دعوت رئیسجمهور در مرکز همایشهای بینالمللی ریاستجمهوری حاضر شدند و فرصت یافتند برخی از دغدغهها و نگرانیهای خود را از وضعیت ناهموار کشور مطرح میکنند و ضرورت بهرهگیری از همدلی همه احزاب برای برونرفت از شرایط خطیر و مبهم کنونی را یادآور شوند. رئیسجمهور صمیمانه و با دقت به تذکرات و تنبهات و توصیهها و نقدهای شخصیتهای سیاسی گوش فرا داد و در پایان ضمن استقبال از حضور گرم حاضران و تاکید بر تکرار بلاوقفه چنین نشستهایی در حد بضاعت زمان، علاوه بر توضیحات کافی و تشریح برخی اقدامات، وحدت نیروهای سیاسی را در شرایط کنونی یادآور شد و آن را از ضرورتهای انکارناپذیر و لازم برشمرد. این مطالبه و حس صادقانه رئیسجمهور در خلال سخنان دیگر اعضا حاضر در نشست پیشتر نیز شنیده شد. دو جریان اصلی سیاسی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاحطلبان به همراه رئیسجمهور به این نقطه وفاق دست یافتند که باید به تناسب شرایط پرهیمنه کنونی و خطرات دشمنان ملت و کشور به تجارب مشترکی برای کمک به دولت دست پیدا کنند.تجربه موفق برگزاری نشستهای رئیسجمهور با سران و چهرههای احزاب و البته در مقاطعی رسانهها، بیتردید آثار و برکاتاش را در آینده و در پهنه سیاست بجا خواهد گذارد. نقش مردان ریاستجمهوری، که در ستاد شخصی رئیسجمهور مقدمات شکلگیری این فرصتها را فراهم میکنند و حمایتهای خود را دریغ نمیدارند از یاد نمیرود و مایه دلگرمی سیاستمردان و تلاشگران و نخبگان کشور خواهد بود. باشد که این نشستها در آینده با عمق بیشتر و با طراحی دقیقتر و با هدف تاثیرگذاری جامعتر مکرر و مکرر شود. شرایطی سختتر از جنگ
منبع: روزنامه سازندگی