سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
امضای سند همکاریهای درازمدت میان ایران و چین (که به اشتباه به آن قرارداد 25 ساله گفته میشود) اگرچه یک اتفاق مهم به شـمار میرود اما چندان با استقبال عمومی مواجه نشد. این موضوع از چند منظر حائز اهمیت است. اول؛ امضای این سـند میان ایران و چین در واقع جهت همکاریهای دو کشور را تعیین میکند. تا همین امروز چین یکی از شرکای مهم تجاری ایران بوده و ایران هم میان شرکای تجاری چین دارای اهمیت بوده است. این ســند همکاری مطلقا امر جدیدی در اقتصاد ایران محسوب نمیشود. اما بر بستر شــرایط موجود زمینه تقویت همکاریهای دو کشور را فراهم میکند. نکته دوم اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران قطعا همه فعالیتهای اقتصادی خود را به چین منحصر نخواهد کرد. در واقع این سـند به منزله گام نخستی اســت که بر پایه واقعیتهای موجود همکاریهای آیندهمان را با چین به تصویر میکشیم. اتفاقا با امضای این ســند ســایر شــرکای تجاری ایران اعم از هند، کره جنوبی و ژاپن در آسیا یا آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلســتان در اروپا تشویق خواهند شد تا متناسب با نقشی که چینیها قرار است در تقویت روابطشان با ایران بر عهده بگیرند به ایفای نقش بپردازند و تجربه مشابهی با ســایر قدرتهای صنعتی دنیا هم داشته باشـیم. بنابراین برخالف آنچه برخی مدعی هستند هیچ انحصاری در مورد چین به عنوان شریک تجاری ایران وجود ندارد. نکته بعدی در مورد خود چین و اقتصاد این کشور است. باید این واقعیت را بپذیریم که در اقتصاد جهانی چین به عنوان یک قدرت نوظهور با رشدی بسیار شتابان در حال حرکت است. چینیها ظرف 40 سال گذشته توانستهاند با متوســط نرخ رشد اقتصادی 8 درصد یک اقتصاد کاملا در حاشیه را به دومین اقتصاد مهم دنیا تبدیل کنند. امروز نرخ رشد اقتصادی چین حداقل سه برابر نرخ رشد اقتصادی آمریکا و دو و نیم برابر نرخ رشد اقتصاد جهانی است و حتی همین امروز هم با وجود معضل کرونا و آسیبهای آن اقتصاد این کشور به طور شتابان رو به جلو حرکت میکند. چین یکی از رقبای مهم آمریکا در صحنه اقتصاد جهانی اســت. در حال حاضر چینیها و آمریکاییها بر سر تصاحب اقتصاد اول دنیا در رقابت نزدیکی هستند. ظهور یک اقتصاد قوی در آسیا در رقابت با اقتصاد آمریکا برای جهان خبر خوبی است. برای کشورهای جهان و به ویژه کشورهای درحال توسعه مانند ایران ظهور قدرتهای جدید اقتصادی در دنیا از آنجا که میتواند به آنها قدرت انتخاب داده تا از رقابت این قدرتهای اقتصادی با کمترین هزینه و بیشترین سود در راستای منافع اقتصادی خود بهره ببرند، پیام خیلی خوبی است. این نکته را هم باید اضافه کنیم کــه امروز چین بیشترین میزان ذخایر ارزی دنیا را در اختیار دارد. گفته میشود که این کشور 4 هزار میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد و تصمیم گرفته به اتکای این ذخایر ارزی در دنیا وارد سرمایهگذاریهای بزرگ شود. به همین دلیل چین کشورهای مهمی در آسیا و اروپا را هدف گرفته اســت و میخواهد جاده ابریشم را احیا کند. چین طرحهای بسیار بلندپروازانهای دارد که کشورها هم متناسب با منافع ملی خودشان میتوانند از این امکانات در یک معادله برد- برد استفاده کنند. نکته مهم بعدی این است که تمام کشورهای اروپایی و همه کشورهای خاورمیانه که اقتصاد آنها در حال رشد است اعم از امارات، عربستان، عراق، اسـرائیل و... دارای روابطی مشــابه روابط ایران با چین هستند. بنابراین اینگونه نیست که روابط چین در منطقه منحصر به ایران باشد. در غرب آسیا هم پاکستان در حال جذب حجم وســیعی از سرمایهگذاریهای چین است. درافغانستان هم چینیها در حال رقابت با هندیها برای ورود به اقتصاد این کشور هستند. بــرای ایران در شرایطی کــه در حال عبور از تحریمهای ظالمانه ترامپ و شوک او به برجام است، فرصــت چین فرصت خوبی اســت. ما با چین چند کار مهم میتوانیم انجام دهیم. اولین کار این اســت که میتوانیم از امکانات چین در کنار سایر امکانات غرب برای توسعه صنعت نفتمان استفاده کنیم. عزیمت ایران از ظرفیت حدودی سه میلیون بشکه در روز به 7 میلیون بشکه در روز دوباره ایران را به جرگه کشورهای مهم تولیدکننده نفت برمیگرداند و قدرت ایران را افزایش میدهد. دوم اینکه چین میتواند بازار مطمئنی برای نفت ایران باشد. البته همانطور که گفتم این امر انحصاری نخواهد بــود و در این زمینه حتما ایران به هند، شرق آسیا، ژاپن، کره جنوبی، و اروپا و آمریکا هم نگاه جدی خواهد داشت. اما یک مشتری خیلی مهم برای نفت ایران، کشور چین خواهد بود. به اضافه اینکه میتوانیم از تکنولوژی و دانشی که در چین وجود دارد و اتفاقا در خیلی از رشتههای صنعتی جزو بهترینها شده با قیمتهای مناسبتر استفاده کنیم و صنعت خودمان را توسعه دهیم. اما چرا با وجود همه این نکات مثبت امضای این سند همکاری با استقبال عمومی مواجه نشد؟ من معتقدم نوع واکنش و بازتابی که امضای این سند در جامعه داشت از جهت سیاسی و اجتماعی یک هشدار جدی تلقی میشود. من این عکسالعمل نسبتا تند بخش مهمی از جامعه ایران چه در محیط واقعی و چه در محیط مجازی را برای همه سیاستمداران ایران و به خصوص برای نهادهای حاکمیتی هشداری میدانم که باید به آن توجه کنند. اقتصادی که در سختترین شرایط خود در 40 سال اخیر قرار گرفته و صادرات نفت آن به زیر 100 هزار بشکه نفت رسیده، درآمدهای نفتی دولت آن در ســال به کمتــر از یک میلیارد دلار رسیده، دولت برای تنظیم حداقلهای نیاز جامعه مانند مرغ و تخممرغ دچار مشکلاتی عدیده شــده حتما مردم را تحت فشارهای بیسابقهای گذاشته اســت. اما با وجود چنین فشاری، اعلام این خبر که قرار است کشور دیگری 400 میلیارد دلار در طول 25 ســال به اقتصاد ایران وارد کند مردم را خوشحال نمیکند. جامعه سعی میکند این کار مهم اقتصادی را با انواع طنز و یا نسبت دادن تحلیلهای غیرواقعی اعم از اینکه کیش را فروختهاند و... با آن مواجه شود و این مواجهه عجیب است. عجیب است که جامعهای که زیر شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار دارد برابر این خبر که میتواند منجر به گشایش در زندگی فردفرد ایرانیها شود واکنش نشان میدهد. این هشدار است و نشان میدهد نمیتوانیم نارضایتی عمومی از نحوه مدیریت کشور، از سیاستها و اعمال حاکمیتهای یکجانبه را نادیده بگیریم و به توسعه فکر کنیم. ببینید در ماهها و سالهای گذشته چه برخوردی با خواستههای مردم صورت گرفته است. در ایران شخصیتی به نام استاد شجریان داشتیم که بخش قابل توجهی از جامعه از صدای ایشان لذت میبرند و او را دوست دارند. اما صداوسیما به غلط سالهاست که صدای شــجریان را پخش نمیکند. از آن ســادهتر چهرهای به نام عادل فردوسیپور داریم که یک برنامه معروف فوتبالی داشت. او فرد سالم و درستکاری است و در انتقاد از کارکردهای فوتبال ایران هم عادلانه برخورد میکرده است و هر دوشنبه شــب چیزی حدود 4 میلیون نفر را پای برنامهاش مینشاند. اما حالا به هر دلیلی رنجشی به وجود آمده و مانع از پخش برنامه او میشوند. اگر در تمام دنیا بگردید نمیتوانید افرادی را در یک حاکمیت پیدا کنید که اینگونه با خواســتههای حتی غیرسیاسی و ساده مردم خودش اینچنین لجوجانه برخورد کند. وقتی در یک دوره طولانی اینگونه رفتارهایی با جامعه داریم و جامعه را عصبانی میکنیم و بین مردم و حکومت فاصله ایجاد میکنیم حتی اگر روزی سند همکاری مهمی مانند ایران و چین روی میز مسئولان بیاید به جای اینکه مردم از آن خوشحال باشند و حمایت کنند و دهها برنامه اجتماعی حول آن شکل بگیرد و مردم از آن لذت ببرند جمع زیادی از آنها این کار را به سخره میگیرند. به این دلیل که حاکمیت از قبل از انجام هرکاری که منجــر به رنجش مردم شده کوتاهی نکرده است. از رنجشهای سیاسی تا غیرسیاسی. مردم قطعا سپاه پاسداران را دوست دارند اما قطعا علاقهمند هم نیستند که آقای سلامی فرمانده سپاه در قامت رئیسجمهور ظاهر شود و از موضعی که در شأن رئیسجمهور است صحبت کند. مردم خوششان نمیآید با پول بیتالمال عدهای سریالی مانند گاندو بسازند و به دروغ شخصیتهایی مانند دکتر ظریف و بقیه را به جاسوسی متهم کنند. لذا این هشدار را سیاستمداران ایران به طور عام و برخی مسئولان که در حاکمیت ایران هستند به طور خاص باید جدی بگیرند. در درازمدت نمیشود کشور را با نارضایتی مردم اداره کرد. ما باید امروز نارضایتی مردم را به رسمیت بشناسیم و فردا همه تلاش کنیم تا این نارضایتی را به رضایتمندی تبدیل کنیم تا فضایی برای زندگی شرافتمندانه مردم فراهم شود. اصرار بر محرمانه بودن جزییات این سند همکاری هم از اشــتباهات جدی دولت است. البته ریشه این مســئله این اســت که تا زمانی که آمریــکا به برجام بازنگردد و شرایط بینالمللی ما چه در FATF و چه در سایر موضوعات ساز و کار درستی پیدا نکند عملیاتی توسط چینیها صورت نخواهد گرفت. اگر آنطور که سخنگوی دولت گفته است محرمانه بودن جزئیات این سند همکاری بنا بر ملاحظات چینیها بوده است، دولت باید زمان امضای سند را به زمانی موکول میکرد که انتشار جزئیات آن ممکن باشد. اگرچه امضای این سند به لحاظ سیاسی و روابط بینالملل امر مهمی بوده است اما در کنار روابط بینالملل نباید مسائل داخلی و مربوط به مردم خودمان را نادیده بگیریم. اینکه بگوییم چون طرف چینی موافق نبوده است ما هم جزئیات این سند همکاری را منتشر نمیکنیم در واقع در همان گام نخست ماجرا به نارضایتی مردم اضافه میکنیم.
منبع: روزنامه سازندگی