علی جمالی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
به دنبال پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا و اعلام صریح او مبنی بر بازگشت به برجام، متاسفانه در کشور ما فضای داخلی به سمت دوقطبی شدن پیش رفت. یعنی برخی ارکان و نهادها از جمله مجلس و نمایندگان اصولگرا با این فرض که برگشت آمریکا به برجام باعث تقویت جریان اعتدالی و اصلاحطلب در ایران شده و بر این اساس آنها پیروز انتخابات 1400 نخواهند بود، تمرکز خود را بر این موضوع قرار دادند که تا جای ممکن مسیر احیای برجام را با چالش مواجه کنند. بخشی از این تلاشها در مجلس و از طریق تنظیم قوانینی بود که دست و پای دولت را برای انجام اقدامات دیپلماتیک میبندند. از جمله تصویب قانون اقدام راهبردی و تهدید به اینکه اگر تا سوم اسفند ماه بایدن همه تحریمها را رفع نکند ایران بازرسان آژانس را از کشور اخراج و از NPT خارج خواهد شد. برای همه روشن است که این تصمیم در راستای منافع ملی نیست. بلکه بر اساس برداشتهای جناحی بوده و نوعی دورخیز برای انتخابات 1400 در آن مشهود است. البته دولت آقای روحانی اگرچه با این قانون موافق نبوده و آن را مضر برای دیپلماسی میدانست اما از آنجا که خودش را مقید به چارچوبهای نظام و مقید به قانون اساسی و قوانین پاییندستی دیگر میداند و از آنجا که قصد ایجاد تنش و برخورد در فضای داخلی و درگیری و اختلافنظر با دیگر قوا را ندارد تصمیم به اجرای این قانون گرفت. این تصمیم درستی بود چراکه به هر ترتیب این قانون مصوب مجلس و الزام قانونی محسوب میشود و هرچند غلط و ناخوشایند اما دولت باید آن را اجرا کند. اما اینکه درون مجموعه دولت این قانون بر چه اساسی و با چه محاسباتی اجرا خواهد شد که تا جای ممکن آسیب این کار را کمتر کنند و جلوی زیانهای را آن را بگیرند مشخص نیست. تا اینجا آنچه مسلم است آییننامه اجرایی این قانون از سوی دولت مورد تایید مجلس قرار نگرفته و رئیس مجلس اقدام به ابطال آن کرده است. همین موضوع نشان میدهد دولت چگونه در تلاش بود تا با نحوه اجرای این قانون اثرات زیانبار آن را کاهش دهد تا بار تعامل با نهادهای بینالمللی و سخت شدن بازگشت آمریکا به برجام و توافقاتی از این دست بر دوش دولت نباشد و فشارها بر کشور افزایش نیابد. البته میتوان از زاویهای دیگر هم به این سنگاندازیها نگاه کرد. از این جهت شاید بد نباشد در میانه این دعوا و افزایش فشار تحریمها دولت روحانی به عنوان نماینده نظام در مذاکرات از سنگاندازیهایی نظیر قانون اقدام راهبردی به عنوان فرصت و ابزاری در مقابل غربیها استفاده کرده و آن را تبدیل به اهرم فشار در مقابل آنها کند. اگر این اتفاق بیفتد (که البته بستگی به هنر تیم دیپلماسی ایران دارد) میتوان گفت که تیم دیپلماسی دولت این تهدید را به یک فرصت تبدیل کرده و بتوانند در مذاکره و این جنگ اقتصادی امتیازاتی بگیرند. در حال حاضر در بحث هستهای طرفین به تکافوی ادله رسیدهاند. یعنی دیگر بحث فنی و دیپلماتیک نیست. بلکه بحث چانهزنی و زورآزمایی دوطرف است و بنابراین با خروج آمریکا از برجام بد نیست که این تصویر از ایران در جامعه جهانی شکل بگیرد که در ایران هم گروهها و جریانهایی هستند که دولت را تحت فشار قرار میدهند و نمیگذارند این توافق صورت بگیرد. لذا بهتر است طرفهای برجام زمان را از دست ندهند و سریعتر تا پیش از پایان کار این دولت معتدل در ایران برجام را احیا کنند.
لذا در مجموع اگرچه فرض اولیه من این است که به جهت اینکه دولت میخواهد الزامات قانونی و ترتیبات داخلی نظام را رعایت کند ناگزیر به اجرای قانون اقدام راهبردی و تن دادن به این دست سنگاندازیها است اما بسته به توان دولت و شکل مذاکره و کیفیت ابزارهای دیپلماسی آن میتواند از این فضا هم به عنوان یک فرصت استفاده کند.
منبع: روزنامه سازندگی