احمد نقیب زاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در اولایل تیرماه سال جاری دونالد ترامپ در نظرسنجیها در اوج قرار داشت. علاوه بر این سابقه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نشان میداد که در آمریکا نیز به صورت معمول روسای جمهوری دو دورهای هستند. حالا اما به نظر میرسد مسائل مختلفی از قبیل مرگ جورج فلوید و عدم توان مدیریتی ترامپ بر وضعیت نظرسنجیها تاثیرگذاشته و بایدن از ترامپ جلوتر است. فارغ از این مسائل برای ایران تفاوتهای جدی بین این دو گزینه وجود دارد چراکه مشخصا در صورت پیروزی جو بایدن روابط تهران و واشنگتن تغییر خواهد کرد. مشخصا پیروزی دموکراتها روابط جدید را بر کل دنیا ایجاد خواهد کرد و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. مساله اصلی در این بین پاسخ تهران است. طیفی از نیروهای سیاسی داخل کشور بر این اساس موضعگیری میکنند که چه ترامپ چه بایدن، در هر صورت موضع تهران «نه به مذاکره» است چراکه سیاستهای کلی آمریکاعلیه ایران با دولت دموکرات یا جمهوریخواه تفاوتی نمیکند. این گروه باید برای تعیین تکلیف درباره «پاسخ تهران» موارد زیر را مدنظر قرار بدهند:
1 ایران در حوزه سلامت، معیشت و اقتصاد بدون تعارف در شرایط بحرانی قرار دارد. این شرایط در صورت پیروزی مجدد دونالد ترامپ بیش از پیش تشدید میشود به شکلی که خود ترامپ مدعی است تهران زیر فشار چارهای جز مذاکره ندارد. جو بایدن به دنبال راهحل دیپلماتیک و سیاسی برای کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران است و تمایل جدی برای مذاکرات از جانب وی وجود دارد، در صورتی که دونالد ترامپ اساساً هیچگونه تمایلی به مذاکره ندارد و ابزار دیپلماسی او تحریم و فشار تا حصول نتیجه است. قطعاً با پیروزی مجدد دونالد ترامپ شرایط برای افزایش فشار بر ایران از جانب کاخ سفید بیش از پیش مهیا خواهد بود. چالشهای دولت، مشکلات و معضلات اقتصادی در زمینه فروش نفت و دریافت درآمدهای آن که اتکای اصلی کشور محسوب میشود، تورم افسارگسیخته و اخیرا نیز بحران سامت زیر سایه شیوع کرونا شرایط ویژهای را ایجاد کرده است. شرایطی که مذاکره را راه ناگزیر قرار داده است.
2 اگر اندازهای واقعبینی را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار دهیم میبینیم که تنشهای تهران و واشنگتن در چند سال اخیر به اوج خود رسیده است؛ بنابراین مسئله اقدامات برای کاهش تنش از سوی جو بایدن بسیار سخت، زمانبر، پیچیده و در عین حال همراه با پیششرط و مذاکره خواهد بود در این بین ادبیات تند، تنها کار را سختتر میکند. مشخصا باید با حفظ و توجه به منافع با هوشمندی دیپلماتیک وارد مذاکره شد تا حداقل امتیاز و حداکثر دستاورد را به دست آورد. از این حیث بهتر است از ادبیاتی که بعد از پیروزی بایدن دست ما را ببندد دوری کنیم. این موضوع شامل همه نیروهای سیاسی از هر دو جناح است. از یاد نبریم که استراتژی عدم مذاکره همین وضعیت فعلی است. وضعیتی که فروش نفت را با چالش مواجه میکند، قیمت ارز لحظهای بالا میرود و بازار رنگ ثبات به خود نمیگیرد. هیچ دستاوردی در زمینه این استراتژی برای ایران وجود ندارد و طبیعتا دلیلی ندارد در این زمینه اصرار و پافشاری شود.
3 منتقدین دولت و مخالفان جدی برجام و مذاکره با آمریکا هم در خفا بر این نکته اذعان دارند که عقلای ایران عادیسازی مناسبات دو کشور را پیشنهاد میدهند اما ادبیات غالب در جریان تندرو کشور که مذاکره نکردن را امتیار و ارزش و مقاومت میپندارد سد راه اتخاذ یک تصمیم منطقی است. در ادبیات مسئولان بلندپایه و رسمی کشور هرگز مذاکره به صورت کلی نفی نشده است و بارها بر این نکته تاکید شده که در صورت رعایت پیششرطهایی امکان مذاکره وجود دارد. در این بین تهدیدات نظامی در ادبیات اقلیتی خاص کار چندان عقلانی نیست. این ادبیات فضا را کدر میکند. کدورت فضا هرگز به نفع تهران نبوده و نیست.
باید تا روزهای حصول نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا با ادبیات سادهتری صحبت کنیم. ادبیاتی که در صورت پیروزی هر کدام از کاندیداها راه را برای تامین منافع ما نبندد.
منبع: روزنامه سازندگی