محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
آیا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر معادلات سیاسی داخل ایران تاثیر خواهد داشت؟
این سوالی است که این روزها و با روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا بیشتر از گذشته جدی شده است. به ویژه که در این انتخابات برخلاف برخی پیشبینیها ترامپ رئیسجمهور یکدورهای شد و بایدن رای آورد. اتفاقی که خیلیها به غلط آن را عاملی برای برهم خوردن توازن انتخاباتی در ایران میدانند و گمان میکنند با این پیروزی اصلاحطلبان و یا میانهروها دست بالا را در انتخابات خواهند داشت. اما واقعیت این است که پیروزی بایدن در بلندمدت تأثیری بر روند انتخابات ایران نخواهد داشت. شاید آثار و تبعات لحظهای داشته باشد و به لحاظ روانی جامعه ما از آنچه در آمریکا رخ داد متأثر شود اما ما برای پیشبرد اهداف سیاسی و تأمین منافع ملیمان باید متکی بر ظرفیتهای داخلی باشیم. اگر نیروهای سیاسی چشمشان به تغییرات سیاسی در کشوری دیگر و به طور مشخص آمریکا باشد حتما نشانهای بر انفعال آنها خواهد بود و در عالم سیاست امری غلط محسوب میشود.
اما نکته دیگری که بعد از پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بر آن تاکید میکنند احتمال شکلگیری دوقطبی «مذاکره-مقاومت» در فضای سیاسی-انتخاباتی ایران سال 1400 است. به اعتقاد من موضوع مذاکره یا مقاومت در دستورکار هیچ حزب سیاسی نمیتواند قرار داشته باشد. این موضوع در حوزه تدابیر رهبری است و کلیه ارکان و مسئولان و نهادهای عملیاتی در نظام سیاسی ایران تابع سیاستها و راهبردهایی هستند که رهبری تعیین میکنند. پس معنا ندارد که موضوع «مذاکره یا مقاومت» بخواهد دستمایهای برای رقابتهای انتخاباتی شود. احزاب و جریانهای سیاسی در حوزهای میتوانند شعار دهند که در حیطه اختیارات دولت آینده باشد. موضوع مذاکره با آمریکا یا مقاومت برابر آمریکا، خارج از اراده و اختیارات دولت است؛ بنابراین چطور میتوان توقع داشت امری خارج از مسئولیت و اختیارات دولت آینده دستمایه شعارهای انتخاباتی احزابی شود که قرار است در نقش نهادهای حامی رئیسجمهور آینده ظاهر شوند و بعد آن را پایهای برای تبلیغات انتخاباتی خود قرار داده و یا از آن برای ضربه زدن به رقیب بهره بگیرند.
اگرچه پیش از این چنین رویکردی میان برخی کاندیداها دیده میشد و حتی حسن روحانی در سال 92 شعار مذاکره با کدخدا برای حل مسئله هستهای ایران را مطرح کرد؛ اما آقای روحانی هم رأسا هیچ گامی نمیتوانست بردارد جز آنکه موافقت رهبری را گرفته باشد و بعد از اینکه از رهبری رأی موافق گرفت اجازه پیدا کرد که مسیر مذاکره را پیش ببرد. کما اینکه خروجی برجام هم بدون تأیید و موافقت کلی رهبری هرگز نمیتوانست صورت اجرایی و عملیاتی به خود بگیرد.
نکته دیگر این است که پیروزی بایدن و قوت گرفتن بازگشت منطقی آمریکا به برجام، در گمانهزنیهای پیشاانتخاباتی، احتمال کاندیداتوری محمدجواد ظریف و شکلگیری گفتمان مذاکره در انتخابات 1400 را به ذهن سیاسیون متبادر ساخته است. در این مورد هم نباید فراموش کرد آنچه درباره آقای ظریف بیان میشود بیشتر تحت تأثیر سابقه آشنایی و روابط او با بایدن است. زمانی که آقای ظریف در سازمان ملل مأموریت داشت، همان زمان از طرف مقامات ارشد نظام مجاز بود روابط سیاسی خود را با برخی مقامات و سناتورها و شخصیتهایی که به صورت جانبی یا مستقیم با دولت آمریکا مرتبط بودند در جهت تقویت فرایند و حفظ منافع ملی ایران گسترش دهد. بیش از این هم نمیشود توقع داشت. اما به یقین اگر چنانچه آقای ظریف نامزد انتخابات ایران باشد نمیتواند به صرف اینکه برخی روابط را در تجارب سیاسی و ماموریتی گذشته خود داشته است خارج از چارچوب یادشده عمل کند. بنابراین آقای ظریف حتی اگر نامزد انتخابات هم شود نمیتواند بدون اذن رهبری نماد مذاکره باشد. اساسا موضوع مذاکره یا مقاومت بدون تامین نظر مقامات ارشد نظام و تحقق منافع ملی از آن رهگذر نمیتواند دستمایه تبلیغات انتخابات و رقابتهای سیاسی در 1400 باشد.
منبع: روزنامه سازندگی