سیدحسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم با همه فراز و نشیبها، گلایهها و تلخیهای مربوط به ردصلاحیت شخصیتهای معتبر و با سابقه در جمهوری اسلامی، به ایستگاه پایانی خود رسید. مشارکت حدود 48.8 درصد در این انتخابات نسبت به انتخاباتهای گذشته پایینترین عدد بود. بعد از آن نیز نرخ مشارکت ۵۰/۶۶ در دور ششم ثبت شده بود و این عدد که روز گذشته در حدود 48.8 درصد اعلام شده است به لحاظ مشارکت، پایینترین بود اما رای آقای رییسی در مقایسه با اعداد آراء روسای جمهور در دور نخست دولتهایشان نتیجه قابل قبولی است. هر چند ممکن است انتقاداتی نیز متوجه ایشان باشد اما به هر حال با رای مناسبی دولت خود را تشکیل میدهند و از این جهت هم کشور دچار سکته نمیشود. با این وجود آراء این دور از انتخابات از جهاتی قابل بررسی است و البته پیامهای خود را نیز دارد:
* در دوازده دوره گذشته سقف مشارکت مربوط به انتخابات هفتم است. سقف مشارکت در تمامی ادوار مربوط، به این دوره با مشارکت 80 درصدی ثبت شده است اما متوسط دوازده دوره انتخاباتهای گذشته نیز نرخ 66.3 (شصت و شش و سه دهم درصد) درصد است. اگر مبنای بررسی خود را بر مشارکت حداکثری یعنی 80 درصد مشارکت در انتخابات هفتم قرار دهیم، بر این اساس که در این انتخابات 31 میلیون نفر شرکت کردهاند، بنابراین 17 میلیون نفر از حق انتخابات خود استفاده نکردهاند اما اگر از منظر متوسط مشارکت در دوازده دوره یعنی رقم 66.3 درصد مساله را بررسی کنیم، 40 میلیون نفر باید در انتخابات شرکت میکردند که 9 میلیون نفر از این حق رای خود استفاده نکردهاند.بنابراین در بحث عدم مشارکت با میزان 9 تا 17 میلیون مواجه هستیم. البته ما به عنوان حزب کارگزاران سازندگی ایران در جمع کسانی بودیم که به افزایش مشارکت در انتخابات کمک کردیم و در سختترین شرایط اجتماعی و سیاسی کشور مشارکت معقول و منطقی شکل گرفت و حضور مردم منطقی بود هر چند که حداقل 9 و حداکثر 17 میلیون نفر با عدم مشارکت نارضایتی خود را نشان دادند. از زاویهای دیگر از 31 میلیون نفر مشارکتکننده فعلی، 4 و نیم میلیون نفر نیز نارضایتی خود را با رای سفید اعلام کردند بنابراین حداقل و حداکثر کسانی که از حق قانونی خود برای تاثیرگذاری در نتیجه در انتخابات- اعم از رای سفید و باطله یا عدم مشارکت- صرف نظر کرده و به نوعی اعتراض خود را نشان دادهاند با این رقم 4 و نیم میلیون نفر به بازه 13 و نیم و تا 21 و نیم میلیون نفر میرسد.
*از نگاهی دیگر میزان آراء و چینش آنها در انتخابات 1400 قابل تقسیمبندی و بلوکگذاری است. در شرایط فعلی آقای رئیسی 18 میلیون رای کسب کردهاند. این میزان آراء را بلوک اول مینامیم. آقای رئیسی 4 سال پیش 16 میلیون رای داشتند و در این دوره موفق شدند 12 و نیم درصد رای خود را افزایش دهند که البته بسیار طبیعی بود چرا که در دوره قبل بالاترین مسئولیت ایشان تولیت آستان قدس رضوی بود اما در سالهای اخیر مسئولیت ریاست قوه قضاییه را داشتند و حضور ایشان در جلسات مهم تصمیمگیری، رسانهها و سفرهای استانی و امکاناتی که به طور طبیعی رئیس یک قوه پیدا میکند طبیعتا این میزان رشد آراء را در پی داشت. این بلوک رای 18 میلیونی به نام آقای ابراهیم رئیسی و هوادارانشان در جبهه انقلاب قابل تثبیت و تایید و رسمیت است. بعد از آن، بلوک دوم بلوکی است که شامل رای اعتراضی باطله- یعنی 4 و نیم میلیون نفر- و رای آقای همتی-2و نیم میلیون نفر- است. در این بخش با یک بلوک 7 میلیونی مواجه هستیم، بلوک سوم نیز کسانی که در انتخابات شرکت نکردهاند که بین 9 تا 17 میلیون نفر هستند که در اعتراض به فضای موجود از صحنه سیاسی کنارهگیری کردند.
* ما در حزب کارگزاران و جبهه اصلاحات از همین امروز باید بازسازی تشکیلاتی خود را آغاز و جبهه اصلاحات را نیز بازآفرینی کنیم. ما باید ارتباطاتمان را با مردم تقویت کنیم تا بتوانیم با بدنه اجتماعی بلوک دوم و سوم شامل «4 و نیم میلیون رای» و «9 تا 17 میلیون رای» با راهکارهایی وارد گفتوگو و تعامل شویم و روابطمان را با مردم بازتعریف کنیم. این انتخابات برای ما این پیام را داشته است که باید کار با مردم و جامعه و صاحبان رای را جدی بگیریم. اصلاحات بدون بازسازی گفتمانی، تشکیلاتی و فرهنگی و بدون داشتن ایدههای نو و بدون برقراری ارتباط گسترده و وسیع با بدنه اجتماعی خود نمیتواند اثرگذار باشد. این تحلیل آماری به ما میگوید که باید در روند فعلی خودمان تجدیدنظر کرده و کارمان را جدی بگیریم.
*مسئولیت آقای رئیسی از چند وجهه در این دوره بسیار سنگین است. نخستین موضوعی که جناب رئیسی باید مورد توجه قرار دهند بر اساس تحلیلی است که مورد توافق چهرههای زیاد است. از زمان دولت چهارم- که دوره دوم ریاستجمهوری شخص مقام معظم رهبری بود- تا به امروز، این برای اولین بار است که به نظر میرسد رئیسجمهوری تا این اندازه دلچسب انتخاب شده است. به نظر میرسد سیدابراهیم رئیسی تنها کسی است که تا این اندازه برای تشکیل دولت مورد رضایت بوده است. آقای رئیسی باید قدر چنین موقعیت ممتازی را بدانند. در واقع موفقیت دولت سیزدهم میتواند باعث تقویت نهاد رهبری و بازآفرینی و بازسازی روابط حاکمیت و ملت باشد. در مقابل نیز خدایی نکرده عدم موفقیت دولت ایشان ضربه حیثیتی بزرگی است. مطلب دوم بحث ناکارآمدی به عنوان بلای فراگیر در کشور است. دولت سیزدهم باید دولتی کارآمد و جامع و فراگیر و برجستگان همه رشتههای تخصصی کشور در آن جمع بشوند تا دولتی کارآمد باشد. روابط خارجی مناسب و خارج کردن کشور از گرفتاری 10 ساله اخیر تحریم کار مهم سوم در دولت آقای رئیسی است. دولت آقای رئیسی و شخص ایشان باید بعد از توافق نیز مراقب دخالت افراد و نهادهایی در این توافقها باشند. علاوه بر این دولت آقای رئیسی باید توازنی منطقی بین ارتباط با شرق و غرب ایجاد کنند. این نکته را با تاکید عرض میکنم که حتی اگر سیاست اصلی کشور کار با شرق است، غرب – حداقل اروپا و حدالمقدور آمریکا- نیز باید در بازی سیاسی و سبد روابط خارجی ما حضور داشته باشند. اگر اروپاییها در سبد روابط ما نباشند و روابط ما یکطرفه با شرق محدود شود، شرق برای ما نفعی نخواهد داشت. در واقع اگر به دنبال این هستیم که از جانب همکاری با شرق منفعتی دریابیم و آبی زیرپوست مردم برود باید در عین حال با غرب هم کار کنیم و برگ غرب هم باید در مجموعه سیاست خارجی ما باشد. نکته آخر سخنم با آقای رئیسی این است که ناکارآمدیهای دولت نخست و دوم آقای احمدینژاد را مرور و این خطر را مدنظر قرار دهند. فاصله گرفتن از کارشناسی و سپردن کار به افرادی که صلاحیتهای فنی و تخصصی ندارند از خصوصیات برجسته دوران آقای احمدینژاد بود که امیدواریم آقای رئیسی از این تجربه ناکام آقای احمدینژاد به درستی استفاده کنند.
منبع: روزنامه سازندگی