سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
بعد از شکست ترامپ و پیروزی جو بایدن نامزد دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گمانهزنیهای مختلفی از امکان اثرگذاری این اتفاق بر سیاست داخلی ایران منتشر شد. از جمله اینکه این پیروزی میتواند موقعیت نیروهای اصلاحطلب و میانهرو در انتخابات 1400 را بهبود ببخشد. حتی برخی در رویکردی خوشبینانه از احتمال انجام مذاکره میان ایران و آمریکا سخن گفتند. در حوزه اقتصادی هم شاهد هستیم که این موضوع با اثرات روانی خودش بر بازار ارز و سکه و طلا قیمتها را کاهش داد. اما آیا واقعا پیروزی بایدن بر سیاست داخلی موثر خواهد بود و موجب تقویت جایگاه یک جریان سیاسی در ایران خواهد شد؟
پیش از پاسخ، لازم است نکتهای را به عنوان مقدمه بیان کنم. خوب است همه ما به این سوال فکر کنیم که چه میزان از مشکلات فعلی ایران به مسائل خارجی باز میگردد و چه میزان به مسائل داخلی. آیا اگر ما در سیاست خارجی و روابطمان با دنیا هیچ مشکلی نداشته باشیم همه مسائلمان حل خواهد شد؟ اگر FATF را بپذیریم اقتصاد ما رشد خواهد کرد؟ اگر نفت صادر شود مسائل ارزی و واردات ما حل خواهد شد و تولید رشد خواهد کرد؟ اگر روابط بین بانکی ایران و بانکهای دنیا حل شود ما دیگر بیکاری در داخل نخواهیم داشت؟ واقعیت این است که برای اداره مطلوب و بهینه کشور و برای اینکه بتوانیم توسعه را با یک رشد معقول اقتصادی پی بگیریم (مثلا نرخ رشد 8 درصد که در سند چشمانداز 1404 رهبری ابلاغ شد) و اگر ایران بخواهد بهینه اداره شود آنچه به عنوان روابط خارجی و بینالمللی چه در اقتصاد و چه در سیاست خارجی از آن نام میبریم تنها میتوانند جزئی از لوازم کار باشند. قدر مسلم اینها به تنهایی برای توسعهیافتگی کفایت نمیکنند. امروز کشورهایی وجود دارند که تحریم نیستند و روابط بانکی آنها با دنیا برقرار است و به بازارهای بینالمللی و مالی دنیا وصل هستند اما رشد نمیکنند. بنابراین ما علاوه بر اینکه باید به بهبود وضعیت سیاست خارجی بپردازیم و روابطمان را با دنیا بهینه کنیم در عین حال باید مدیران جسور، اقتصاددانان برجسته، نظام اداری کارآمد، فعالان اقتصادی توانا، بازرگانان و صنعتگران و مدیران خوب داشته باشیم و در داخل کشور فساد را ریشهکن کنیم تا رنگ توسعه را ببینیم. حال با این فرض به موضع نخست بازمیگردم.
فرضیهای وجود دارد مبنی براینکه وقتی در آمریکا دموکراتها روی کار میآیند در کشورهایی مثل ایران اصلاحطلبان نیز در انتخابات پیروز میشوند و قدرت میگیرند. بالعکس در زمانی که محافظهکاران آمریکایی روی کار هستند، در ایران نیز اصولگرایان به قدرت میرسند. این یک فرضیهی اثبات نشده است و نمیتوان آن را متقن و ثابت دانست و حتی بر اساس آن برنامهریزی کرد؛ چنین نیست و طبعا نباید به چنین فرضیاتی که پایه و اساس درستی هم ندارند، اتکا کرد.
اما در موقعیت جدید باید واقف باشیم که در شرایط امروز ایران، حضور آقای بایدن به عنوان رئیسجمهور آمریکا، میتواند شرایط ما را تغییر دهد و وضعیت ما متفاوت شود. ترامپ رئیسجمهوری بود که برخلاف تمام قواعد آمریکا و جهان قدم برمیداشت. یکسویه عمل میکرد. اما بایدن چنین نیست. تاکنون نیز پالسهایی که در سخنرانیهای خود فرستاده، نشان داده که به دنبال روشهای ترامپ نیست و نمیخواهد راه او در خصوص ایران، ادامه دهد.
برخی از مخالفان و اصولگرایان، برای اثبات اینکه بایدن و ترامپ یکی هستند، یادآوری میکنند که فرمان برخی از تحریمها در دولت اوباما (موتلف و هم پیمان بایدن) در ایران صادر شد. بله این درست است و اوباما توانست اجماع جهانی علیه ایران به راه بیندازد اما یادمان نرود او در مقابل ایرانی بود که آقای احمدینژاد رئیسجمهورش بود. ما اصل را بر این گذاشته بودیم که در انرژی هستهای حقوقی را مطالبه کنیم و آنها هم فشار سنگینی به ایران آوردند. با این حال با فتوایی که مقام معظم رهبری دادند و اساس مذاکرات بر این فتوای ایشان و تحریم بمب اتم قرار گرفت ایران توانست جامعه جهانی را متقاعد کند که برنامه هستهایاش صلحآمیز است. پس از آن همکاریهای خوبی از سوی دولت اوباما و معاون او جو بایدن و همینطور جان کری وزیر امور خارجه وقت آمریکا انجام شد تا برجام حاصل شود. این یک واقعیت است.
نکته دیگر اینکه آقای ترامپ را نباید نماینده جمهوریخواهان تلقی کنیم. همچون آقای احمدینژاد که در ایران پدپده بود ترامپ هم پدیدهای بود که نیروهای افراطی نژادپرست آمریکایی را که سطح سواد معمولی و نه دانشگاهی دارند نمایندگی میکرد. البته او سر از کاسه جمهوریخواهان درآورد. همانطور که احمدینژاد هم نوعی پوپولیسمی را نمایندگی میکرد و سر از اردوگاه اصولگرایان درآورد. حتما آقای احمدینژاد معدل اصولگرایان ایران نبود.
همانطور که ترامپ هم معدل جمهوریخواهان آمریکا نبود و همانطور که اصولگرایان ایران گرفتار آقای احمدینژاد شدند جمهوریخواهان آمریکا هم گرفتار آقای ترامپ شدند. ترامپ بر اساس تحلیلهای غلط تیمش و فشارهای آقای نتانیاهو از برجام خارج شد با هدف اینکه جمهوری اسلامی را یا متلاشی و یا وادار به تسلیم کند.
اما امروز که ترامپ شکست خورده است باید بگوییم مبتکر و مجری اعمالکننده تحریمهای حداکثری ایران شکست خورده است و کسی رئیسجمهور است که میخواهد به برجام برگردد. اما حتما رهبری در ایران حساسیت خواهند داشت و دقت خواهند کرد که مسئله انتخاب آقای بایدن در آمریکا بر شاخصهای داخلی ایران و انتخاب رئیسجمهور ایران اثری نداشته باشد. به اعتقاد من این موضوعی است که ایشان میتوانند کنترل کنند و حتما این کار را میکنند. اگر فرض کنیم این تحلیل کلی درست باشد در دوره پیش رو مقام معظم رهبری اجازه نخواهند داد که مسائل داخلی ایران تحت تاثیر مسائل انتخابات آمریکا قرار بگیرد. این را ایشان خلاف استقلال کشور میدانند و اجازه نمیدهند. با این حال به نظر من خود ایشان این تدبیر را خواهند داشت که دولتی در ایران سر کار باشد نه از نوع دولت احمدینژاد و یا نه از جنس دولتی که آقای ذوالنوری و یا مصباح یزدی در آن نقش داشته باشند. بلکه حتما رهبری تدبیر خواهند کرد دولت طوری شکل بگیرد که گفتوگوی ایران با 5+1 مجدد شروع شود و ایران شاهد روانسازی در روابط بینالملل باشد. این روانسازی لازمه اداره بهینه کشور خواهد بود و بر همین مبنا معتقدم در ماههای باقیمانده دولت آقای روحانی و در دولت آینده ایران ما وارد فضای مثبتی خواهیم شد.
اما من هرگز گمان نمیکنم با توجه به انتخاباتی بودن فضای ایران در ماههای آینده دوقطبی مذاکره- عدم مذاکره شکل بگیرد. ما اصلاحطلبان خیلی مراقب هستیم مسائل بینالمللی و روابط خارجی ایران اسیر رقابتها و مسائل سیاست داخلی ایران نشود.
چه یک دولت اصولگرا و چه یک دولت اصلاحطلب در آینده ایران روی کار بیاید فرقی نمیکند؛ در شرایطی که دولت آینده آمریکا اعلام کرده میخواهد به برجام برگردد هر دولتی که روی کار بیاید دولتی است که به اعتقاد من با 1+5 باید گفتوگو کند و این کار را خواهد کرد. این با منافع ملی ما سازگار است. ما به هیچ عنوان نباید انتخابات ریاستجمهوری آینده ایران را تبدیل به صحنه رویارویی طرفداران مذاکره و مخالفان مذاکره کنیم. حتما سیاستهای کلی نظام به این سمت و سو خواهد رفت که اگر آمریکاییها از اشتباهشان عقبنشینی کنند (که خواهند کرد، چراکه پیشاپیش هم حزب دموکرات در اینباره بیانیه داد و هم آقای بایدن آن را اعلام کرد) و بدون قید و شرط به برجام برگردند با توجه به اینکه ایران هم از برجام خارج نشده، بنابراین در قالب 1+5 میتوان مسائل را پیگیری کرد و کارها را پیش برد. در سایر مسائل ایران هم موضع جمهوری اسلامی خیلی روشن بوده است. وزیر امور خارجه به عنوان سخنگوی دستگاه دیپلماسی بعد از برجام به درستی گفته بود که ایران بعد از برخورداری از مواهب برجام و رفع تحریمها میتواند در مورد گفتوگو درباره مسائل دیگر تصمیم بگیرد. وقتی ما در موضوعی گفتوگو داشتیم و به سند معتبر رسیدیم و مصوبه شورای امنیت سازمان ملل را درباره آن دریافت کردیم اما این سند اجرا نشد حتما ایران آمادگی ندارد وارد گفتوگوی جدید شود. زمانی ایران میتواند وارد گفتوگو درباره موضوعات جدید از جمله امنیت خاورمیانه و مسائل مربوط به کنترل تسلیحات در منطقه خلیج فارس شود که جمهوری اسلامی و ملت ایران از مواهب برجام استفاده کرده باشند.
بنابراین اینکه در آینده دولت اصولگرای میانهرو روی کار بیاید یا اصلاحطلب یا تندرو به انتخاب مردم بستگی دارد اما من میخواهم تاکید کنم ما اصلاحطلبان مصر هستیم مسائل رقابتهای انتخاباتی نباید مصالح و منافع ملی ما در عرصه بینالمللی را تحت تاثیر قرار بدهد. حتی اگر بخواهیم بگوییم اصلاحطلبان و میانهروها در دورههای انتخاباتی گذشته از برجام برای تغییر فضای سیاسی ایران بهره گرفتهاند و این موضوع اتفاق افتاده باشد حتما این امر رفتار اشتباهی بوده است. سندی مانند برجام فراتر از این است که چه دولتی درایران روی کار بیاید و قطعا هر دولتی روی کار بیاید برجام را دنبال خواهد کرد.
منبع روزنامه سازندگی