یادداشت

شوراهایی ناسازگار

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

حامد منتظری، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران و دبیر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات استان قم

بزرگی گفته است در ایران هر دو نفر یک حزب می‌زنند و وقتی سه نفر می‌شوند انشعاب می‌کنند. گرچه این گفته کنایه‌آمیز است اما چندان هم دور از واقعیت کنونی نیست و مختص جناح خاصی هم نیست. در این بین تشکیل گروه‌های جبهه‌‌ای و شوراهای متشکل از احزاب نیز مزید بر علت شده است تا هر که می‌خواهد نقشی در تصمیمات خرد و کلان جبهه خود داشته باشد نامی جدید دست و پا کند و حزبی تاسیس کند. سیاست‌های وزارت کشور هم که به دنبال افزایش کمیت است و دغدغه کیفیت ندارد به این روند کمک کرده است. اصلاح‌طلبان هم از این قاعده استثنا نیستند و شوراها و نهادهایی تشکیل داده‌‌اند که برخلاف اسامی خود نه هماهنگی احزاب را افزوده‌‌اند و نه اجماعی خواهند ساخت. اما روند تشکیل این قبیل شوراها از درون دارای حداقل دو تناقض است که بقای بلندمدت آنها را کمرنگ می‌کند.

اول اینکه تعدد بالای احزاب نه به خاطر تعدد مرام و اندیشه در یک جناح بلکه معمولا به خاطر خودرایی و تفرقه اتفاق افتاده است. با دیدن لیست این همه حزب و گروه این پرسش به ذهن می‌رسد که در یک جریان مگر چند خط مشی یا فلسفه سیاسی مطرح در جامعه وجود دارد که این همه دسته‌بندی لازم بوده است. آیا هر کس حزبی تاسیس کرده به این دلیل است که نتوانسته گروهی را پیدا کند که با آنها نزدیکی یا همدلی داشته باشد؟ شاید قاعده این باشد که اگر کسی برای این سوال که "در کشور ما که قدرت‌های اصلی نه انتخابی هستند و نه علاقه‌‌ای به نقد و اصلاح دارند، یک اصلاح‌طلب در پی اصلاح چیست؟" پاسخی داشته باشد و علاقه انگیزه کار سیاسی هم در او باشد از بین همفکران، نزدیکترین‌ها را بیابد و در فعالیت‌ها مشارکت کند و آنها را توسعه دهد. اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد خلاف این جهت است و هر فرد یا گروهی لازم می‌بیند حزبی جدید تاسیس کند. احزابی که تشکیلات کشوری‌شان به اندازه تشکیلات استانی یک حزب استاندارد نیست و پس از تاسیس در هر استان در به در به دنبال نیرویی هستند تا یکه و تنها نماینده‌شان شود در آن استان. این تنگ‌نظری مبنای این تلقی است که در یک جمع از اصلاح‌طلبان، تقریبا همه خود را اصلاح‌طلب‌تر از بقیه می‌دانند و حتی نسبت به وابستگی سایرین به نهادهای امنیتی مشکوک‌اند. نمود این تلقی و نداشتن همدلی آن است که در هر جلسه بحث بر سر انتخاب سمتی هر چند حداقلی باشد حضور اعضا پرشور است و جلسات کاری یا مبنایی مشکل رسیدن به رسمیت دارند. در نهایت اجماع در این شوراها نه به معنای پیدا کردن بهترین گزینه‌ها یا بهترین سیاست‌ها بلکه به معنای پیدا کردن راهی یا چهره‌هایی برای راضی کردن همه مدعیان است و قصد آن نگه داشتن حداکثری اعضا پای تصمیمات و جلوگیری از تکروی آنها است. این همه در مورد کسانی است که به خود زحمت ایجاد یا عضویت در یک تشکیلات هر چند غیراستاندارد را داده‌اند، آنها که این هزینه را هم نکرده‌‌اند و گویا شان خود را بالاتر می‌دانند که دیگر جایی برای اجماع باقی نمی‌گذارند. تناقض مهمتر اما اینکه در طیف وسیع جامعه اصلاح‌طلبی که از نزدیک سلطنت‌طلبان تا دانشجویان خط امام را پوشش می‌دهد و از راست‌ترین گفتمان‌ها تا چپ‌ترین آنها را، اساسا اجماعی بلندمدت متصور نیست و جز اهداف کوتاه‌مدت دلیلی برای وحدت به چشم نمی‌خورد. اتحادی هم که نه بر سر اصول که بر سر اهداف شکل می‌گیرد ماندگار نخواهد بود. هر جا هدف‌ها همسو شوند، امکان گفتگو هست و وقتی هدف‌ها جدا شوند، احزاب هم از هم فاصله می‌گیرند. طبیعی است که انرژی نیروها در این مجامع بیشتر صرف خنثی کردن همدیگر شود تا فعالیت‌های سازنده. بالاترین اجماع زمانی رخ می‌دهد که مانند انتخابات مجلس 1398 همه کاندیداهای احتمالی حذف شوند و اجماع برای شرکت نکردن باشد، وگرنه اگر کاندیداها تایید شوند که اول گرفتاری است و سهم‌خواهی‌ها و سفارش‌ها شروع می‌شود و اختلافات، خود را آشکار می‌کنند. با وجود این تناقضات ذاتی، تشکیل شوراهای جبهه‌‌ای همواره راه حلی کوتاه‌مدت و مقطعی بوده‌‌اند و در درازمدت و به خصوص اگر توفیقی در فعالیت‌های سیاسی به دست بیاید امکان بقا نخواهند داشت.

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی