محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
با پایان دوره مسئولیت هیات رئیسه شورای مرکزی حزب کارگزاران، جلسه شورای مرکزی جدید با ریاست سنی جناب آقای عطریانفر برای انتخاب هیات رئیسه جدید تشکیل شد و تصمیمات جدیدی گرفت. پس از انتخابات ریاستجمهوری، در گفتوگویی اظهار کرده بودم که اصلاحطلبان و نیروهای مختلف سیاسی از جمله معتدلین با توجه به تجربیات کسب شده در چند انتخابات اخیر، احتیاج به روش و منش و به اصطلاح نیاز به تزریق خونی جدید در برخورد با مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی و علیالخصوص سرمایههای اجتماعی دارند. علت این نیاز، سردرگمی راهبردی در انتخابات مجلس، شوراها و ریاستجمهوری بود که از تحریم تا مشارکت غیرفعال و در نهایت حمایت از کاندیدایی تأییدشده و پیشنهادی شورای نگهبان را شامل میشد. این مساله موجب چندپارگی و تشتت در نخبگان دلسوز و عدم همراهی بدنه اجتماعی آنان و سرمایههای اجتماعی کشور گردید. بدین خاطر نیز شاهد ناکامی اغلب گروههای اصلاحطلب بودیم؛ چه آنانکه انتخابات ریاستجمهوری را تحریم کردند و برای انتخابات شوراها لیست معرفی نکردند و چه احزابی که در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری و شوراها کاندیدا معرفی کردند؛ عملکرد موفقیتآمیزی نداشتند.
روشن است که این نتیجه یکباره و بهدلیل ردصلاحیتها حاصل نشد، بلکه بخش مهمی از آن، ناشی از عملکرد چندین ساله در دولت، مجلس و مدیریت شهری بود. اکنون نیروهای سیاسی نیاز به یک تغییر راهبردی در نگرش و عملکرد خود دارند.
علاوه بر تعریف و تمدید فعالیتهای سیاسی به صورتی عملگرایانه و واقعگرایانه و مصلحتجویانه نیازمند یک نگرش جدید هستند. نه تحریمی صرف که احزاب فعال اصلاحطلب و میانهرو را از تاثیرگذاری برعرصه رسمی محروم سازد و البته نه حضوری تزئینی و از قبل شکستخورده که صرفاَ برای گرم کردن تنور انتخابات و ایجاد رقابت مصنوعی انجام شود.
امروز نه فقط حزب کارگزاران بلکه بسیاری از احزاب اصلاحطلب و اعتدالگرا با چالشهای درونی و بیرونی متعددی مواجهاند. بدنه این احزاب در استانها از سرخوردگی و یأس نسبت به تاثیرگذاری فعالیت سیاسی در حوزه اصلاحطلبی رنج میبرند. این سرخوردگی بخشی از جوانان را به سوی تندروی و عبور از نظام میکشاند و بخش دیگری را به کنار گذاشتن فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و انزوا وادار میکند. ما به راهبردی نیاز داریم که بتواند این خلا را برای بدنه اجتماعی پوشش دهد و نیاز جامعه به رقابت و پویایی در حوزه سیاسی را تامین کند.
باید توجه کنیم اصلاحطلبی یا رفرمیسم، اصلاح تدریجی روابط، ساختارها، تصمیمات، نحوه عمل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتی نظامی و بنیادی یک نظام با یک کشور و حتی جامعه از درون همان نظام است. منظور از اصلاحطلبی دگرگونی انقلابی نیست. این روش در جهان تاریخچه طولانی و عمیق دارد.
باید مراقب اتیکتهائی از قبیل اصلاحات غربپسند، لیبرالیستی، استحاله نظام و تبدیل آن به حکومت سکولار با رعایت برخی ظواهر دینی و حتی هرهری مذهب بودن بود. چراکه جامعه ایران تفکرات خاص خود را دارد و میتواند اینگونه تبلیغات دروغین، سرمایههای اجتماعی را از نیروهای دلسوز جامعه را جدا کند.
فلذا قصد نداشتم برای پذیرش مسئولیت ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی مجددَا نامزد شوم، چرا که فضای حزب، به ویژه در بدنه جوانان و استانها، حاکی از نارضایتی از عملکرد حزب در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری و شورا بود اما به دلایلی که همکاران در شورای مرکزی در آن آگاهند، مسئولیت را برای یک دوره دیگر پذیرفتم. لازم به ذکر است که عدم تغییر در ریاست شورای مرکزی حزب، نباید به منزله عدم اصلاح راهبردی و عملکردی حزب کارگزاران تلقی شود.
اگر حزب کارگزاران بخواهد به رسالت خود که تلاش در جهت توسعه متعادل، متوازن و پایدار است، وفادار بماند و همچنان اعتماد باقیمانده بدنه حزب و نسل جوان کارگزاران را حفظ کند باید در جهت احیای اعتماد از دست رفته جامعه و اعضای حزب به کارگزاران بکوشد و این امر تنها با تحول راهبردی و نگرش در عمق و اصلاح براساس انتقادات حزب ممکن است.
اگرچه آیتالله هاشمیرفسنجانی، نقشی در تاسیس حزب کارگزاران نداشتند، اما بهدلیل حضور برخی از نزدیکان و همکاران ایشان در حزب کارگزاران سازندگی و همچنین ارادت نیروهای شاخص و بدنه اجتماعی کارگزاران به مکتب و اندیشه ایشان، بسیاری آیتالله را پدر معنوی کارگزاران میدانند. این انتساب درست یا نادرست، بار مسئولیت کارگزاران را دوچندان میکند زیرا تداوم هرگونه تصمیمات نامتناسب با خواست جامعه و بدنه حزب، به جایگاه آیتالله هاشمی رفسنجانی و اعتبار مکتب ایشان آسیب میرساند.
بنابراین رسالت ما در دوره جدید مسئولیت، بایستی اصلاح راهبردی و انتخاب مسیر واقعگرایی و عملگرایی و عدم تداوم حضور تزئینی و از پیش شکست خورده یا عدم ورود به مسیر تندروی و کندروی باشد. در این مسیر دست همراهانی که انگیزه، خلاقیت و اهتمام جدی به توسعه کشور را دارند، میفشاریم.
مکتب هاشمی همیشه به صورت معتدلکننده در کشور عمل کرده و میانهروی و مصلحتگرایی را در قالب اصلاحطلبی و اصولگرائی با واقعگرائی و عملگرا مدنظر قرار داده است. برای میانهروی در اسلام فضیلتهای زیادی بیان کردهاند. البته اینکه تندروی چیست و کندروی و خط میانه کدام است نظرات مختلفی وجود دارد اما همانطور که مقام معظم رهبری گفتهاند مسأله واضح و روشن نیست و در هر بخش و در هر کاری احتیاج به تبیین دارد. در سایت آیتالله خامنهای آمده است: در مقابل میانهروی، تندروی و کندروی نداریم. بلکه انحراف و منحرف داریم. در کلام سعدی همچنین آورده شده است: «نهچندان بخور کرد دهانت درآید. نه چندان که از ضعف جانت درآید.»
والسلام__
منبع: روزنامه سازندگی