سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزارن سازندگی ایران
اخیراً آقای جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور بحثی را درباره بازگشت کوپن به عرصه اقتصادی کشور مطرح کرده اند. ایشان اعلام کردهاند که «با توجه به شرایط جدید اقتصادی، به سمت محدودیتهای بیشتری پیش میرویم و شاید مجبور شویم در برخی کالاها به سمت سهمیهبندی و کوپنی شدن پیش برویم.». کوپن یا همان کالابرگ که سابقه توزیع آن به زمان جنگ برمیگردد، بعد از هشت سال دوباره به اقتصاد ایران برگشته است و همانند هر ایده اقتصادی دیگری موافقان و مخالفانی دارد. در زمان جنگ یک بار این ایده اقتصادی تجربه شد و در گذشتههای دورتر نیز در دوران نخستوزیری مصدق چنین شرایطی رخ داده است. این که چرا با گذشت چند دهه از زمان این تجربه اقتصادی، شرایط باید به شکلی باشد که مسئله اقتصاد کوپنی مطرح شود، بحث دیگری است که از حوصله این بحث خارج است، اما دلایل متعددی نشان میدهد که موضوع کوپنی کردن اقتصاد در شرایط فعلی معایب بسیار بیشتر از منافع آن دارد و در عین حال امروز استفاده از کوپن به صورت عمومی تقریباً مشکل و غیرممکن است. شرایط امروز کشور به شکلی است که چنین موضوعی را برنمیتابند و مردم از نظر روانی چنین مسالهای را قبول نمیکنند. مگر این که دولت تصمیم بگیرد برخی اقلام را با قیمتهای پایین به صورت عمومی در اختیار مردم قرار دهد و از این طریق در مورد برخی از اقلام که مصرف آنها عمومیت نیز دارد، از شیوه کوپنیسم استفاده شود که حتی در چنین شرایطی نیز موضوع ایجاد بازار سیاه و دونرخی شدن کالاها و بحران شکل گرفتن صفهای طولانی وجود دارد. نباید از یاد برد که در زمانی در کشور مسئله استفاده از کوپن مطرح بود که حتی از تامین پنیر در داخل نیز ناتوان بودیم و از دانمارک پنیر وارد و توزیع میکردیم و در آن شرایط که اکثریت قریب به اتفاق کالاها وارداتی بود، اقتصاد بر محور کوپن میچرخید. در حالی که شرایط امروز جامعه متفاوت است و جامعه بازگشت کوپن را برنمیتابد.
علاوه بر این کوپن آفاتی را نیز بر اقتصاد کشور مترتب میکرد. بازار سیاهی که برای خرید و فروش کوپن ایجاد شده بود و خریدی که از کشورهای همسایه از بازار داخلی صورت میگرفت و بیشتر بازار را بر هم میریخت، تجربیاتی است که نباید از کنار آنها ساده گذشت. به نظر میرسد باید برای تامین مایحتاج مردم به خصوص طبقه فرودست به دنبال راهکارهای مناسبتری از «کوپن» بود. تصور میکنم توزیع یارانه نقدی بیشتر به طبقات محروم برای افزایش توان خرید آنها، راهکار مناسبتری نسبت به توزیع کوپن باشد. بر اساس تجربهای که از اقتصاد کوپنی از سر گذراندیم، پایین نگه داشتن قیمتها نسبت به کشورهای همسایه صدمات جدی را به اقتصاد وارد میکند. شرایط فعلی بنزین و سوخت به خودی خود و به روشنی گویای خلاءهای این عرصه است.
واقعی کردن قیمتها و در کنار آن حمایت از طبقات ضعیف از نظر اقتصادی بهترین راه برای بستن راه هر نوع سوءاستفاده و بر هم زدن بساط بازار سیاه است. کمک نقدی به اقشار کمدرآمد مسالهای است که باید در این بین به درستی برنامهریزی و مدیریت شود. واقعی کردن قیمتها و پرداخت مابهالتفاوت قیمتها به صورت سوبسید نقدی به فقرا تنها راه مدیریت اقتصاد کشور در شرایط فعلی است و ممکن است این مسئله نیز خطرات و کاستیهایی داشته باشد اما به طور حتم از شیوه کوپنی قابلقبولتر و دارای ضررهای کمتری است. در دنیای امروز نیز اقتصاد هیچ کشوری هنوز بر اساس کوپن اداره نمیشود و ما نیز نباید عقبگرد داشته باشیم. علاوه بر این، زمانی که هنوز پرونده هدفمندسازی یارانهها در دست دولت باز است، طرح مسئله کوپن نابجا است. دولت باید بر مدار همین قانون هدفمندسازی یارانهها قیمتها را واقعی کرده و به جای توزیع کوپن، یارانههای گروههای کمدرآمد را بالا ببرد. شاید دولت از واقعی کردن قیمتها به دلیل اثرات روانی این موضوع هراس دارد اما نباید تاثیر منفی کوپنی کردن را نیز دست کم گرفت. این تصور اشتباهی است که به دلیل مسائل تبلیغاتی و هراس از بازتابهای روانی و اجتماعی از واقعی کردن قیمتها دوری کنیم و اقتصاد کشور را بیش از سه دهه به عقب برگردانیم و آزموده را دوباره بیازماییم. دولت محترم این تصور را نداشته باشد که اقتصاد کوپنی مسائل و اثرات روانی کمتری در قیاس با واقعی کردن قیمتها به دنبال خواهد داشت. فارغ از مسئله بار روانی و نگاهی که جامعه پس از بازگشت به کوپن به دولت پیدا میکند، نباید به سمت مدیریت شرایط سخت با تصمیمات اشتباه رفت. آزموده را آزمودن بهواقع خطا است.
منبع: روزنامه سازندگی