سیدمصطفی هاشمیطبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
در ماههای اخیر نظرات متفاوتی درباره نحوه حضور و فعالیت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس که قرار است اسفند ماه سال جاری برگزار شود، مطرح میشود. در این رابطه هرکس نظری دارد و سعی میکند پیشنهاداتی در این خصوص ارائه دهد. این نظرات و پیشنهادات معمولا موضوعاتی هستند که افراد فکر میکنند بهترین راه و عمل است و میتواند در عملکرد جبهه اصلاحات، تاثیر مثبتی برجای بگذارد.
اخیرا نیز آقای سیدمحمد خاتمی در «نفی تحریم انتخابات» صحبت کرده و تاکید داشتند که نباید اصلاحطلبان به این موضوع حتی بیندیشند. ایشان از مردم ناراضی و اصلاحطلبان خواستند که فداکاری و ازخودگذشتگی کنند و پای صندوقهای رای بیایند. بنده هم معتقد هستم حضور در انتخابات خوب است و همیشه گفتم که مردم باید در انتخابات شرکت کنند چراکه بهترین راهحل برای پیشبرد اهداف و خواستههای آنها همین صندوق رای است. فراموش نکنیم که اصلاحات، یک امر تدریجی است. اصلاحات، انقلاب نیست که امروز تصمیم بگیریم تمام ساختارها را از بین ببریم و ساختارهای جدیدی را جایگزین کنیم. اصلاحات امری است که آرامآرام باید ساختارهای ضعیف و ازبینرفته را ترمیم کرد و ساخت. صندوق رای مهمترین ابزار برای تغییرات و مهمترین مسیر برای پیش بردن اهداف است. طبعا ممکن است مسیر سختی باشد و بسیاری که محافظهکار هستند و مخالف تغییر، مقاومتهایی ابراز دارند. مسیر اصلاح را با دستاندازهایی که ایجاد میکنند، هم پرهزینه کنند و هم دستنیافتنی. اما چاره چیست؟ آیا باید به صندوق پشت کرد؟ قطعا نه. از دیگر سو برخی از اصلاحطلبان و چهرههای این جریان سیاسی نیز از مسیری که آمدهاند ابراز پشیمانی میکنند. دیدهام که میگویند از ائتلاف با میانهروها و اعتدالگرایان باید پرهیز کنیم و در سال 94 و هنگام انتخابات مجلس نیز اشتباه کردیم که با آنها همپیمان شدیم. آنها کسانی بودند که با لیست اصلاحطلبان به صندلیهای سبز بهارستان راه پیدا کردند اما بعضا هیچ همراهی با فراکسیون امید و جریان اصلاحطلب مجلس نداشتند. بدین ترتیب میبینیم که سه نظر در جبهه اصلاحات برای انتخابات مجلس مورد بحث است. اول نظری که آقای حجاریان مطرح کرد که ذیل «شرکت مشروط» طبقهبندی میشود. دوم، نظر آقای خاتمی و طیف گستردهای از اصلاحطلبان میانهرو است که معتقدند باید در انتخابات شرکت کرد و همزمان با شورای نگهبان نیز رایزنی کرد تا رد صلاحیتها به حداقل برسد و چهرههای موثر اصلاحات وارد مجلس شوند. نظر سوم، نظری است که هم از سران احزاب و اصلاحطلبان دلزده است و هم امیدی به انتخابات ندارد. اینها در حال حاضر در اقلیت هستند. با این وجود، هرگونه پیشبینی قطعی درباره تصمیم نهایی جبهه اصلاحات در حال حاضر دارای ابهام است. زیرا نظرهای مختلف، نشاندهندهی اختلافات این جریان سیاسی است. پوشیده نیست که احزاب اصلاحطلب، وضعیت خوبی با هم ندارند. صدای واحد ندارند و دچار تشتت آرا در اتفاقات روز هستند. مثلا در جریان آقای نجفی یا در حمایت از دولت، نظرات متفاوتی دارند.
با این حال به نظر من اصلاحطلبان اگر به دنبال پیروزی هستند، باید نهایتا به یک جمعبندی مشخص که مورد تایید همه چهرهها و گروههای اصلاحطلبی باشد، برسند. آنها نباید فقط به منافع جریان خود بیندیشند. بیش از همه باید صدای مردم دردکشیده باشند. مردمی که فشار اقتصادی آنها را از پا انداخته است. اگر رای میخواهند، باید به نیازهای مردم توجه کنند نه به منافع جریان خود. واقعیت این است که رای و تصمیم مردم هم از حالا معلوم نیست و نمیتوان رفتار سیاسی و اجتماعی مردم ایران را پیشبینی کرد. در این میان ذکر این نکته نیز شاید خالی از فایده نباشد که در هفته گذشته شاهد تغییراتی در شورای نگهبان بودیم. در این جهت، سه حقوقدان این شورا توسط مجلس انتخاب شدند. بههرحال شورای نگهبان عملکرد جریان سیاسی اصلاحطلبان را رصد میکند و فعل و انفعالات آنان را در نظر میگیرد. اعضای محترم شورای نگهبان باید همه نیروهای اصلح را تایید صلاحیت کنند. نباید اینطور باشد که افراد رد صلاحیت شوند و دلیلی هم برای آن اعلام نشود. طبعا این کار جالبی نیست. ای کاش شورای نگهبان سعه صدر بیشتری در انتخاب کاندیداهای انتخاباتی داشته باشد و اگر واقعا مشکلی برای انتخاب هر فرد وجود دارد، دلیل آن به صورت عمومی اعلام شود تا افکار عمومی تحت تاثیر رد برخی افراد قرار نگیرد.
به هرحال نمیتوان درباره عملکرد اعضای شورای نگهبان نظر داد یا تصمیمات آنها را پیشبینی کرد؛ چراکه ما اطلاعی از بحثهای اعضای این شورا و نحوه جمعبندی، تصمیم و انتخاب آنها نداریم؛ بنابراین نمیتوان قضاوت کرد در جریان بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس، چه اتفاقی خواهد افتاد.
منبع: روزنامه سازندگی