سیدمصطفی هاشمی طبا، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
ظاهرا تا روز گذشته، نمایندگان مجلس یازدهم بدون توجه به شرایط بغرنج کنونی، بنای تقابل با دولت را داشتند و در عملی کردن تهدید به استیضاح رئیسجمهور گامبهگام پیش میرفتند. اما سخنان روز گذشته رهبر انقلاب در دفاع از دولت و ماندگاری آن تا پایان دوره راه را بر تندرویها بست. نمایندگان مخالف دولت از این واقعیت غافل هستند که چه رئیسجمهور را استیضاح بکنند، چه نکنند و یا اینکه رئیسجمهور دیگری روی کار بیاورند یا نه، اتفاق خاصی نخواهد افتاد. به این دلیل که مسائل اقتصادی امروز ما عمدتا حاصل یک امر طبیعی و مدیریتی نیست، بلکه مسائل اقتصادی ما بسیار متاثر از مسایل سیاسی است. درواقع مشکلات ما حاصل خروج امریکا از برجام است. از دیگرسو در طول 40 سال گذشته سیاستهای اقتصادی کشور نوعا سیاستهای دلسوزانه برای مردم و نوعی سیاستهای پوپولیستی توسط دولتها بوده است.
در حقیقت بهجای اینکه این سیاستها توسعه را مد نظر قرار دهند که از قبل آن اتفاقا وضعیت زندگی مردم نیز بهبود خواهد یافت، تنها راضی کردن و خدماترسانی به آحاد مردم را در دستور کار همه دولتها قرار داده بود. تقریبا همه دولتها چنین سیاستی را در پیش گرفتهاند هرچند ممکن است برخی دولتها کمتر این رویه را در پیش گرفته باشند اما در مجموع همه آنها از این مسیر تبعیت کردهاند.
سیاست حکمرانی در کشور ما این بوده است که خدمات به مردم داده شود، سوبسید و یارانه داده شود و از محل فروش نفت چرخ اقتصاد بچرخد. با این وجود اما بعد از برجام ما بیشترین رشد اقتصادی یعنی 14 درصد و کمترین تورم که حدود 9 درصد بود را شاهد بودیم. اما با خروج امریکا از برجام و بازگشت تحریمها آن شرایط تغییر کرد. بنابراین تحریمهای اقتصادی امریکا که کشورهای دیگر را هم در عمل ناگزیر به تبعیت از خود کرد بر شرایط امروز اقتصادی ما تاثیر زیادی داشته است.
بنابراین نمایندگان اصولگرا باید این نکته را مد نظر داشته باشند که حتی اگر موفق به استیضاح رئیسجمهور شوند و بعد هم چنانکه مایل هستند دوباره به او رای ندهند، و انتخابات زودهنگام برگزار کنند و رئیسجمهور جدیدی روی کار بیاید باز هم تا زمانی که این دو معضل مرتفع نشده و یا راهکار مناسب برای مواجهه با آنها پیدا نشود، هیچ تغییری اتفاق نخواهد افتاد. البته من بعید میدانم در نهایت رئیسجمهور مجبور به خروج از دولت و یا استعفا و یا عدم رایآوری در استیضاح شود. این قبیل اقدامات چیزی بیش از تهدید و همینطور اقدامات پوپولیستی نمایندگان برای بدنه رایشان نیست. هدف آنها این است که در این اوضاع به هوادارانی که با وعده بهبود شرایط اقتصادی از آنها رای گرفتهاند بگویند ما بیکار ننشستهایم و جز این خروجی دیگری نخواهد داشت.
این اقدامات هیچ چیز را تغییر نخواهد داد الا اینکه ژستی برای مجلس ترسیم کند که نشان دهد آنها به فکر مردم هستند. در حالی که باید به نمایندگان حاضر در مجلس گفت اگر واقعا مجلس دلش به حال مردم میسوزد برای خروج از این شرایط راهکار ارائه کند. شرایط اقتصادی و امکانات و محدودیتهای ما مشخص است و مجلس اگر در ادعای خودش مبنی بر نگرانی به حال مردم و نه پیگیری اغراض سیاسی صادق است، به رئیسجمهور راهکار بدهد و بگوید اگر دولت نمیتواند نفت بفروشد، ارز از کجا بیاورد و اگر مراودات بانکی با دنیا ندارد چطور واردات و صادرات انجام بدهد.
اما گذشته از این کشمکشها با توجه به سیاستهای خارجی کشور، ما ناگزیر از مقاومت کردن و در پیش گرفتن اقتصاد ریاضتی هستیم. البته دولت همیشه از به کار بردن لفظ ریاضت اقتصادی ابا دارد همانطور که مجلس هم از اذعان به این واقعیت ابا دارد. هیچکس نمیخواهد به این واقعیت اقرار کند. همه دوست دارند شرایط را طبیعی جلوه دهند. به همین دلیل میبینیم که اثر مرگبار تحریمهای امریکا بر وضعیت امروز کشور در سخنرانیها کاملا کنار رفته و مدام انگشت اتهام به سوی دولت گرفته میشود. در حالی که با توجه به شکل اقتصادی ما که آمریکا هم آن را به خوبی شناخته و مورد بررسی قرار داده، فشارهایی که تحریمها به ما وارد میکند موجب ایجاد چنین شرایطی در کشور شده است.
