محمد هاشمی، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
مساله پخش سریال پایتخت در ایام نوروز و تذکر و دستور رئیس سازمان صدا و سیما درباره این سریال، بار دیگر مسئله «نظارت بر صداوسیما» را در صدر توجهات قرار داد. از این حیث بیان برخی نکات درباره مفهوم نظارت بر این سازمان و البته مسئله «مسئولیتپذیری رئیس سازمان صدا و سیما» در قبال محتوای تولیدی و پخش شده از رسانه ملی در کنار بازخوانی آنچه در دهه 60 رخ داد، و تجربه شخصی اینجانب در دوران مدیریت بر صداوسیما، ضروری به نظر میرسد:
1 نظارتی که در حال حاضر بر صدا و سیما در قالب و به عنوان «شورای نظارت بر صدا و سیما» اعمال میشود، نظارت موثری نیست و از اساس مفهومی ندارد. به این خاطر که بعد از پخش حتی بعضا یک ماه بعد، این شورا نسبت به مطلب پخش شده در رادیو و تلویزیون که حواشیای به همراه داشته، واکنش نشان میدهد؛ آن هم زمانی که از مسئولان سازمان کسی دستوری بدهد یا نهاد و دستگاهی به این هیئت، از برنامه و گفته و ادعایی شکایت کند. در این موارد، این هیئت شکایات را پیگیری میکند و به قول معروف «روغن ریخته نذر امامزاده میشود». بنابراین این شورا در حکم بررسی کننده شکایات است وگرنه نظارت موثری بر محتوای پخش قبل از آن ندارد. مطلب پخش میشود و هر اثر مخربی که بخواهد داشته باشد، بر جای میگذارد. نظارتی که بر صدا و سیما موثر است نظارت قبل از پخش است.
در زمانی که مدیریت این سازمان را بر عهده داشتم، هیچ برنامهای در رادیو و تلویزیون بدون تایید مسئول پخش و گروهی که این کار کارشناسی را انجام میدادند به خروجی نمیرفت. مسئول پخش مطلب را میدید، با ضوابط ثبت شده از قبل، محتوا را بررسی کرده و تطبیق میداد و بعد از آن در صورت تایید مسئول پخش، محتوا در رادیو و تلویزیون در خروجی قرار میگرفت. این نظارت را میتوان نظارت موثر خواند. این که ریاست فعلی سازمان صداوسیما درباره این سریال و محتوای آن دستوری داده است، البته از اختیارات ایشان است؛ اما درباره اثر سوء برنامه پخششده نتیجهای ندارد. لازم به ذکر است که قید مطلب فوق به معنی تایید محتوای سریال پایتخت نیست، چرا که بنده به خودی خود به برخی مطالب و محتوای این سریال انتقاد دارم و آن را تبلیغ بیبندوباری و نکات غیراخلاقی و بیادبی میدانم که بعضا شئونات اسلامی در آن رعایت نمیشد.
2 درباره این مسئله که ریاست سازمان صدا و سیما خواستار برخورد با عوامل این سریال شده است و تاکید بر مفهومم «مسئولیتپذیری شخص رئیس سازمان صدا و سیما» نیز لازم میدانم ماجرای معروفی را از دهه 60 بازگو کنم که صورت کلی آن بارها نقل شده است. برنامه رادیویی در ولادت حضرت زهرا (س) به صورت زنده پخش میشد و در این برنامه با دخترخانمی گفتوگو شد. در این گفتوگو مصاحبهکننده و خبرنگار از این دخترخانم پرسیده بود الگوی شما کیست. در آن سالها سریال اوشین از تلویزیون پخش میشد؛ البته با تغییراتی که مطابق با مسئله نظارت بر پخش در سریال داده شده بود. در آن سالها به صورت کلی در جامعه اوشین به عنوان یک زن فداکار، پرکار و زحمتکش بود. این دخترخانم در این گفتوگو گفته بود که الگوی ما باید اوشین باشد. خبرنگار پرسیده بود پس حضرت زهرا(س) چه؟ دخترخانم پاسخ داده بود حضرت زهرا(س) خیلی خوب است، اما ایشان متعلق به زمانی در 1400 سال قبل است و الگو باید امروزی باشد. این مسئله به صورت زنده از رادیو پخش شد و طبیعتا چون برنامه زنده بود، امکان بررسی محتوا به روال معمول وجود نداشت. گویا شخص حضرت امام (ره) این مسئله را از رادیو شنیده بودند و به دادستان تهران دستور رسیدگی فوری دادند و تاکید داشتند که اگر در این مسئله و پخش چنین موضوعی «سوءنیت» وجود داشته است، بر اساس توهین به حضرت زهرا(س) باید مجازات سنگین برای آن در نظر گرفته شود.
