فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در شرایط فعلی که با بحران جدی سلامت جامعه مواجه هستیم و شیوع فزاینده اپیدمی کرونا رخ داده است – و متاسفانه مسئولان دیر متوجه ورود این ویروس به کشور شدند و شناخت دیر این مسئله باعث تقویت اپیدمی در شهرها شده است- نگرانی جدی درباره سلامت روان مردم ایجاد شده است.
نگرانی از ابتلاء به این بیماری و هراس از زندگی روزمره طی روزهای آتی زیر سایه کرونا، عوارض روانی و روحی شدیدی را به مردم تحمیل خواهد کرد. در شرایط عادی در کشور ما بیماریهای روانتنی بسیار زیاد است؛ بیماریهایی با ریشههای روانی اما تظاهرات و بروز جسمی، بیماریهایی از قبیل دردهای جسمی که هیچ عامل فیزیکی برای آن پیدا نمیشود، سردردها و التهابات گوارشی و دردهایی از این دست که همه و همه با ریشههای روانی بروز میکند.
بیماریهای روانتنی (سایکوسوماتیک) به مشکلاتی گفته میشود که با نشانههای بیماریهای بدنی شروع میشود و جسم را درگیر میکند اما منشا اصلی آنها مشکلات روانی است. بیماری که به دليل مشکلات روانی گرفتار بیماریهای جسمی شده باشد، معمولا با تظاهرات جدی بدنی روبهرو میشود و وقتی برای بررسی مشکل به دکتر مراجعه میکند، متخصص هیچ مشکل جدی جسمیای را در او نمیتواند تشخیص دهد و درمان جسمی بیماری نمیتواند مشکلات او را برطرف کند. به دلیل بسیاری از مسائل از قبیل تنشهای اجتماعی بالا، مشکلات معیشتی، سبک غلط زندگی و سطح پایین احساس امنیت برای گذران زندگی این بیماریها در کشور ما در شرایط عادی نیز وجود دارد.
اتفاقات فعلی باعث شده است فشار عصبی و اضطرابهای روانی به تدریج باعث فشار فزایندهای برای مردم شود. شاید عوارض این مسئله در ماههای بعد از اتمام بحران کرونا دیده شود اما به هر حال تهدید جدی برای سلامت روان اجتماع است. از این حیث به نظر میرسد در شرایط فعلی با توجه به شوکی که به جامعه وارد شده و استرس و نگرانی که بر عموم مردم سایه افکنده باید اقدام جدی و موازی با مسئله مبارزه با شیوع کرونا، در جهت محافظت از سلامت روان جامعه انجام داد. در کنار ستاد بحران باید کمیته زیرمجموعه ستاد بحران اعم از جامعهشناسان و روانشناسان تشکیل شود تا بتوانند برای کنترل وضعیت سلامت روانی جامعه نیز اقدامات لازم را انجام دهند. این که دولت ایجاد همدلی و اتحاد و روحیه نشاط آور را ترویج دهند و سلامت روان جامعه را در سطح نرمال نگه دارند مهم است. در شرایط فعلی دو رویکرد در مواجهه با اخبار و موضوع شیوع ویروس کرونا در جامعه وجود دارد و مردم ما در بین دو طیف قرار گرفتهاند یا به بیان روشنتر گرفتار شدهاند:
یک طیف تندروهایی هستند که متاسفانه از حمایت بخشهایی از برخی نهادها در حاکمیت نیز برخوردارند. این طیف ابتدا ورود و شیوع ویروس در کشور را انکار کرد و همین مسئله فرصت طلایی مبارزه با اپیدمی شدن موضوع را از بین برد. این طیف متاسفانه حتی امروز هم در رسانه ملی سعی دارند موضوع را سطحی جلوه دهند البته مردم به دلایل مختلف به این درک رسیدهاند که مسئله به آسانی و سهلی که صد اوسیما میگوید نیست و برخلاف آنچه صداوسیما سعی در القای آن دارد که مردم به زندگی عادی بپردازند چرا که مشکل خاصی نیست و همه چیز تحت کنترل است، نیست.
بخش قابل توجهی از مردم خوشبختانه مسئله را جدی گرفتهاند و با ملاحظه آمار شیوع و مر گ ومیر در روزهای اخیر در کشور، عمق مسئله را درک کردهاند. خرافههای اعتقادی در این میان خود بحران جدی است که مکرر باید مورد رصد و بررسی قرار بگیرد و مانع از نشر آنها از رسانههای مختلف شد.
طیف دوم که درست در نقطه مقابل صداوسیما حرکت میکند، تندروهای مخالف حکومت هستند که اصطلاحا به آنها «منتظران سرنگونی» میگویند و جای تاسف که بخش قابل توجهی از مردم به دلیل بیاعتمادی به آمارهای اعلامی داخلی به این طیف و رسانههایشان چشم دوختهاند. واقعیت این است که مردم ما هنوز در پسزمینه ذهن خود حادثه سقوط هواپیما را دارند و بر اساس آن قضاوت میکنند. تاخیر در اطلاعرسانی واقعیت در ماجرای سقوط هواپیما و تاخیر در بیان آن توسط مسئولان و مشخص نشدن واقعیتهایی که هنوز در این ماجرا برای مردم جای سوال است، اعتماد عمومی مردم را خدشهدار کرده و واقعیتها نیز برای مردم قابل پذیرش نیست. یک جنبه موضوع به پیشینه اطلاعرسانی برمیگردد که در دولت و دستگاههای وابسته به دولت وجود داشته است و یک جنبه هم متاسفانه ضعف سیستم بهداشت و درمان در رفتار است. این طیف از نظر سیاسی در واقع وضع مشخصی دارد و از مرکز فرماندهی خارج از کشور مدیریت میشود و از این بحران برای سیاسیکاری استفاده میکنند. بخشی از مردم نیز در سطح جامعه در توزیع خبرهای نادرست به عنوان پیادهنظام این رسانههای معاند فعالیت میکنند و بدون اینکه آگاه باشند زیر سایه فشارهای روانی و ناامیدی و بیاعتمادی به صدا وسیما در راستای بازنشر اخبار آنها فعالیت میکنند. نمونه مشخص اینکه در روزهای اخیر در برنامههای ماهوارهای به صورت سلسلهوار سلامت روانی جامعه ایران هدف قرار داد ه شده است. در میانه این دو طیف متاسفانه طیف متعادل وسط نداریم یا اگر داریم بسیار ضعیف است و صدای رسایی از آنها شنیده نمیشود.
فارغ از انگیزههای سیاسی هر دو طیفهای قید شده، هر دو - هر کدام به شیوه خود - در ایجاد یک بحران روانی و افسردگی فزاینده از یکدیگر سبقت میگیرند بنابراین نباید افسردگی و فشارهای روانی را که در لایههای عمیقتر این بحران در حال رشد است، دست کم گرفت.
پیشنهاد تشکیل «کمیته پایش سلامت روان » که زیر مجموعه همان ستاد مبارزه با کرونا فعالیت کند، از این حیث اهمیت زیادی دارد. این کمیته میتواند با استفاده از نظرات صاحبان فن در زمینه روانشناسی و جامعهشناسی راهکار مناسبی را به صورت مدون ارائه دهد. راهکارهایی به صورت سرفصلوار در موارد ذیل قابل جمعبندی است:
1 از انتشار خرافات جلوگیری شود و دستورات غیرعملی و مواردی که در فضای مجازی پاسخگویی داشته باشد و در عین حال نظر متخصصین خبره در زمینههای بیماریهای عفونی و مبارزه با اپیدمیهای بیماری توسط چهرههای شناخته شده و اساتید دانشگاه در اختیار مردم قرار داده شود. اینکه مردم ما با اعتقادات مذهبی زندگی میکنند نباید عاملی شود که گروهی گمراه یا سودجو و شیاد در قالب خرافات برای مبارزه با بیماری کرونا برای خود کسب اعتبار و مال کنند. برخورد با این طیف که متاسفانه کم هم نیستند و هر روز هم بر تعداد آنها افزوده میشود، الزامی است.
2 واقعیتها و خطرات بروز اپیدمی باید برای مردم تبیین شود. تجربه و تاریخچه کشورهایی که این بحرانها را سپری کردهاند باید برای مردم نقل شود و راهکارها و سبک زندگی در شرایط بحران باید به مردم آموزش داده شود. در کنار اینکه باید جو روانی مردم را با ثبات کرد اما شناخت خطر مسالهای است که آموزش آن بر عهده حاکمیت است و حاکمیت باید در این زمینه رویکردهای آموزشی را در دستور کار قرار دهد.
3 نقش اطلاعرسانی مسئولانه و ترویج شادی باید در رسانه ملی مورد دقت قرار بگیرد. در شرایط فعلی صداوسیما باید رویهای متعادل پیش بگیرد و ضمن اعلام خطرات روشهای آموزشی برای عبور از این بحران را آموزش دهد. در عین حال باید با استفاده از حضور روانشناسان در رسانه ملی در بهبود سطح تنشهای روانی جامعه در شرایط فعلی گام بردارد. نشستها، پرسش و پاسخ و برنامههای گفت وگو محور میتواند در این زمینه موثر باشد.
4 آشتیملی در صدا وسیما در این زمان بسیار مهم است. ای کاش صد ا وسیما در این شرایط قهر و دلخوری هنرمندان معتبر در جامعه هنری را بشکند و برای برنامهسازی از آنها دعوت کند و چهرههای یکه مردم به آنها علاقهمند هستند و آثار آنها را دوست دارند، این روزها در خدمت به مردم در رسانه ملی باشند. ما به خاطر داریم که در سالهای قبل برنامههای خوبی در ایام نوروز تهیه میشد. بهطور مثال در سالهایی نهچندان دور، برنامههایی که به تهیهکنندگی خانم برومند پخش میشد، طرفداران جدی و زیادی داشت. باعث میشد در ایام نوروز بهرغم ترافیک زمانی مخاطب بسیار قابل توجهی جذب صداوسیما شود و مردم را در کنار هم برای تماشا جمع میکرد. متاسفانه مباحث سیاسی در یک دهه گذشته جامعه را از این چهرهها محروم کرد. ترویج فرهنگ نشاط و پخش برنامههای شادیآور در این برهه زمانی بسیار مورد انتظار و تاکید است. نباید از یاد برد که تهدید کرونا از دو جهت ما را احاطه کرده است. یک بیماری ویروسی که مدیریت اپیدمی با رعایت اصول بهداشت و قرنطینه ممکن است و دیگر یک موج روانی که سلامت روان جامعه را هدف قرار داده است. ای کاش درباره موج بیماریهای روانی که در پس وحشت از کرونا در حال شیوع است، همانند نقطه آغازین شیوع این ویروس با کوتاهی عمل نکنیم. روشهای پیشگیری در این بخش باید به صورت مکرر برای گروههای مختلف از نظر سطح سنی و در فرهنگهای مختلف مورد توجه قرار بگیرد. آموزشی که برای مردم پایتخت داده میشود متفاوت از مرزی و عشایر است.
منبع: روزنامه سازندگی