اگرچه اصولگرایان ژست استیضاح رئیسجمهور را میگیرند اما همچنان خدمات گسترده دولت به جامعه ادامه دارد و دولت هم مدام در این فکر است که تامین ریال کند تا حقوقها را بپردازد و برخی طرحها را به انجام برساند. خلاصه اینکه دولت در شرایط بسیار بد اقتصادی گرفتار شده است که همانطور که اشاره کردم این شرایط حاصل 40 سال سیاستهای پوپولیستی اقتصادی و همچنین تحریمهای امریکا است.
در این شرایط ما شاهد برخی موضعگیریهای اصولگرایان هستیم که علاوه بر هزینهساز بودن در فضای بینالمللی شرایط اقتصادی را هم متلاطم میکنند. از جمله طرح نمایندگان برای متوقف واقعیت .NPT کردن پروتکل الحاقی و یا خروج از این است که تنها دولتهایی که از این تصمیمات و سخنان سود میبرند و با خوشحالی با آن روبهرو میشوند رژیم صهیونیستی و دولتهای عربی و امریکا هستند. البته برخی از کشورهای دیگر هم از این جهت سود میبرند از جمله چین و روسیه. چرا که هرچقدر روابط ما با غرب مخدوش شود این دو کشور بیشتر میتوانند به ما فشار وارد کنند و شرایط تجاری و سیاسی خودشان را به ما تحمیل کنند. لذا این نوع طرحهای شتابزده و شعاری از سوی نمایندگان به اعتقاد من با توجه به اینکه پشتوانه خاصی هم ندارند و هیچ راه حل جایگزینی هم به دنبال ندارند تنها باعث شادی دشمنان ما میشوند.
در حقیقت اگر قرار است تصمیمی گرفته شود این تصمیم باید در سطوح اصلی کشور گرفته شود و بر آن اساس سنجیده و عمل شود. در غیر این صورت این دست اظهارنظرها و اقدامات جز ایجاد تلاطم و بیاعتمادی در کشور نتیجهای نخواهد داشت.
یا برهم NPT آمریکا و اسرائیل برای خروج ما از زدن برجام لحظهشماری میکنند. در حالی که من معتقد هستم ما باید نسبت به عهد خودمان پایدار باشیم و این روش حداقل کمهزینهتر از آن چیزی است که این آقایان در شعارهایشان مطرح میکنند. در مجموع من معتقدم ما باید سیستم جدیدی در اقتصادمان به کار بگیریم و نوعی اقتصاد ریاضتی طراحی کنیم. در غیر این صورت روزبهروز شرایط ما بدتر خواهد شد. وقتی ما ارز نداشته باشیم مشکلات زیادی ایجاد خواهد شد. رئیس کل بانک مرکزی هم اخیرا از عدم کنترل مرزها و قاچاق کالا گلهمند بود. لنجها بهجای ته لنجی تا چندین طبقه از اجناس پر میشوند و هیچکس مقابله نمیکند. جریان قاچاق و خروج بیحساب و کتاب ارز همچنان ادامه دارد.
بنابراین من معتقدم اگر میخواهیم برابر امریکا مقاومت کنیم ما باید دست به یک اقتصاد ریاضتی بزنیم حتی اگر شده با یک حکومت پلیسی. یا باید اقتصاد محکم ریاضتی را در دستور کار بگذاریم و یا اینکه بپذیریم روز به روز شرایط ما بدتر از قبل خواهد شد. در غیر این صورت چارهای جز تسلیم نخواهیم داشت. چرا که با این شرایط مذاکرهای هم در کار نخواهد بود. امریکا اگر قصد مذاکره داشت در درون برجام مذاکره میکرد. اما در واقع امریکا به دنبال تسلیم ماست. پذیرش 12 شرطی که آقای پمپئو برای مذاکره با ایران گذاشته یعنی تسلیم بدون قید و شرط و به همین دلیل من معتقدم اگر اقتصاد ریاضتی در پیش نگیریم چه بسا ناگزیر به تسلیم شویم. لذا ما در حال حاضر هیچ چارهای جز مقاومت نداریم و مقاومت ماست که امریکا را ناامید خواهد کرد. دورنمای مذاکره فعلا وجود ندارد. حتی اگر یک دولت اصولگرا روی کار بیاید و همانطور که برخی گمانهزنیها میگویند این دولت به دنبال توافق با امریکا باشد باز هم فکر نمیکنم با دولت ترامپ بشود وارد مذاکره و یا هر نوع توافقی شد. به هرحال اگر ترامپ اهل مذاکره و گفت وگو بود از برجام خارج نمیشد. چر اکه در درون برجام مکانیزمی برای گفت وگوهای دورهای در هر چند ماه یک بار دیده شده بود که میتوانست مسائل را حل کند و دیدگاهها را به هم نزدیک سازد. اما ظاهرا مسئله ترامپ اینها نیست. او میگوید مسئله ما با ایران تنها مسئله هستهای نیست که بشود در درون برجام آن را حل وفصل کرد. او معتقد است بهجای اینکه امریکا همه مسائلش با ایران را حل کند دولت اوباما و 5 کشور دیگر تنها مسئله هستهای را با ایران مطرح کردهاند. مسائل مورد نظر ترامپ هم در آن بندهای 12 گانه پمپئو آورده شده است. بنابراین ما هیچ چارهای جز مقاومت نداریم. ما باید اقتصاد خودمان را در راستای اقتصاد ریاضتی سامان بدهیم و جلوی واردات بیرویه و خروج ارز از کشور (که متاسفانه هنوز ادامه دارد) بایستیم و به مردم هم شفاف و روشن توضیح بدهیم که شرایط اینگونه است. در غیر این صورت قطعا بازی را باختهایم.
منبع: روزنامه سازندگی