علی جمالی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
کمتر از یک ماه مانده به پایان مهلتنامنویسی کاندیداهای ریاستجمهوری دو مسئله اصلی اصلاحطلبان حل نشده باقی مانده است. این دو مسئله یکی دلسردی مردم از مشارکت در انتخابات است و دیگری معرفی یک کاندیدای رایآور که قابلیت عبور از فیلتر شورای نگهبان را داشته باشد. به اعتقاد من این دو مسئله دارای پیوستگی با هم بوده و در یک نقطه محوری در سیاست خارجی چند سال گذشته ایران به هم میرسند. این نقطه محوری برجام و گفتوگوهای حول آن با طرفهای غربی است.
اگر از زاویه مسئله اول اصلاحطلبان به این موضوع نگاه کنیم میبینیم که سیاست خارجی ایران و برجام به حدی به معیشت و اقتصاد روزمره عادی مردم گره خورده که تقریبا هر تصمیمی که افکار عمومی باید درانتخابات بگیرند متاثر از نتایجی است که از این مذاکرات و تجربه آن در طول سالهای گذشته میان افکار عمومی وجود داشته است.
اگر در طول سالیان گذشته تمرکز اصلاحطلبان و دولت بر مسئله برجام بوده از نظر مردم هم درست یا غلط مذاکرات همان چیزی است که بر زندگیشان تاثیر داشته و نتایج آن به نسبت تغییر در زندگی روزمرهشان محل قضاوت قرار میگیرد. یعنی اگر برجام نتیجهای در زندگی عادی و روزمره مردم نداشته باشد و به لحاظ معیشتی تغییری در اوضاع آنها ایجاد نکند مثل بقیه مسائل سیاسی اهمیت خود را برای مردم از دست میدهد. در این لحظه که این یادداشت را میخوانید هنوز افکار عمومی به نتیجه نرسیده است و هنوز موفقیت مذاکرات و اثرات بدوی شدیدی که در سیاست و اقتصاد و معیشت در داخل کشور میگذارد مبهم است.
اما ما میتوانیم امید داشته باشیم در یک ماه باقی مانده تا پایان مهلت ثبتنام کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوی این مذاکرات بتواند به نقطه مشخصی برسد و در نتیجه مردم به ادامه این روند و به تکرار همان تجربه که در سالهای 92 به این سو داشتهاند امیدوار باشند و در انتخابات مشارکت کنند. اینجا دقیقا جایی است که ما میتوانیم به مسئله دوم اصلاحطلبان یعنی گزینه انتخاباتی آنها هم توجه کنیم. قطعا اگر این تجربه اتفاق بیفتد گزینه اصلاحطلبان باید فردی باشد که پرچمدار این موضوع و نماینده آن در افکار عمومی باشد.
یعنی در این شرایط مردم اگر تصمیم بگیرند که در انتخابات شرکت کنند به گزینهای رای خواهند داد که بتواند این روند را مدیریت کرده و اجازه برگشت از این نقطه را ندهد. بنابراین دو مسئله اصلی اصلاحطلبان که درابتدای یادداشت به آن اشاره شد در یک نقطه یعنی بحث مذاکرات هستهای ایران به هم میرسند و آنجاست که اصلاحطلبان میتوانند در صورت موفقیت مذاکرات خروجی قابل قبولی در هر دو مسئله برداشت کنند.
طبیعی است که نیروهای مخالف در داخل و خارج مرزهای کشور از صهیونیستها و لابیهای قدرتمندشان در آمریکا تا نیروهای داخلی تندرو و رادیکال در مسیر مذاکرات به شدت مانع تراشی میکنند و هر روز در مجلس قانونی میگذارنند و یا تجمعی برگزار میکنند و فیلم و سریالی نشان میدهند تا مذاکرات به نتیجه نرسد؛ چون میدانند چه نتایجی خواهد داشت.
اما اصلاحطلبان و دولت این موضوع را فراتراز انتخابات میبینند. درست است که حل دو مسئله اصلی اصلاحطلبان نتیجه منطقی به نتیجه رسیدن مذاکرات است اما به نتیجه رسیدن مذاکرات و رفع تحریمها یک دغدغه کلی و ملی است؛ هم میان کارگزاران سیاست خارجی مستقر در دولت و هم میان رهبری نظام و هسته اصلی تصمیمگیر. اینکه رهبری بارها تاکید کردند اگر تحریمها قابل رفع باشد یک ساعت هم نباید در رفع آنها تعلل شود و به تیم مذاکرهکننده برای از سرگیری مذاکرات اجازه دادند نشان میدهد که موضوع فراتر از انتخابات است و امید به نتیجه گرفتن خیلی بیشتر است و این نیروی قویتر میتواند نیروهای معارض را در داخل و خارج کنترل کند.
اما با همه اینها اگر مذاکرات به نتیجه نرسد اصلاحطلبان باید صادقانه با مردم صحبت کنند و بیم و حذر خود را درباره این موضوع بیان کنند که وقتی دولتی که این اندازه متمایل به تعامل با جهان بود موفق نشد مذاکرات را به نتیجه برساند به طریق اولی جریانی که هیچ تمایلی به گفتوگو ندارد و دوگانه کاذب مقاومت-مذاکره را ساخته قطعا موفق نخواهد شد. در نهایت این مردم هستند که تصمیم خواهند گرفت این تجربه سیاستورزی را در چهارچوبهای نظام ادامه بدهند یا خیر.
منبع: روزنامه سازندگی