فاطمه سعیدی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
تبعیض علیه زنان و عدم ایجاد فرصتهای برابر در عرصههای مختلف اعم از سیاست، فرهنگ، ورزش، هنر و.... مسالهای است که در برخی جوامع با سالها تلاش و پیگیری تا حدودی حل شده و کسی آنها را به مثابه حقوق اجتماعی به زنان پیشکش نکرده است. حتی در پیشرفتهترین جوامع از حیث برابری حقوق زن و مرد شاهدیم همچنان تلاش برای رفع تبعیض ادامه دارد.
حکایت ما در ایران اما کمی متفاوت است. ما به دلیل برخی تابوهای فرهنگی و نیز خوانشهای ناصحیح از دین مبین اسلام برای سالهاست شاهد نادیده گرفتن زنان هستیم. فرصتهای شغلی، تحصیلی و حضور در عرصههای اجتماعی برای سالها از زنان دریغ شده بود و اگر امروز شاهد فرصت نسبتا برابر تحصیلی هستیم به راحتی به دست نیامده است.
ما نخست باید بپذیریم که هیچ دولتی در جهان در بدو امر حقوق زنان را به آنان پیشکش نکرده است. پس اگر در راه رسیدن به این حقوق و رفع ناعدالتیها با مقاومت و برخورد سخت صاحبان قدرت مواجه هستیم نباید ناامید شویم. این راهی است که برای رسیدن به مطلوب باید در آن سختیهای فراوانی را به جان خرید.
با این همه اما نمیتوان دولتها به معنای اعم آن را فاقد مسئولیت معرفی کرد. اتفاقا به دلیل کمکاری ناآگاهانه یا حتی کارشکنیهای آگاهانه حکومتها در برابر برقراری عدالت جنسیتی از همه بیشتر مسئولند.
ما امروز در شرایطی زندگی میکنیم که آگاهی از وضعیت جوامع دیگر تنها چند ثانیه زمان میبرد. زنان و دختران ایرانی آگاه شدهاند و دیگر نمیتوان با سنتهای چند قرن پیش ایران آنها را در خانه نگه داشت و اجازه حضور اجتماعی به آنها نداد.
زنان ما میدانند همجنسهای آنان در جهان امروز از چه جایگاهی برخوردارند. در بسیاری از کشورهای جهان تصدی سمتهای حساس سیاسی و حکومتی توسط زنان امری پذیرفته شده است اما در ایران ما هنوز برای انتصاب یک بخشدار زن مراسم جشن و شادمانی برگزار میکنیم! فاصله تا تحقق فرصتهای برابر شغلی و مدیریتی بسیار زیاد است اما از این سو هم اگر بنگریم میبینیم کارهای بزرگی در همین شش سال سپری شده از دوران ریاستجمهوری آقای روحانی انجام و قدمهای موثری توسط مجلس دهم و به ویژه فراکسیون زنان برداشته شده است.
امروز تصدی پستهای مدیریتی توسط زنان چندین برابر قبل شده، فرصتهای شغلی در مسیر تخصیص عادلانهتری قرار گرفته اما هنوز در عرصههای اجتماعی و فرهنگی و ورزشی با کاستیهای عمیقی مواجهیم.
در همین زمینه موضوع سحر خدایاری را یادآوری میکنم. پیش از این موضوع بسیاری از مخالفان حضور زنان در ورزشگاه که نمیخواستند صراحتا با این مساله مخالفت کنند میگفتند این موضوع اولویت چندم زنان هم نیست و نباید به آن پرداخت. در واقع آنها جرات نمیکنند بگویند این خواسته بهجایی نیست بلکه تنها در اولویتدهی به مسائل آن را کنار میگذارند.
امروز با فشار فیفا و نه خواست و اجماعی در داخل کشور حضور زنان ولو به صورت محدود در بازیهای ملی پذیرفته شده است. آیا بهتر نبود این کار توسط دستگاههای داخلی خودمان صورت میگرفت؟ اگر این اقدام را انجام داده بودیم چه اتفاقی میافتاد؟
متاسفانه گاهی انجام ندادن برخی کارها و ندادن برخی حقوق قانونی باعث میشود تا یک سازمان جهانی با تحمیل هزینههای اجتماعی اعم از ناامیدی مردم به حاکمیت خودشان ما را به امری مجبور کنند.
متاسفانه هنوز در کشور ما بسیاری از تصمیمسازان به پتانسیل نیمی از جامعه باور ندارند و همه چیز را مردانه میخواهند. در جهانی که با چشم بر هم زدنی میتوان چهارسویش را تماشا کرد تلقین ناامیدی نسبت به بهبود اوضاع داخلی گناهی بزرگ است که بسیاری از ما مسئولان ناآگاهانه در حال ارتکاب آن هستیم. زنان ایرانی، همجنسهای خود در جهان را میبینند و در برابر مقاومتهای سختگیرانه و غیرمنطقی روز به روز از اصلاح امور و به دست آوردن حقوق حقه خود مایوستر میشوند. نگذاریم جامعهای با خشم و یاس عجین شود که اگر چنین شد بدانیم باد کاشتهایم.
منبع: روزنامه سازندگی