سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
با گذر از مقطع برگزاری و اعلام نتایج برگزاری انتخابات 1400 حالا بازار بحثهایی درباره موضوع مشارکت داغ است برخی این سوال را طرح میکنند که علیرغم فضای سنگین و قطعی پیروزی کاندیدای جناح مقابل چگونه از آقای همتی حمایت کردیم و از اساس چرا این کار را کردیم. واقعیت این است که ما احتمال دور دوم را میدادیم ، یعنی فکر میکردیم آقای رئیسی ۴۷ الی ۴۸ درصد، آقای همتی ۲۰ تا ۲۵ درصد، آقای رضایی ۲۰ درصد، ۵ درصد هم آقای قاضیزاده رأی میآورد. ما برای قاضیزاده ۱ میلیون رای پیشبینی کرده بودیم که درست از آب درآمد. دوستانی که در مورد سطح مشارکت تحلیل میکنند، آن ۵۹ میلیون و دویست هزار نفر طبق گفته وزارت کشور که واجدان شرایط بودند را مبنای تحلیل میگیرند که این اشکال دارد چون هیچ وقت در هیچ کشوری حتی در کشورهای غربی نُرم مشارکت را ۱۰۰ از ۱۰۰ نمیگیرند یعنی کل ظرفیت واجدان شرایط را لحاظ نمیکنند و بالاخره باید به اتکای آمارهای گذشته این را تعیین کنند. اگر ما متوسطه دوازده دوره قبل را مبنا بگیریم ۶۸ درصد متوسط مشارکت در دوازده دوره گذشته بوده است، ۶۸ درصد ۴۰ میلیون نفر شرکتکننده میشود. این ۴۰ میلیون را از ۶۰ میلیون واجد شرایط در نظر میگیرم تا این آمار رند شود اگر حداکثر مشارکت را در نظر بگیریم، به لحاظ آماری مشارکت حداکثری، مشارکت سال ۸۸ است که ۸۵ درصد است، اما ما آن را قبول نداریم چون در بعضی از شهرهای ایران بالای ۱۰۰ درصد رای داده بودند، یعنی آمار رسمی در سال ۸۸ آمار مشارکت ۸۵ درصدی است و ۱۳۰ شهرستان ایران بالای ۱۰۰ درصد رای دادند.
انتخاباتی که همه آن را قبول داشتند و چه بازنده و چه برنده انتخابات با دیده احترام به آن نگاه کردند چون یک انتخابات حداکثری بود، انتخابات ۷۶ است که آقای خاتمی برنده شدند.
پس از نظر من یک متوسط داریم که ۶۸ درصد است و حدود ۴۰ میلیون نفر باید منطقا شرکت میکردند که اگر شرکت میکردند عدد بسیار خوبی بود. اگر سقف را در نظر بگیریم ظرفیت انتخابات، ۸۰ درصد بوده که ۴۸ میلیون را شامل میشود که اگر این را مبنا بگیریم در این انتخابات ۲۹ میلیون نفر شرکت کردند و با لحاظ متوسط ۱۱ میلیون نفر نیامدند و با لحاظ حداکثر، ۱۹ میلیون نفر نیامدند. پس اینکه عدهای میگویند تحریم یا نیامدن مردم! باید بین ۱۱ تا ۱۹ میلیون نفر دنبال عدد باشیم (که بر اساس متوسط دوازده دوره انتخابات ریاستجمهوری ۱۱ میلیون نفر نیامدند و بر اساس حداکثر دوازده دوره انتخابات ریاستجمهوری ۱۹ میلیون نفر نیامدند که این در مقابل ۲۹ میلیونی که شرکت کردند یعنی اکثریت شرکت کردهاند.) از جهت آمارها، آقای رئیسی در دوره قبل ۱۶ میلیون رای داشت و این دفعه ۱۲ درصد رای آقای رئیسی افزایش پیدا کرده است که این نشان میدهد آقای رئیسی و دوستانشان از رای دوره قبلشان به خوبی حفاظت کردند و در این ۴ سال اخیر پایمردی کردند و تمام اشکالات کشور را گردن دولت آقای روحانی و جناح رقیبشان انداختند و خودشان را کاملا از همه مسؤلیتهای کشور مبرا کردند و رای خودشان را حفظ کردند و ۱۲ درصد هم آن را افزایش دادند و از ۱۶ میلیون به ۱۸ میلیون رای رسید.
از طرف دیگر، در جبهه ما از ۲۴ میلیون رای آقای روحانی در دوره گذشته، اگر رای آقای همتی را در نظر بگیریم به ۲ و نیم میلیون رسیده است، یعنی ما ۸۵ درصد رای از دست دادهایم و اگر آن رای سفید را هم به عنوان یک رای اعتراضی در نظر بگیریم و با رای آقای همتی جمع کنیم، ۸۰ درصد از رای ما افتاده است که این قابل مطالعه است یعنی باید دلایل آن را بررسی کنیم. یکی از دلایل آن ناشی از شرایط اقتصادی کشور است یعنی این تحریمی که در این ۳ سال اخیر به عنوان فشار حداکثری آمریکاییها بر ملت ایران بود فشارهایی را متوجه زندگی مردم کرده که بین مردم و صندوق رای فاصله انداخته و این نارضایتی ناشی از شرایط بد اقتصادی یک بخش مهمی از مساله است و یک بخش دیگر آن ناشی از فشارهای سیاسی است که متوجه جبهه اصلاحات همیشه بوده است.
جبهه رقیب ما میتواند از دو یا سه سال قبل از انتخابات کاندیدایش را تعیین کند و تصمیمش را بگیرد و تصمیمش را اعلام کند، لابی کند و آن را پیگیری کند. اما ما تا تایید صلاحیتهای شورای نگهبان انجام نشود روی هیچ کاندیدایی نمیتوانیم حساب کنیم پس این یک محدودیت سیاسی است. در مقابل میتوانیم تاکتیکها را متفاوت انتخاب کنیم، تاکتیکهای مختلفی را میتوان انتخاب کرد، وحدت را میتوان درست کرد، میشود وصل شد، میشود جدا شد، میشود جبهه تشکیل داد، میشود تشکیل نداد و.. .، اینها کارهای تاکتیکی است ولی تحلیل من این است اگر ما بعد از سال ۸۸ ، سال ۹۲ را مبنا بگیریم، چون ۸۸ یک سالی بود که یک شقاق و یک جدایی مهمی اتفاق افتاد و یک نگرانیهایی در فضای سیاسی ایران ایجاد شد و یک خطراتی مجموعه نظام و امنیت را تهدید کرده و به تبع آن یک محدودیتهایی برای سیاستمدارهای درصحنه به وجود آورده بود... بحث روشن این است که ما همچنان مدافع اصل مشارکت در انتخابات هستیم و فکر میکنیم اصلاحطلبی منهای صندوق رای هیچ کارکردی نخواهد داشت و ممکن است در یک مقطعی شکست بخوریم که خوردهایم و هیچ اشکالی هم ندارد، یعنی ما شکست میخوریم و بعد از شکست اشکالا تمان را بررسی میکنیم و راهحلهای آن را پیدا میکنیم تا دفعه بعد پیروز شویم. بازی سیاست هم همین است و قرار نیست که ما همیشه برنده باشیم. برخی از دوستان میگویند اگر شرایط اجتماعی به گونهای نبود که ما برنده شویم، ما نیستیم. اینکه نمیشود! انتخابات برد و باخت است و قرار نیست که حتما ما ببریم.
منبع: روزنامه سازندگی