فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
با پشتسر گذاشتن هفته دفاع مقدس مطابق سنوات گذشته شاهد تکرار برخی ادعاها و تلاش برای برخی تاریخ سازیها بودیم. البته مسئله تازهای به وقوع نپیوسته و هر ساله ادعاهایی تکراری درباره تاریخ دفاع مقدس و ابهامسازی درباره زمان پذیرش قطعنامه مطرح میشود اما به هر صورت شاهد هستیم که هر سال در ضمن تکرار اتهامات قبلی در قبال فرماندهی جنگ در آن زمان، اتهامات جدیدتری نیز مطرح میشود.
در قدم اول باید ببینیم با چه هدفی به دنبال بزرگداشت این ایام و تلاش برای بازخوانی جزئیات ایام دفاع مقدس هستیم؛ به این معنی که در بازخوانی تاریخ دفاع مقدس باید به یاد داشته باشیم که هدف از این بازخوانی چیست. بدون شک سالروز آغاز دفاع مقدس مناسبتی ملی و حتی اعتقادی برای ما ایرانیان است و از این جهت زمان آغاز این رویداد، مبنای بزرگداشت این مسئله قرار میگیرد که از این تاریخ ما شروع به دفاع از خود کردیم. بازخوانی تاریخ جنگ و توجه به رویدادهایی که از ابتدای دفاع مقدس تا پایان آن پیش آمده از این نظر مفید است که باید بتوانیم تجربه و درس مناسبی از ماوقع آن ایام بگیریم.
بسیار باعث تأسف است که در شرایط امروز –و البته طی دو دهه گذشته- جناح سیاسی خاصی با غرضورزیهای سیاسی تلاش دارد تا اقدامات مصلحانه فرمانده جنگ آن زمان، یعنی آیتالله هاشمی را زیر سوال ببرد تا تندرویهایی را که چه در آن زمان یا امروز به دنبال آن هستند توجیه کنند.
فصل شروع جنگ ایران و عراق و تقدس این ایام برای ما از جهت «رویکرد دفاع ایران» بود. ما نه مهاجم بودیم نه قصد تصرف جایی بهجز شهرها و کشورهای خود را که به اشغال درآمده بود، داشتیم و هرگز به دنبال کشورگشایی نبودیم. آنچه از ابتدا این دفاع را مقدس کرد، ماهیت دفاع از کیان کشور و ارزشهای دینی و ملیگرایی بود و به همین خاطر مردم از همه چیز اعم از مال و فرزندان و جان خودشان نیز گذشت کردند. بازگویی تجربه و حال و هوای آن روزها برای فرزندان نسلهای فعلی بسیار سخت است چراکه آنها در فضای احساس مورد تهاجم قرار گرفتن نبودهاند. آنها جو حاکم بر جامعه و وحدتی که برای دفاع از کشور ایجاد شده بود را لمس نکردند. علاوه بر این متأسفانه عملکرد ما به شکلی بوده است که نمیتوانیم حال و هوای آن روزها را توصیف کنیم. بنابراین آنچه باید از دفاع مقدس مطرح کنیم و از آن درس بگیریم در دو نکته قابل بیان است: نخست منطق دفاع و تقدس این وحدت ملی در جهت دفاع از کشور، و دوم عقلانیت حاکم بر فضای کشور در زمان پذیرش قطعنامه و پایان جنگ. پس چرا با وجود اینکه تا این اندازه دستاوردها و تاریخ روشن است، یک جریان سیاسی خاص اصرار به تحریف این تاریخ و بیان اتهامات جدید دارد؟ چه سودی از تداوم این رویه برای این جریان حاصل میشود؟ در اینباره ذکر چند نکته الزامی به نظر میرسد:
1 اینکه عدهای مرتب تکرار میکنند که در آن زمان درباره لزوم تداوم جنگ با استدلال اینکه ایران در حال بهدست آوردن فتحالفتوحهای زیادی است، اصرار میکردند گزافهگویی با مقاصد سیاسی است. آنها با بیان این ادعاها نهتنها میخواهند با بهرهبرداری سیاسی به دنبال تسویهحسابهای خود بخل و کینه بروند، بلکه به دنبال این هستند که تصمیمهای غلط آن زمان خود را به حقانیت بشناسند و آن را به عصر حاضر نیز تعمیم دهند. همین افراد امروز هم تندرویهای سیاسی خود را دارند و به مصالح کشور توجه نمیکنند. آنها میخواهند با تشکیک در عقلانیت پایان دادن به جنگ، رفتارها و تصمیمات غیرعقلانی خود را گسترش دهند و به امروز وصل کنند. در این بین این وظیفه عقلای دو جناح سیاسی کشور است که باید تبیین کنند که این اظهارات پایه و اساس درستی ندارد و برخی از این تندرویها را برای مردم بازخوانی کنند. بازخوانی این تندرویها از این جهت مهم است که یادآوری میکند این تندرویها توسط چه کسانی و در چه برهه حساسی از زمان جنگ ما را با چه خطر و هزینههایی مواجه کرده است.
