سیدمصطفی هاشمی طبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
وزارت کشور بعد از شمارش آراء اعلام کرد که انتخابات مجلس یازدهم پایینترین آمار مشارکت در ادوار برگزاری انتخابات را داشته است. مسالهای که قابل پیشبینی بود اما این که چرا رفتارهای برخی افراد در جناح اصولگرایان به فضای بدبینی به انتخابات و دلسردی و یأس دامن زد، در جای خود قابل توجه و بررسی است. نمونه روشن آن ویدئویی بود که در روزهای اخیر از یکی از نمایندگان سابق مجلس که در این دوره هم کاندیدا بود، منتشر و در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. در این کلیپ آقای حمید رسایی میگویند هر چه تعداد رایدهندگان کمتر باشد، به نفع ما است و باید سعی کنیم مشارکت پایین باشد تا افراد صالح به مجلس بیایند! ایشان در این ویدئو تاکید میکنند با مشارکت پایین هم دموکراسی رعایت شده است - انتخابات در شکل کلی برگزار شده است - هم گروههایی پای صندوق رای میآیند که انتخاب اصلح - البته اصلح از نظر آن طیف - را دارند. به صورت کلی در 8 ماه گذشته همین طیف دولت را ناتوان نشان داده و مشکلات و ناکامیها در مسائل مختلف کشور را به دولت مرتبط دانستند؛ در حالی که به خوبی روشن است مشکلات در بسیاری از حوزهها تنها به دولت بازنمیگردد. افکار عمومی نیز در این راستا از دو سو مورد حمله اطلاعاتی بود. یکی از جانب رسانههای معاند خارج از کشور که برای زیرسوال بردن کلیت نظام و حاکمیت هر روز سعی داشتند بیش از پیش دولت فعلی جمهوری اسلامی ایران را زیر سوال ببرند و جبهه دوم بخشی از اصولگرایان و طیفی بودند که با حمله به دولت، تنها به دنبال اثبات ناکارآمدی از جانب دولت بودند تا بتوانند فرجهای را برای آینده سیاسی خود در مجلس یازدهم رقم بزنند. جای سوال است که آیا این طیف نمیداند و نمیدانست که با این رویه نقد و تخریب دولت، در حال تخریب حاکمیت در سطح کلا نتر است؟!
در این شرایط بود که قشر خاکستری به خودی خود به دلیل مشکلات معیشتی و ناامیدی فعلی در جامعه شور و شوقی برای حضور در انتخابات نداشت. در کنار این مسئله، رسانههای خارج از کشور لحظهای دست از تخریب برنمیداشتند و این اواخر نیز دوستان اصولگرا به آنها پیوسته و با تزریق فضای اختلاف و تنش با دولت و تلقین ارتباط هر مشکلی در کشور با عملکرد دولت روحانی، قشر خاکستری و آراء آنها را از صندوق رای دور کردند. این دقیقا همان هدفی بود که جناب رسایی نیز بر آن تاکید داشتند و این طیف به دنبال تحقق آن بود. نتیجه اینکه مشارکت در تهران 25 درصد بود.
آراء منتخبان لیست اصولگرایان نیز به خودی خود گویای مواردی دیگر است. نتیجه این که در غیاب کاندیداهای اصلاحطلب که از سد شورای نگهبان عبور نکرده بودند و فضایی که با مدیریت بخشی از جریان اصولگرا ایجاد شد، آراء خاکستری این بار در انتخابات به صندوق نرفت. این تازه آغاز ماجرا است؛ از نگاه بنده این که اصولگرا، اصلاحطلب یا مستقل به مجلس برود، به خودی خود تنها مسئله اصلی نیست؛ بلکه عملکرد این گروه در مجلس و رویهای که در تعامل با دولت در پیش میگیرد، مهمترین مسالهای است که میتواند در آینده کشور نقش تاثیرگذار و بسزایی داشته باشد. در این شرایط فرم ارتباط بین مجلس یازدهم و دولت دوازدهم از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مورد است که طرح مسالهای همانند «استیضاح و عدم کفایت رئیسجمهور» مطرح میشود. در این باره آقای ذوالنوری در مجلس قبل پیشتاز بودند و باید دید آیا دوباره این پرونده توسط ایشان در مجلس یازدهم نیز طرح میشود یا خیر. من تصور میکنم اگر مشخصا این طرح آقای ذوالنوری و همطیفهای او در مجلس یازدهم به هر دلیلی پیگیری نشود، مجلس یازدهم هیچ گزینه و چارهای به جز مدارا با دولت آقای روحانی ندارد.
در کنار این موضوع، گزینه دیگری نیز مطرح است؛ اینکه ممکن است این طرح این بار با همراهان بیشتری در قیاس با مجلس دهم مواجه شود، چرا که همانگونه که مجلس دهم محدودیت همراهان را برای تحقق این امر داشت، برای این مسئله دست آقای ذوالنوری و همراهانشان در مجلس یازدهم باز است. اما دلایل مختلفی در این رابطه مطرح است که بتوانیم این طرح را تمامشده تلقی کنیم. اول این که مدت زمان زیادی از دولت دوم آقای روحانی باقی نمانده است و در حقیقت تلاطم جدیدی در کشور ایجاد شده است. بهرغم این که حتی برخی از منتخبین اعلام کرده بودند آقای روحانی را محاکمه و اعدام میکنیم - که جای سوال است این منتخب نمیداند نماینده مجلس نمیتواند هم قاضی باشد و هم مجری حکم و قانون. این اظهارات چندان جدی و قوی در مجلس یازدهم طرح نمیشود.
تصور و پیشبینی عمومی من این است که مجلس یازدهم در شرایطی قرار میگیرد که همکاری با دولت را به عنوان تنها گزینه خود درمییابد. امری که ساده نیست اما قابل تحقق است. البته اظهارات مطرحشده تنها صدای منتخبین نیست و در این شرایط صحبتهای دیگری نیز طرح میشود. به طور مثال آقای قالیباف نیز ویدئویی را منتشر کردهاند و در آن ضمن این که قید میکنند که نماینده همه مردم هستند - حتی کسانی که در انتخابات شرکت نکردهاند - مسائل مثبتی را مطرح کردهاند. عقلانیت و کار و تلاش از جمله مواردی است که ایشان درباره رویکرد مجلس یازدهم وعده داده است که امیدواریم محقق شود. در این راستا انتظار میرود مجلس آتی در این موارد به صورت جدی گام بردارد:
در شرایطی که مجلس فعلی لایحه بودجه دولت را رد کرده است و ممکن است این اتفاق مجددا نیز بعد از بررسی در کمیسیون تلفیق تکرار شود، باید به سمت گزینه بودجه دو دوازدهم رفت که این بودجه مشکلاتی را در پرداختهای دولت خواهد داشت. در این راستا مجلس یازدهم در ابتدای آغاز به کار و بدون فوت وقت باید در این راستا اقدامات لازم را انجام دهد. مساله طراحی اقتصاد بدون نفت که مورد تاکید مقام رهبری نیز هست نیز باید در این اولویتبندی در رتبههای اول باشد.
مساله بعدی که انتظار میرود مجلس یازدهم در اولویت کار خود قرار دهد، توجه به «اقتصاد بدون نفت» است. با توجه به این که ما در شرایط تحریم فروش نفت و اخیرا نیز در لیست سیاه FATF قرار گرفتهایم، بر مشکلات قبلی نقل و انتقال پول اضافه میشود. علاوه بر این، مشکل تورم که از قبل نیز وجود داشته و تحریم جدید کارگروه FATF نیز بر آن دامن میزند، مسالهای است که مجلس یازدهم باید برای آن چارهاندیشی کند. موج جدید گرانی طلا و ارز که در چند روز اخیر زیر سایه این تحریم جدید و موج روانی شیوع بیماری کرونا به راه افتاد و اثراتی که بر قیمت دیگر کالاها گذاشته است، مواردی است که باید با جدیت پیگیری شود.
حل مسائل کشور در ارتباط با مسائل تحریمی و اتخاذ موضعی منطقی و یکدست در ارتباط با مسائل برجام و ارتباط با امریکا و اروپا مسالهای است که باید در هماهنگی بین دولت و مجلس پیش برود. در این شرایط که عدم امکان ارتباطات بانکی نیز بر مشکلات قبلی اضافه شده است، این هماهنگی از اهمیتی بیش از پیش برخوردار است.
دولت روحانی پیش از این بارها در ارتباط با این مسائل اولویتهای خود را روشن کرده است؛ بنابراین اینکه مجلس یازدهم تصمیم بگیرد دست از باید و نباید بردارد و بین رویه تقابلی و تعاملی با دولت، انتخاب خود را داشته باشد، تاثیر مهمی در شرایط آتی کشور دارد و هم حوزه سیاست و هم اقتصاد از این تصمیم متاثر است. هماهنگی بین مجلس یازدهم و دولت دوازدهم کار بسیار بسیار سختی است. این تعامل بدون شکبه راحتی میسر نمیشود و این رابطه به همان اندازه که به راحتی در کانال تخاصم و تقابل میافتد، به سختی نیز در رویه تعامل قرار میگیرد.
منبع: روزنامه سازندگی