محسن هاشمی، ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
چهار سال از رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی میگذرد و در شرایطی که مردم ایران، با فشارهای شدید در معیشت و زندگی روزمره خود مواجه هستند، بیش از پیش جای خالی آیتالله که دغدغه اصلیاش رفاه و آسایش مردم ایران و تثبیت و توانمندی انقلاب اسلامی بود، خالی است. امسال خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، مربوط به سال 1377، با عنوان «در جستجوی مصلحت»، منتشر شد.در سال 1365 که پس از رها کردن تحصیل در دوره دکترا در پلی تکنیکمونترال به توصیه آیتالله هاشمیرفسنجانی، برای کمک به صنایع دفاعی کشور به ایران بازگشتم، یکی از دغدغههایم، تدوین و تنظیم خاطرات روزانه ایشان بود. سال 1377 که درکنار مدیرعاملی شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو)، سرپرستی دفتر آیتالله را عهدهدار بودم و کشور شرایط خاصی را سپری میکرد.
سخنرانی آیتالله منتظری و چالش در قم
آیتالله هاشمی که از شاگردان و همرزمان آیتالله منتظری بود، چه در زمان امامخمینی (ره) و چه بعد از آن، سعی بر حفظ شخصیت و مرجعیت ایشان داشت اما سخنرانی انتقادی آیتالله منتظری در 13 رجب سال 1376، باعث شد تحرکات نگرانکنندهای در شهر قم و نیز اصفهان و نجفآباد ایجاد شود و درنهایت به حصرخانگی بینجامد. در ادامه، اقدامات و مواضع آیتالله آذریقمی هم به آن اضافه شد. این اقدامات در سال 1377 هم ادامه داشت و برای تندروهای جناحراست، فرصتمطلوبی بود که بهانهای برای عرضاندام و خروج از انفعال پیدا کنند. آیتالله، اقدامات عملی مرضیالطرفینی را برای رفع حصر پیش برد، اما در آخرین مرحله، به جهت عدم پایبندی بر قرارها، به ثمر نمینشست. ایشان آیتالله منتظری را جزو پیشکسوتان نهضت و از مؤسسین نظام جمهوری اسلامی و نیز نظریهپرداز اصلی ولایتفقیه میدانست که باید حفظ و از دانش فقهی وسیع ایشان در حوزه علمیه قم، بهره گرفته شود؛ از دیگر سو، حفظ شأن و جایگاه رهبری و جلوگیری از تضعیف آن را نیز وظیفهای برای خود فرض میکرد. اگر نقشآفرینی ایشان در این وقایع نبود،التهابات عمیقتر میشد و رویدادهای غیرقابلپیشبینی به انجام میرسید.
قتلهای امنیتی و راه برونرفت
جنجالیترین رویداد سال 1377، قتلهای امنیتی و سیاسی مخالفان، توسط عناصر خودسر وزارت اطلاعات بود که به پرونده قتلهای زنجیرهای معروف شد. هرچند با گذشت 22 سال هنوز ابهاماتی درباره این وقایع باقیمانده است، اما در آسیبهایی که این رخداد به اعتماد عمومی به دستگاه امنیتی کشور و انسجام داخلی وزارت اطلاعات، وارد کرد، تردیدی نیست. آیتالله هاشمی معتقد بود جنایت بزرگی به وقوع پیوست و به مقتولان و خانوادههایشان ظلم شد. تصمیم نظام از صدر تا ذیل، این بود که موضوع پیگیرى و به ریشه برسد و اینگونه تفکر، در جامعه ریشهکن شود. بخش تندرو جناح چپ، این قتلها را فرصتی برای ضربه زدن به رقیب تلقی کرد و با ایجاد داستانهای ساختگی و شایعات در مطبوعات، تعداد قتلها را چندین برابر جلوه میداد و بخش تندروی جناح راست، نیروهای امنیتی وابسته به جناح چپ را طراح و آمر قتلها معرفی میکرد.
