یادداشت

زمان انتخاب رسیده است

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

فرازنه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

شورای عالی اصلاح‌طلبان به عنوان محفلی برای مشورت و تجمیع اندیشه‌ها و آرا به‌خصوص در مقاطع حساس سیاسی تشکیل شد؛ اما به مرور زمان این شورا از ساختار در نظر گرفته شده، اهداف ترسیم شده و مدیریت مورد انتظار فاصله گرفت. علاوه بر فقدان توان مدیریتی و تصمیم‌گیری جامع و مشورتی در برهه‌های سیاسی برای جریان اصلاحات، در طی سال‌های اخیر شاهد بودیم که شورا توان لازم برای حرکت و پویایی همگام با تحولات کشور را نداشته است. شورای عالی به جای آن که به عنوان یک نهاد پویا برای خود تعریف نقش و برنامه داشته باشد، به شکلی تبدیل به یک اداره شد که گویا تنها تشکیل جلسات منظم را بدون خروجی شفاف و مشخص برای خود قائل بود. اگرچه در این شورا کارگروه‌هایی تشکیل شده بود، اما فعالیت لاکن شورا محدود به تشکیل جلسات بدون برون‌داد شفاف و روشن و قابل ارزیابی شده بود. علاوه بر خود شورا، کارگروه‌ها نیز درگیر همین آفت بودند؛ به شکلی که جلسات کارگروه نیز تشکیل می‌شد اما برون‌داد و خروجی منطبق بر فعالیت‌های کارشناسی از شورا بیرون نیامد.

نقد دیگری که به صورت روشن بارها در طی سال‌های اخیر به ویژه سال گذشته مطرح شد، این بود که از شورای عالی اصلاح‌طلبان انتظار می‌رفت در مقابل کنش‌های اجتماعی مردم، رویدادها یا مسائلی که مورد اعتراض بخش گسترده‌ای از بدنه جریان مردمی اصلاحات است، تا این اندازه منفعل رفتار نکند. برخوردهایی که در صحنه‌های اجتماعی و فرهنگی با دانشجویان صورت می‌گرفت یا مسائلی که برای فعالین سیاسی پیش می‌آمد، نه تنها با هیچ واکنش موثری از جانب شورا روبه‌رو نشد، بلکه حتی موضع‌گیری‌ای نیز در این موارد رخ نداد. در بسیاری از موارد حتی دریغ از یک بیانیه و طرح مسئله در شورا؛ تا جایی که برای همه روشن شده بود که شورای عالی اصلاح‌طلبان به نهادی صوری و شورای شکلی تبدیل شده که نه مردم و نه طرفداران اصلاحات هیچ خروجی موثری از آن نمی‌دیدند. این مسئله تا جایی مبرهن بود که نه تنها در سطح اجتماع این موارد و نقدها درباره شورا طرح می‌شد، بلکه خود اعضاء شورای عالی نیز این نقدها را مطرح کرده و از این روند رضایت نداشتند. علاوه بر این، برنامه‌هایی که اصلاح‌طلبان و به صورت مشخص شورای عالی اصلاح‌طلبان ارائه می‌دهند، باید به طور حتم بر اساس اندیشه‌های مردم محور و نیازهای روز جامعه باشد. اولویت اصلاحات در این سال‌ها تا چه اندازه بر این محور بوده است؟

اصلاحات اگر بخواهد در مسیر تداوم حیات و حفظ پایگاه اجتماعی خود حرکت کند، نمی‌تواند نسبت به نیازهای روز جامعه ب یتفاوت باشد و باید پاب هپای مردم حرکت کند؛ در حالی که این نقص به صورت مشخص در شورای عالی دیده شده و می‌شود.

در برنامه‌های اصلاح‌طلبان همواره شعار برنامه کارآمد بوده است؛ اما بدون تعارف باید گفت که برنامه‌ریزی دقیق‌تری باید در این حوزه صورت گیرد.

