شهربانو امانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
زلزله برای تهران اتفاقی غیرقابل پیشبینی نبود. همه میدانستیم و میدانیم که زلزله امری است که باید در تهران و بسیاری از نقاط ایران منتظر آن بود.
به خاطر دارم در دوران نمایندگی در مجلس پنجم و مجلس ششم گفته میشد که اگر زلزله با فعال شدن گسلهای تهران رخ بدهد، فاجعه بشری اتفاق خواهد افتاد و با توجه به شرایط ساخت و ساز مشکلات بسیار جدی در تهران به وجود میآید. با توجه به تمرکز تمامی امکانات کشوری و لشکری در تهران حتی بحث انتقال پایتخت نیز طرح شد که بعد از آن منتفی شد. در آن زمان ردههایی در بودجههای سنواتی مصوب میشد برای مقام سازی برابر زلزله. در آن زمان حتی بحث این مسئله مطرح میشد که علاوه بر سازهها، مصالح نیز باید استاندارد باشند. آنچه شب جمعه در تهران رخ داد، پس لرزه یک زلزله بود یعنی زلزله اصلی در تهران رخ نداده بود. با این حال تبعات آن نشان داد که هنوز هم آماده نیستیم. نگرانیهای این واقعه نشان داد درست همانند دوسال قبل که در زمستان این تجربه را داشتیم، مردم شب را در خیابانها گذراندند و خیابانها بند آمده بود. مسئله این است که کشور ژاپن از ایران زلزلهخیزتر است اما چگونه است که این صحنهها در آن دیده نمیشود.
حتی زمانی که چند سال قبل زمانی که آنها در زلزله تجربه شکسته شدن کف دریا و وقوع سونامی را داشتند بعد از آن برای این مسئله نیز دستور العملهایی را صادر کردند. مصالح سبک در ساختمانها و عدم مجوز برای ساخت و ساز ساختمانهای بلند تجربیاتی بود که آنها از زلزله کوبه گرفتند. اما در ایران چطور؟ تجربه اخیر نشان داد متاسفانه هنوز هم بهرغم شعارهای مختلف آمادگی در این باره وجود ندارد. البته در تجربه اخیر مسئولان بلافاصله وارد صحنه شدند و طبق معمول اقدامات دستوری شروع شد. شهردار تهران نیز همه مناطق 22 گانه را آمادهباش اعلام کرد. اما آیا این همه آن چیزی است که باید در این زمانها رخ دهد؟
شبکه خبر تمام بامداد جمعه به صورت پیوسته گزارش میداد و عجیب مردم و گزارشگرانی بودند که در گفت وگو با خانم مجری شبکه خبر بعضا میگفتند نمیدانستند در زمان وقوع زلزله باید در کجا قرار میگرفتند. زلزله خسارت مالی بسیار کم و در حد ناچیز نداشت اما یازده مصدوم و دو نفر فوت شده، نه در اثر ویرانی بلکه در اثر اینکه مراقبت فردی و اصول ایمنی فردی را بلد نبودند، گرفتار شدند. فرد 60 سالهای که فوت کرد، 40 سال عمر خود را در جمهوری اسلامی گذرانده است و باعث تاسف که در این 40 سال به این فرد آموزش لازم برای حفظ جانش داده نشده است.
بهرغم این که از زمان زلزله رودبار بارها گفته شده است اما هنوز آموزشهای عملی مناسب برای زمان وقوع بحران داده نشده است. چرا این آموزشها در کتب درسی نیست و آموزشهای لازم داده نمیشود که هنوز مردم شوکه میشوند در کجا بروند. همچنین یکی از وظایف هلالاحمر آموزشهای لازم در زمینه زمان وقوع بحران است. آموزش برای رفتار در زمان وقوع بحران بهخصوص زلزله همواره امری مغفول بوده است. این غفلت جبران ناپذیراست. اینکه مردم با وقوع یک پسلرزه در تهران تا این اندازه هراسان راههای تردد شهر را میبندند رفتاری نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذر کرد. اگر زمانی بحران واقعی رخ دهد و مرکز زلزلهای بزرگ در تهران باشد با این وضعیت چگونه میتوان امدادرسانی کرد؟ آیا به واقع میتوانیم بگوییم مردم تهران اندکی، تنها اندکی از نظر حفظ آرامش و ثبات فکری و روانی و رعایت اولویتهای حفظ سلامت برای وقوع بحران آموزش دیدهاند؟
در کنار این مسئله عدم رعایت استانداردها و مجوز ساخت و ساز در ناحیه پرخطر زلزله، عدم توجه به استانداردهای تراکم در خیابانهای کوچک – به شکلی که در خیابان 8 متری ساختمانهای بسیار بلند و غیرمجاز ساخته شده است- و استفاده از مصالح غیرمجاز و بدتر از همه اینها ساختوساز روی گسل تهران است. ساخت وسازهایی با مجوز سردار قالیباف در زمان شهرداری!
منبع: روزنامه سازندگی