دادستان وقت - آقای میرعماد - نوار را از سازمان صداوسیما گرفت و گروه 5 یا 6 نفرهای که این برنامه را تهیه کرده بودند به دادستانی احضار شدند و تا ساعت 6 بعدازظهر همان روز احکام آنها را صادر کردند. به طور مثال جریمه و قطع همکاری برای مدت زمان مشخص و حبس از جمله احکام صادره در این زمینه بود؛ اما سوءنیت در هیچ کدام از افراد توسط دادستانی اثبات نشد. یعنی این مسئله از جانب دادستانی تخلف تشخیص داده شد نه سوءنیت برای توهین به مقام حضرت. بنابراین از اساس مسئله اعدام این افراد با توجه به نتیجه بررسی دادستانی طرح نشد. این گزارش درباره اشتباه و تخلف این افراد به حضرت امام (ره) ارائه شد.
در آن زمان من عضو دولت بودم. روزی بود که در دولت حضور داشتم. از دادستانی با من تماس گرفتند که احکام این افراد صادر شده است و در حال انتقال به زندان هستند تا احکام آنها اجرا شود. من درخواست کردم مدتی تامل کنند و آنها را به زندان نفرستند تا بتوانم در این باره با حضرت امام (ره) گفتوگو کنم.
کار من در دولت طول کشید و این افراد به زندان قصر رسیدند. بنابراین به رئیس زندان قصر زنگ زدم که تعدادی از همکاران ما مهمان شما هستند و درخواست کردم این گروه به داخل زندان و سلول منتقل نشوند، بلکه در داخل ساختمان زندان منتظر باشند. ایشان نیز در نهایت همکاری درخواست ما را قبول کرد و منتظر شد. خدمت حضرت امام(ره) رفتم و گفتم همانگونه که بررسی دادستانی نیز نشان داد، این افراد در این ماجرا و پخش آن تخلف داشته و سوءنیتی در خصوص پخش چنین موضوعی وجود نداشته است. در حقیقت مسئول اصلی بنده هستم و باید مجازات شوم، چرا که مجازات این گروه برای آینده کار در سازمان مثبت نیست و بعد از این اگر عوامل احساس کنند در هنگام بروز خطا مسئول و رئیس آنها ازشان حمایت نمیکند، دست به کار نمیزنند چرا که هراس دارند. امام (ره) در پی این صحبت به من گفتند شما درخواستی به من بنویس تا من دستور عفو روی نامه شما بدهم. این کار را انجام دادم و دستور عفو را گرفتم و نامه را به آقای موسوی اردبیلی ارسال کردم و از ایشان خواستم حکم آزادی را صادر کنند. به خاطر دارم آقای اردبیلی با من تماس گرفت که عجله نکن و بگذار کار برای فردا بماند. آن شب چند پتو و مقداری غذا خریدم و به دفتر زندان پیش این بچهها رفتم و همان شب خبر عفو امام را به آنها دادم و توضیح دادم که آقای موسوی اردبیلی فردا آنها را مرخص میکنند. من به عنوان رئیس سازمان صدا و سیما باید از کارمندی که تخلف کرده بود حمایت میکردم، چرا که معتقد بودم هر مسالهای که پخش میشود به نوعی مسئولیت آن با من است و نباید در صورت بروز خطا و اشتباه، خودم در صدر شاکیان باشم و بگویم مسئله سریع بررسی شود که موضوع تخلف بوده یا خدایی ناکرده سوءنیتی در کار بوده است.
نکته جالبی که از آن شب در خاطرم مانده، این است که در هنگامی که با این بچهها مشغول صرف شام و صحبت بودیم، رئیس زندان به من گفت که یک زندانی دیگر در اینجا در حال گذراندن حبس خود است که او هم کارمند صدا و سیما است. خواستم او را ببینم. در ملاقات متوجه شدم وی کارمند رسمی صداوسیما نیست و در یک نزاع قتل غیرعمد انجام داده است. در مورد وی نیز تماسی با دفتر امام (ره) گرفتم. به خاطر دارم خانم دباغ تلفن را جواب دادند و من ماجرا را گفتم که کارمندی از صداوسیما در اینجا زندانی است و وی توانایی پرداخت 300 هزارتومان دیه را ندارد. از خانم دباغ خواستم ماجرا را به امام بگویند و کسب اجازه کنند تا این پول را ما پرداخت کنیم تا او هم از زندان آزاد شود. خانم دباغ سریع موافقت و اجازه امام را برای ما گرفتند و به ما خبر دادند که امام فرمودند اگر میخواهید خودتان پرداخت کنید یا ما پرداخت میکنیم تا این فرد هم آزاد شود. دیه این فرد نیز پرداخت شد و فردای آن روز هم بچههای رادیو و هم این کارمند از زندان آزاد شدند. این ماجرا تاثیر خوبی در روحیه نیروی انسانی صداوسیما در آن زمان داشت. پذیرش مسئولیت توسط من باعث شد که این افراد به سر کار خود بیایند. از این حیث تصور من بر این است که رئیس سازمان صدا و سیما باید در زمان بروز مشکل، وقوع خطا و اشتباه و رخدادهایی که حواشی عمومی به دنبال دارد، با روحیه مسئولیتپذیری وارد کار شود و خود در بررسی مسئله ایفای نقش کند. حتی اگر تخلفی نیز صورت گرفته، رئیس سازمان باید مسئولیت آن را بپذیرد و در جهت رفع اشتباه برآید.
منبع: روزنامه سازندگی