سیدمصطفی هاشمی طبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
شیوع کرونا بیش از گذشته ثابت کرد مفهوم مدیریت پکپارچه به ویژه در مواقع بحرانی در ایران تا چه اندازه دست نیافتنی است و دولت با چه چالشهای عمدهای برای انجام وظایف خودش روبهرو است. اگرچه دست کم به لحاظ جغرافیایی موقعیت ایران به گونهای است که هر لحظه ممکن است با شرایط بحرانی ناشی از زلزله یا سیل و امثال آن مواجه شود اما دولت به مفهوم عام آن هرگز دولت بحران و طراحی مدیریت مملکت در مواقع بحران نیست. تا جایی که بعد از وقوع بحران به جای اینکه طراح خاصی برای مقابله با آن، دست به اقدامات لحظهای میزنیم و موضوع را در قالب یک مدیریت کلان برای شرایط بحران نمیبینیم.
شاید یک دلیل این وضع تضعیف همیشگی دولت باشد. به ویژه اگر این دولت همسو با برخی نهادهای قدرت نباشد تلاشها برای تضعیف دولت به اوج خود میرسد. آنها به این فکر نمیکنند که با ناتوان نگه داشتن دولت کیان کشور به خصوص در شرایط بحرانی را به مخاطره جدی میاندازند. بلکه تنها به منافع کوتاه مدت خود میاندیشند. دلیل دیگر آن اصرار بر عادی بودن شرایط از سوی دولتمردان است. بعد از اینکه معاهده برجام از سوی دولت امضا شد آقای روحانی در برنامههای انتخاباتی خود گفت من همه تحریمها را برطرف میکنم و این امید را داشت که کشور با هیچ بحرانی مواجه نباشد و همه چیز بر روال عادی ادامه یابد. اخیرا هم ایشان در باره موضوع کرونا گفت که از شنبه همه روالها عادی خواهد شد. این نشان میدهد ایشان همیشه در فکر عادی نشان دادن اوضاع است نه نشان دادن واقعیت به مردم و سایر قوا. موضوعی که تنها باعث افزایش انتظارات از دولت میشود. در حالی که اگر آقای رئیسجمهور به دنبال ترسیم تصویری واقعی از شرایط باشد در این صورت از مردم گرفته تا نهادهای موازی با دولت متوجه عمق فاجعه میشوند و علاوه بر اینکه ممکن است به کمک دولت بیایند دست کم انتظاراتشان از دولت را در سطح واقعی نگه میدارند.
مسئله دیگر دولت تعدد مراکز تصمیمگیر به موازات دولت است. در واقع حضور این مراکز و مداخله آنها در تصمیمات دولت موجب میشود همان اندک تمهیدات و تصمیمات دولت در شرایط بحرانی و حتی غیربحرانی به نتیجه نرسند. یعنی هیچ بعید نبود اگر دولت تمهیدات و اقداماتی در این موارد خاص و پیشبینیهای آینده انجام میداد، به دلیل نوع و ترکیب شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت یا جایگاه فعلی مجلس هیچ کدام از این اقدامات مورد تایید قرار نمیگرفت و طراحیها ابتر میماند. کمااینکه ما درمورد FATF دیدیم که با وجود اینکه تصویب و پیوستن به آن برای کشور ضرورت داشت و دارد و قرار گرفتن در لیست سیاه کشور را در شرایط بحرانی قرار میدهد اما اجازه تصویب آن را ندادند و ما به سمت بحران جدید مبادلات بانکی رفتیم.
حالا با این وضع معلوم نیست در شرایطی که امریکا برای برخی معاملات چراغ سبز به سوییس نشان داده آیا بانکهای سوییسی قادر به انجام این کار هستند یا محدودیتهای FATF مانع از انجام آن خواهد شد. بنابر آنچه تا اینجا بیان کردم دولت با چند چالش اساسی به ویژه در سال آینده مواجه خواهد بود که تبعات خود آنها میتواند بحرانزا باشند. اولین و فوریترین مورد بودجه کشور است. دولت بودجهای را ترتیب داده و عنوان آن را بودجه عدم وابستگی به نفت گذاشته است در حالی که همین بودجه را با یک میلیون بشکه نفت و حدود 200 هزار میلیارد تومان اوراق قرضه و مشابه آن تدوین کرده است. چالش مهم دولت مسئله تامین حقوق کارکنان و بازنشستگان کشور است اما ظاهرا نمایندگان بدون توجه به این وضعیت بودجه را رد کردند. دوستانی که در مراجع تصمیمگیری نشستهاند اصلا احساس نمیکنند اگر یک ماه حقوق بازنشستگان یا کارکنان عقب بیفتد چه بلایی بر سر مردم و این مملکت میآید.
بههرحال عده زیادی از مردم امرار معاششان از راه همین حقوق کم است. و عقب افتادن آن میتوانست موجب بحرانهای جدید در کشور شود. خوشبختانه در این مورد تدبیر رهبری دست کم بودجه را از بلاتکلیفی خارج کرد. هر چند بهتر این بود که در مجلس روی آن بحثهای کاربردی انجام میشد تا بودجه عملیاتی و واقعی به قانون تصویب شود. چالش دومی که دولت به شدت با آن باید مقابله کند تداوم مسئله بیماری کروناست که گفته میشود اگر هوا گرم شود این ویروس از بین میرود اما هیچ چیز درباره آن معلوم نیست. بهر حال باید تمهیداتی برای حل سریع این بحران در نظر گرفته شود. واقعیت این است که دولت در این مورد تنها تصمیمگیر نیست و همین ابعاد بحرانی بیماری را دوچندان میکند. یعنی وقتی دولت تصمیم میگیرد تا فلان شهر قرنطینه شود عدهای راه میافتند و مانع از اجرای این تصمیم دولت میشوند. پیامد آن هم همین وضعی است که دچارآن شدهایم. یعنی در شرایطی که این امکان وجود داشت تا درنهایت یک یا دو شهر درگیر این بیماری باشند سراسر کشور دچار شدهاند و در برخی از مناطق وضعیت در مرحله فوق بحرانی است.
متاسفانه در مورد کرونا فقط با یک بیماری مواجه نیستیم و شیوع این ویروس به همان اندازه تبعات اقتصادی برای ما خواهد داشت. چرا که مراودات پروازی ما با همه جای دنیا قطع شده و آن بخش از صادرات غیرنفتی ما که در این شرایط تحریم و عدم فروش نفت به ارزآوری کشور کمک میکرد الان تقریبا متوقف شده است و کشورهایی که برای پیشگیری از این مسئله خودشان را آماده کردهاند مرزهایشان را روی صادرات ایران بستهاند. اینها چالشهای کمی برای دولت نیست.
ضمن اینکه در همین شرایط برخی بیتدبیریها از طرف خود دولت هم برای خودش چالشهایی درست میکند. مثلا افتتاح آزاد راه 32 کیلومتری شمال برای دولت چالش ایجاد خواهد کرد. چون از این 32 کیلومتر 28 کیلومتر اتوبان است و باقی مانده آن جاده قدیم است. وقتی تعداد زیادی اتومبیل به نقطه تقاطع با جاده قدیم میرسند قیف ایجاد شده و اتومبیلها در تونلها متوقف خواهند شد که خود این موضوع ممکن است حادثهها و بحرانهای عجیبی پیش بیاورد. مگر اینکه از الان اجازه تردد در آن داده نشود. میخواهم بگویم به جای اینکه در تصمیمگیریها و اقدامات برنامهریزی و آیندهنگری شود فقط دست به کار افتتاح پروژهها میشوند و به تبعات آن توجه نمیکنند.
در واقع دولت با دو دسته چالش و بحران مواجه است. یک دسته بحرانهایی است که با بیتدبیریهای خود دولت ایجاد میشود و میتوان با کمی دوراندیشی و استفاده از نگاه کارشناسان جلوی برخی از آنها را گرفت. اما دسته دیگر بحرانهایی است که دیگران برای دولت ایجاد میکنند. مثلا دوستان مجمع که با FATF اینگونه برخورد کردند حالا جوابگو نیستند و مشکلات و تبعات آن پای دولت نوشته میشود. الان نه اقتصاد ما بر روال عادی است و نه صادرات ما و نه تردد به خارج و نه امور بانکی ما به نحو عادی است و نه فروش نفت. وضع فوقالعادهای بر کشور حاکم است و باید برای مقابله با آن طراحی ویژهای شود.
اما متاسفانه دوستان در اظهارنظرها مدام سعی میکنند بگویند فضا عادی است و شرایط عادی است و وقتی بحران شدید رخ میدهد از حل آن درمیمانند. مثلا مسئله فقرزدایی که همیشه در دستور کار است و همه میگویند باید انجام بشود اما از این بایدها آبی برای کسی گرم نشده و مسئلهای را حل نکرده است. برای فقرزدایی طرحی طراحی کردند و گفتند برای فقرزدایی به همه یارانه میدهیم. بعد یارانه به پولدارها هم رسید و فقرا فقیرتر شدند و فقط تورم آن را احساس کردند. طراحی برای کار مملکت در مواقع بحران صورت نمیگیرد. اینها چالشهای کمی نیست که دولت با آنها روبهرو است. در حین همین بحرانها هزاران چالش دیگر از جمله سیل و زلزله هم به وقوع میپیوندد. محرومین و مستضعفین که تحت تاثیر شرایط اقتصادی و شیوع کرونا به حقوقشان نرسیدهاند ناراضی خواهند شد و خلاصه با آغاز سال جدید کوهی از مشکلات باز هم بر سر دولت خواهد ریخت. ضمن آنکه در سال جدید مجلس یازدهم با ترکیبی اصولگرا بر سر کار خواهد آمد. البته به نظر من اگر دولت از 4 و 5 ماه آینده به سلامت عبور کند و از مجلس دهم بگذرد در مجلس یازدهم چارهای نخواهند داشت جز اینکه این دوره آخر را تحمل کنند. چراکه یک سال دیگر بیشتر نخواهد بود. به نظر میرسد مقام رهبری اجازه نمیدهند که اتفاقی بیفتد که دولت با مجلس یازدهم به چالش مهمی برخورد. به نظر من در آنجا « صلحِ مسلح » تشکیل میشود و دولت به کار خود ادامه میدهد.
البته خود مجلس هم با چالشهای مهمی روبهرو خواهد بود. چون اصولگرایان وعده و وعیدهای زیادی داده در حالی که تقریبا به انجام هیچ کاری قادر نخواهند بود. بنابراین خود مجلس باید دست به طراحی برای اجرایی کردن وعدههایش بزند. اما بعید است توان آن را داشته باشد. آنها در این ماهها تلاش کردهاند به مردم القاکنند دولت روحانی بیعرضه است اما ما میتوانیم همه این مسائل را حل کنیم. حالا باید شروع کنند و دست به کار شوند. اما از آنجا که وضعیتی که آنها برای کشور درست کردهاند به این سادگیها قابل حل نیست لذا باز هم منجر به بیاعتمادی بیشتر مردم خواهد شد.
منبع: روزنامه سازندگی