پس از رخ دادن قتلهای زنجیرهای، برخی مطبوعات اصلاحطلب با تصور اینکه با تخریب و تضعیف آیتالله هاشمیرفسنجانی، جریان آنها تقویت و فرصت برای مواجهه با حاکمیت فراهم میشود، ناجوانمردانه اقدام به انتشار شایعات و گزارشات بیاساس علیه خانواده هاشمی و ایشان نمودند، روندی که به «پروژه عالیجناب سرخپوش» برگرفته از یکی مقالات اکبر گنجی علیه آقای هاشمی مشهور شد.اما نتیجه این تخریب و تضعیف که در سال 1378 و در انتخابات مجلس ششم به اوج رسید، به زیان اصلاحطلبان بود و با حذف آقای هاشمی بهعنوان وزنه تعادل، بستر برای حذف تدریجی اصلاحطلبان از عرصه رسمی مهیا شد و در روندی 5ساله، رقیب به نتیجه رسید.تلاشهای من ودیگر دلسوزان در جهت مخالفت با این روند و فعال کردن جریان میانهرو در اصلاحطلبان و جلوگیری از تخریب آقای هاشمی به نتیجه نرسید و با خودداری بزرگان اصلاحات از ورود جدی به مساله، طیف تندروی اصلاحطلب، نقش موثری در تخریب ایشان ایفا کردند.
تنشزدایی – رابطه با آمریکا
یکی از مسایل سیاست خارجی ایران، مسئله رابطه با آمریکا است که از ابتدای پیروزی انقلاب، تحت تأثیر گروههای مارکسیستی و بعد تصرف سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، وضعیت حادی به خود گرفت و در ادامه با قطع رابطه آمریکا با ایران، سیاست عمومیکشور را بسیار درگیرکرد. یکی از چند معضلیکه آیتالله هاشمی به عنوان رئیسمجلسوقت، قصد داشت، قبل از ارتحال امام خمینی(ره) حل و فصل شود اما به نتیجه نرسید. مشی سیاست خارجی دولت اصلاحات آن بود که از این مسئله عبورکند و گشایشی در امور ایجاد نماید. انتخابات پُرشور دوم خرداد هم بستر مناسب بینالمللی را برای حل و فصل موضوع فراهم کرده بود، اما اختلافات جناحی اجازه نداد راهحلها به ثمر بنشیند و یکبار برای همیشه، یکی از موانع توسعه پایدار ایران رفع شود.
در سال 1377، دولت برای مذاکره با آمریکا تلاش میکرد و آقای خاتمی انتظار داشت، آیتالله هاشمی کمک کند. رهبری، در سخنرانی دوم فروردین در مشهد، از طرفداران مذاکره و ارتباط با آمریکا انتقادکرده بودندکه به مخالفت با سیاست دولت تفسیر شده بود. همان طور که در خاطرات مطالعه میکنید، آیتالله در طول سال تلاش میکرد، دیدگاه بینابینی و سازندهای ایجاد کند.
در این خاطرات، برای اولین بار اقدامات دفتر مشاورت رهبری در امور بینالملل برای ایجادکانال ارتباطی با دولتمردان سابق آمریکا، از جمله ملاقات با جفریکمپ که در پژوهشگاهها فعال است، بیان میشود. آنها براى نزدیککردن ایران و آمریکا تلاش مىکردند و متوجه شده بودند که آقاى خاتمى، نمىتواند تصمیمى بگیرد و خبرى از مقامات آمریکایى میآورند که گفتهاند، با اقدامات مثبت براى نزدیکى به ایران ادامه میدهند و میدانند که راهکار از طریق رهبرى و شخصیتهاى سابقهدارتر انقلاب مىگذرد و نه از طریق نیروهاى فرعى و لیبرالها و...
منبع: روزنامه سازندگی