مرحوم هاشمی زمانی درباره موضوع تداوم جنگ احساس خطر کرد که ما صدمات و تلفات جانی سنگین را در فاو دادیم و با وجود تأکید بر لزوم عدم انجام عملیات در آن منطقه و آن زمان، با تندروی برخیها این کار انجام شد و البته هزینه بسیار بالایی نیز داشت.
2 در صحبتهای قدیمی مرحوم هاشمی که اخیرا منتشر شده است، ایشان تاکید کردهاند که بعد از این عملیات تلفات و هزینههای آن به اندازهای حاد بود که بحث محاکمه برخی چهرهها مطرح شد و اگر آن زمان این اتفاق نیافتاده بهخاطر وساطت مرحوم هاشمی بوده است که با این استدلال که این افراد از روی غفلت اشتباه کردهاند و منظور خیانت در بین نبوده، آنها را از محاکمه رهانید.
اینکه برخی از افراد موثر آن زمان که این روزها مدعی هستند فراموش کردهاند در یک قدمی محاکمه بودند و مرحوم هاشمی وساطت آنها را کرده بسیار باعث تأسف است و زشت است که پاسخ حمایت مرحوم هاشمی در آن زمان برای ممانعت از تشدید اختلافات در بحبوحه جنگ، امروز با این بیچشمورویی و گزافهگویی درباره شخص آیتالله هاشمی و زمان اتمام جنگ داده شود. مرحوم هاشمی در قید حیات نیستند اما تاریخ گواهی میکند که چه کسانی بعد از اشتباهات خود به اعتبار نام ایشان از مردم و مسئولان امان میگرفتند.
3 نکته دیگر حمله به مرحوم هاشمی درباره موضوع پذیرش قطعنامه است. ما به تدبیر ایشان در پایان جنگ واقف هستیم و افتخار میکنیم که بگوییم آیتالله هاشمی نه فرمانده جنگ که فرمانده ایجاد صلح بود. آن زمانی که مجبور بودیم دفاع کنیم دفاع کردیم و آن زمان که به این تدبیر رسیدند که ادامه جنگ ضررهای بیشتری برای مردم دارد و باید با برگشت و خروج از این جاده به ثبات و عقلانیت بیشتر فکر کنیم، با مشورت و ارائه طرح پذیرش قطعنامه به حضرت امام(ره) از فاز جنگ عبور کردیم. اینکه امروز برخی آقایان دلشان میخواهد در تنش با دنیا باقی بمانیم و با این انگیزه و دستاویز سیاسی میخواهند بگویند جنگ هم در آن زمان نباید تمام میشده، رویکردی ضدمنافع ملی است.
4 در شرایط فعلی لازم داریم تا تجربیات خود از دوران دفاع مقدس را بهکار ببریم و به یاد داشته باشیم نهتنها جنگ زود تمام نشد بلکه حتی میتوانست در موعدی زودتر از آن هم به اتمام برسد. اینکه در واقع اگر جنگ در زمان بهتری پایان یافته بود منافع بهتری را میتوانستیم پیگیری کنیم و حتی به سمت دریافت خسارت از طریق سازمان ملل از دولت عراق برویم، باید تجربهای باشد برای برنامهریزیهای امروز جامعه. اظهارات سیاسی که امروز در حال انجام آن هستیم تا چه اندازه به اصرار برخی از چهرهها و مهرههای جریانهای مختلف سیاسی در ایام جنگ به تداوم درگیریها شباهت دارد؟ به نظر میرسد با تجربه دفاع مقدس و با رویکردی مبتنی بر عقلانیت باید تصمیم بگیریم که امروز به چه شکل حضور خود را در سوریه و لبنان پررنگ یا کمرنگ کنیم. با تجربیاتی که از آن زمان به دست آوردهایم باید تصمیم بگیریم که ورود به موضوعات مختلف در حوزه بینالملل باید به صورت مستقیم یا غیرمستقیم باشد. امروز زمان آن است که با بازخوانی تاریخ دفاع مقدس درباره نوع ارتباط با دنیا و نوع رفتار در موارد مناقشهبرانگیز بین ایران و جهان تصمیمگیری کنیم. باید با تجربهای که بعد از اتمام جنگ و پذیرش قطعنامه کسب کردهایم ببینیم بهترین زمان و تصمیم درباره برجام چیست؟ آیا با نگاه به دستاوردهای بعد از اتمام جنگ امروز هم باید افایتیاف را بپذیریم؟
باید هر اقدام لازم دیگری را تا دیر نشده انجام دهیم تا مبادا به گذشته نگاه کنیم و فکر کنیم اگر برخی تصمیمات را زودتر اتخاذ میکردیم، ضربه و مشکلات کمتری را متحمل میشدیم. دوره تاریخ مقدس و ایام و فضای بعد از اتمام آن باید این روزها راهگشای تصمیمات کشور باشد. بدونشک اگر از تاریخ درس بگیریم کمتر خسارت میدهیم و افسوس میخوریم. در مقابل بدونشک لجبازی با تاریخ برای سیاسی کاری نتیجهای جز خسران در پی ندارد.
منبع: روزنامه سازندگی