علی محمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در ایامی که برای ثبتنام کاندیداهای انتخابات مجلس یازدهم پشت سر گذاشتیم، شاهد ثبتنام کمرنگ کاندیداها و چهرههای شاخص از جریان اصلاحطلب بودیم. با وجود اینکه این جریان چهرههای با تجربه و دارای سابقه و توان نمایندگی در خود دارد اما آنها حاضر به ثبتنام نشدهاند، به خودی خود این روند، مسالهای است که علت آن در دو موضوع توسط آنها بیان میشود: نخست اینکه مساله بررسی صلاحیتها به شدت در تصمیمگیری این چهرهها موثر است. آنها میگویند تجربه موضوع بررسی صلاحیتها نشان داده که به صورت عمومی با این چهرهها با عنوان عدم احراز صلاحیت برخورد شده و تایید صلاحیت آنها موضوعی از پیش تعیین شده است که اصل مساله را ملغی میکند. متاسفانه این نگاه باعث شده است که چهرههای اصلاحطلب مایل به ثبتنام نباشند چرا که میگویند زمانی که میدانیم در مرحله تایید صلاحیت شورای نگهبان تایید نمیشویم چرا باید از اساس ثبتنام کنیم. پالسها و نشانههایی که حاکی از آن باشد که قرار است گشایشی در بررسی صلاحیتها و اجازه یافتن کاندیداهای شاخص اصلاحطلبی در بین تاییدشدگان باشد دیده نمیشود. وقتی از چهرههای شاخص اصلاحطلب علت عدم ثبتنام آنها را برای مجلس یازدهم پرسیدم گفتند چرا باید در شرایطی که میدانیم رد صلاحیت میشویم ثبتنام کنیم و این ثبتنام و رد صلاحیت را کاری عبث و بیهوده میدانند. بنابراین مانع اول، بحث بررسی صلاحیتها است که اصلاحطلبان میدانند با سد رد صلاحیت روبهرو میشوند. شرایط داخلی و خارجی کشور نیازمند مشارکت حداکثری مردم در پای صندوقهای رای است. یکی از الزامات این مشارکت حضور کاندیداهای مورد نظر مردم در صحنه برای تامین نظرات و خواستههای مردم است. انتظار میرفت مسئولین برگزارکننده انتخابات - که در هر عنوان و سمتی مسئولیت برگزاری انتخابات را دارند- این اطمینان خاطر را درباره فیلترهای بررسی صلاحیت به مردم بدهند تا جامعه و افراد درگیر این نگرانی نباشند که ردصلاحیتها مانع حضور چهرههای مورد نظر آنها است. انتظار میرفت آنها به مردم این اطمینان را بدهند که قرار نیست سختگیریهای دورههای قبل اعمال شود که این مهم محقق نشد و در نتیجه این نگرانی مانعی برای ثبتنام بسیاری از چهرههای اصلاحطلب شده است. دومین مانع اما به موضوع جایگاه مجلس در روند فعالیتها و کارهای کشور بازمیگردد. چهرههایی هستند که تصور میشود از فیلتر صلاحیت شورای نگهبان عبور میکنند اما آنها هم باز حاضر به ثبتنام نشدند و علت را نیز در نتیجه کار در مجلس اعلام میکنند. آنها میگویند با آمدن به صحنه و حتی انتخاب شدن امیدی نیست که بتوانند در مجلس کار مثبتی انجام دهند چرا که مجلس دیگر در روند تصمیمگیریهای کشور نقشی ندارد و به نهادی غیرموثر تبدیل شده است. نهادی که نه مورد مشورت قرار میگیرد و نه میتواند مستقل تصمیم بگیرد و موثر واقع شود. آ نها میگویند در روندی که در شرایط فعلی مجلس نمیتواند هیچ تغییری ایجاد کند، چرا باید برای ورود به مجلس و ایفای نقش نمایندگی انرژی صرف کرد و وقت گذاشت. دغدغه این گروه این است که مجلس از جایگاه مورد تاکید حضرت امام (ره) مبنی بر اینکه «مجلس در راس امور است» تنزل پیدا کرده و دیگر مصداق رای امور بودن برای این مجلس صدق نمیکند و امیدی نیز ندارند که با توجه به شرایط موجود بتوانند جایگاه مجلس را احیاء کنند و نهاد قانونگذاری و نظارتی اصلی کشور را به جایگاه واقعی خود برگردانند. آنها میگویند زمینهای برای فعالیت و کار مثبت فراهم نیست بنابراین حضور در مجلس نیز اهمیتی ندارد و نمیتواند منشاء کار مثبتی برای کشور باشد. درمورد هر دو گروه با وجود اینکه دغدغههای آنها قابل درک و واقعی است اما توصیه من بر حضور در صحنه و ثبتنام است چراکه چهرههای شاخص اصلاحات در جهت تلطیف فضا برای گشایش در امر ثبتنامها گام برمیدارند تا شاید تسهیل امر احراز صلاحیتها صورت گیرد.
منبع: روزنامه سازندگی