با توجه به این که تجربه‌های متعددی در 4 سال گذشته از حضور اصلاح‌طلبان در مناصب مدیریتی دیده شد، زمان آن است که در مفهوم کارآمدی مدیریت در جبهه اصلاحات دقت زیادی شود و بدون تعارف به سمت کارآمدی حرکت کنیم. این موضوع به این مسئله برمی‌گردد که مدیریت انسجام یافته‌ای در شورای عالی وجود نداشت و انتخاب اعضاء هیئت‌رئیسه بعضا در اثر رودربایستی‌هایی انجام شده است که منجر به یک روند معکوس در زمینه شایسته‌سالاری شد؛ به شکلی که در اثر برخی انتخاب‌ها، افراد توانمند، صاحب نفوذ و صاحب سخن به مرور از شورای عالی کناره‌گیری کردند؛ یا اگر چه به صورت روشن از شورا خارج نشدند، اما ترجیح دادند در چنین جمعی حضور پررنگی نداشته و فعالیت مشخص و جدی از خود بروز ندهد. این روند که در طی زمان تقویت و به مرور بیشتر و بیشتر شد، در نهایت منجر به تضعیف جدی شورا شده و آن را به صورت مشخص از مسیر و اهداف خود دور کرد؛ به شکلی که شورا دیگر نه تنها کمک‌حال و پیشتاز جریان اصلاحات نبود، بلکه در برهه‌هایی خود باعث دست‌انداز نیز شد. این ارزیابی پیش از این نیز وجود داشت و با انتخابات سال گذشته و راهبرد منفعلانه شورای عالی اصلاح‌طلبان در قبال انتخابات مجلس یازدهم، این نقدها بیش از پیش تقویت شد. اتفاق اخیر مبنی بر استعفاء جناب موسوی لاری از این شورا خود حجتی دیگر بر وضعیتی است که شورای عالی اصلاح‌طلبان به آن گرفتار شده است. کما این که آقای موسوی لاری در نامه استعفاء خود به صورت روشن بیان کرده‌اند که احتیاج به بازسازی ساختار اصلاحات داریم؛ و گرچه در متن نامه دلیل این استعفا را بیماری و مشکلات جسمانی بیان کرده، اما قید کرده‌اند که امیدوارند استعفای ایشان به تغییرات اساسی در ساختار و سازوکار شورای عالی سیاست‌گذاری بینجامد. آقای لاری هم‌چنین در متن استعفای خود اشاره کرده‌اند که تا چند هفته دیگر عمر مجلس دهم به پایان می‌رسد و مجلس دیگر با حال و هوایی متفاوت پا به عرصه وجود می‌نهد. دولت فعلی نیز آفتابش بر لب پشت‌بام است و هر چه بود و هر چه هست، به ماه‌های پایانی خود نزدیک می‌شود. در چنین شرایطی نباید از بازنگری در ساختار و سازوکار نهادهای اجماعی اصلاح‌طلبان در عرصه‌های گوناگون غفلت کرد.

غفلتی که در انتخابات اسفند 98 از جانب شورای عالی رخ داد و بخشی از آنچه امروز درباره نگرانی بابت ترکیب یکدست سیاسی مجلس یازدهم مطرح می‌شود، ناشی از همین انفعال است.

اینکه در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه سال گذشته رویکرد انفعالی شورای عالی و حرکت بدون موضع این شورا در روزهایی که مردم نیازمند یک ساماندهی فکری و سازمانی بودند، به عنوان «تصمیم شورای عالی» ثبت شود، نه تنها جای دفاع ندارد، بلکه مبنی این امر است که شورای عالی علاوه بر تغییر ساختارها، باید به سوالات روشن در قبال تجربه‌ای که جریان اصلاحات در سه ماه اخیر پشت سر گذاشت، پاسخگو باشد. در روزهایی که مردم خسته از ماجرای آبان 98 و فاجعه سقوط هواپیما، در سردرگمی برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات بودند، شورای عالی با بیان این که هر حزبی برای خودش لیست بدهد، دقیقا چه راهبردی را برای پیروزی اصلاح‌طلبان دنبال کرد؟!

