محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
ایران در شرایطی به سر میبرد که شاید بتوانیم بگوییم طی چهل سال گذشته از انقلاب سابقه ندارد. البته در این دوران ما بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشتیم، بحران تثبیت و تجزیه طلبی در سال 1358 بحران اختلافات داخلی و آغاز جنگ در سال 1359بحران ترور و عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور در سال1360بحران ناکامیهای جنگ و پذیرش آتش بس در سال 1367رحلت امام در سال 1368 تیر سال 1378حوادث سال 1388هر یک چالشی بزرگ برای یک سیستم نوپا و نهال زودرس انقلاب محسوب میشد اما تفاوت شرایط فعلی با این بحرانها، در همزاد و همزمان بودن، چالشهای مختلف و متعدد است. امروز کشور ما با پدیده بحرانهای همزاد مواجه شده است، بحران اقتصادی که در همزمانی تورم، رکود، تحریم و بیکاری نمود دارد، بحران اجتماعی که در حاشیه شینی و افزایش ناهنجاریها به اوج رسیده است، بحران سیاسی که در عدم تمایل به مشارکت در انتخابات و نارضایتی از جریانات سیاسی رسمی دیده میشود و بحران فرهنگی که در شکاف نسلی و بروز فرهنگ متفاوت و متضاد با فرهنگ رسمی در بخشهای گستردهای از جامعه دیده میشود. هر یک از این 4 بحران برای به چالش کشاندن کشور کافی است. همزمانی آنها بی سابقه است، برای عبور ایران از این بحرانهای همزاد نیازمند همیاری و وفاق همه نیروها، نخبگان و جریانات داخل کشور و معتقد به قانون اساسی هستیم. نباید با بروز یک اعتراض نسبت به راه حلهای اصولی و زیربنایی غافل شویم و نباید با عدم انجام یک اعتراض، صورت مسئله را پاک کنیم، انتخابات پیش رو یک آزمون مقبولیت برای حاکمیت است و از هرعاملی که ممکن است موجب ناامیدی مردم از بهبود وضعیت شود، باید جلوگیری کرد. حال سوال اینجاست راه حل برون رفت از این بحرانها چیست؟ ما واکنشهای متفاوت و متعددی را در جامعه مشاهده میکنیم، برخی جریانات سیاسی راه حل را در رادیکالیزه کردن فضا و افزایش تندروی و پررنگ کردن شعارهای انقلابی میدانند، بخشی از نخبگان راه حل را در سازش با آمریکا و دست کشیدن از اصول انقلاب و عقبنشینی از خطوط قرمز در داخل و خارج از کشور معرفی میکنند و بسیاری نیز با ناامیدی منفعلانه عمل میکنند به نحوی که در تازهترین نظرسنجی علمی، 51درصد از جامعه آماری معتقد بودند وضعیت کشور در آینده بدتر میشود، 19درصد معتقد بودند بهتر نمیشود و فقط20درصد به بهتر شدن شرایط کشور امید داشتند. امروز راه حل خروج ما از این بحرانهای همزاد عقلانیت مبتنی بر واقعگرایی و عملگرایی است، موضوعی که باید مسئولان کشور عمیقا متوجه شوند که با افراط، تفریط و اختلاف، نه تنها گرهی از کلاف سردرگم مشکلات مردم گشوده نمیشود بلکه این گره کورتر نیز خواهد شد. محور مشترک فجایع این چند روز اخیر نیز، قصور و تقصیر مسئولان مربوطه و عدم پاسخگویی به افکار عمومی است. ضمن قدردانی از توضیحات ارائه شده و پذیرش قصور و مسئولیت اشتباه، باید توجه داشته باشیم بدتر از شلیک سهوی به هواپیما، شلیک عمدی به اعتماد عمومی است و چرا باید حقیقت ازرئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی پنهان نگه داشته شود و بعد از اعلام دولتهای بیگانه به اطلاع مسئولان خودمان برسد؟ نباید عملکرد صداوسیما و رسانههای رسمی را در تهییج بیش از اندازه مردم و دوقطبی کردن فضای جامعه نادیده گرفت که برخی مشکلات کوچک را بزرگنمایی میکنند و از کنار مشکلات بزرگ با بی توجهی میگذرند. شاید بیمناسبت نباشد که به مناسبت سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی، یادی از ایشان کنیم، البته مراسم سالگرد به دلیل همزمانی با مراسم ترحیم سردارشهید سلیمانی توسط مقام معظم رهبری، با یک هفته تعویق، پنجشنبه این هفته برگزار میشود اما امروز بیش از هر زمان دیگری، جای آیتالله هاشمی رفسنجانی خالی است و مردم در حسرت عقلانیت، خویشتنداری و تدبیر ایشان هستند. امروز کشور به وحدت نیاز دارد اما نه وحدتی که به معنای خاموشی و حذف صدای بخش بزرگی از جامعه به نفع افراطیون باشد. آیتالله هاشمی منادی وحدت بود، اما وحدت را در میانهروی میدانست، میانهروی یعنی افراطیون و تفریطیون از مواضع خود کوتاه بیایند و کنار مردم حرکت کنند و اگر ما نتوانیم اعتماد عمومی و قدرت ملی را ترمیم کنیم، برابر تهدیدات بیگانگان آسیبپذیر خواهیم بود. برای ترمیم اعتماد ملی نیاز به مسئولیتپذیری مقامات داریم نه فرافکنی و انداختن تقصیرات به گردن دیگران یا زیردستان، در اتفاقات کرمان و تهران، قطعا کسانی مقصر هستند و باید مسئولیت را بپذیرند.
منبع: روزنامه سازندگی