این رفتار شورا ناامیدی جامعه را نسبت به جریان اصلاحات - که البته دلایل دیگری نیز دارد – تشدید کرد. از یاد نبریم که بسیاری از مردم به برخی نفرات لیست امید بدون آنکه آنها را بشناسند رأی دادند، زیرا تنها امیدواری آنها این بود که اصلاح‌طلبان برنامه و طرح مشخصی برای ساماندهی مسائل داشته باشند. امیدواری‌ای که خیلی زود به ناامیدی منجر شد.

اکثریت اعضاء شورای عالی به ضعف مدیریت در این شورا اذعان دارند. جای تاسف که در این بین مدیریت شخص آقای دکتر عارف نیز در وضعیت فعلی موثر بود. اگر این ضعف مدیریت نبود، بدون شک شورا می‌توانست دستاوردهای بسیار بهتری داشته باشد. با تمام احترامی که برای شخص دکتر عارف قائل هستم و ایشان را شخصیتی علمی و دانشگاهی و مثبت در زمینه‌های مختلف می‌دانم، به هیچ وجه مسئولیت و شکل مدیریت مورد نیاز شورای عالی را متناسب با شخصیت ایشان ندیدم.

همین مسئله باعث ضعف‌هایی در شورای عالی بود که مانع از تحقق بسیاری از اهداف این شورا و تصمیم‌گیری‌های قاطع در لوازم حساس می‌شد. اما آیا این بازسازی در برهه زمانی کوتاه قابل انجام است؟ مشخصا خیر؛ اما ورود هر چه سریع‌تر افراد صاحب سخن و فکر به میدان تصمیم‌گیری ضروری است. بازسازی ساختار اصلاحات باید هر چه سریع‌تر در یک اجماع جمعی مورد بررسی قرار گیرد، چرا که به قدر کافی زمان برای مسامحه و کوتاه آمدن هدر رفته و شورای عالی بیش از حد جبران از مسیر خود خارج شده است. نباید از یاد برد که انگیزه تشکیل این شورا ایجاد یک «اتاق فکر» برای جریان اصلاحات بود؛ در حالی که این مهم محقق نشده است. بنابراین در شرایط امروز هنوز هم لازم است اتاق فکری داشته باشیم تا با تحلیل درست، نسبت به از دست دادن فرصت‌ها پیشگیری کند.

این که در این بین بحث پارلمان اصلاحات مجددا در صدر برنامه‌های پیشنهادی قرار بگیرد، قابل ارزیابی و تامل است؛ اما به شرطی که همه اعضاء شورا متفق‌القول باشند که پارلمان اصلاحات جایگزین شورای عالی اصلاح‌طلبان باشد؛ چرا که اگر قرار باشد پارلمان اصلاحات در کنار و به موازات شورای عالی اصلاح‌طلبان فعالیت کند، خروجی نخواهد داشت و دستاوردی برتر از آنچه در شرایط فعلی در اختیار داریم، محقق نخواهد شد و این دو نهاد موازی تنها به تعارض سخن می‌رسند. اتفاق نظر برای انتخاب بین یکی از دو گزینه بین احزاب اصلاح‌طلب، الزامی است تا پارلمان بتواند جایگزین شورای عالی اصلاح‌طلبان شود و از وضعیت فعلی خارج شویم. علاوه بر این، هدف این پارلمان باید شکل‌گیری شاخص‌هایی باشد که برای آن بااهمیت است تا برای پیگیری این شاخص‌ها، معیارهای مبنا را نگاه کنیم و ببینیم که این شاخص‌ها چقدر با معیارهای مبنا مطابقت دارند.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی