محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
بعد از ظهر شنبه بیستوهشتم ماه مبارک رمضان بود که دفتر رییس جمهور تماس گرفتند برای افطار جمعی از فعالان سیاسی با رییس جمهور دعوت کردند، دعوت را قبول کردم و به خاطر هوای بارانی و افزایش ترافیک چند دقیقهای دیرتر از زمان تعیین شده به ریاست جمهوری رسیدم و در این فاصله از دفتر ایشان تماس گرفتند تا مطمئن شود به جلسه میآیم یا خیر، چند نفر از میهمانان دیگر نیز در صحبتهایشان از اینکه بخاطر دعوت دیرهنگام در این جلسه به افطاریهای خانوادگی و کاری وعده داده شده که حتی خودشان میزبان بودند، نتوانستند بروند، مانند خود من که برای افطار بنیاد بیماریهای خاص به عنوان یکی از میزبانان برنامه داشتم و از لزوم هماهنگی بیشتر در برنامههای دفتر رییسجمهور حکایت داشت.
فرصت کوتاهی در حد سه دقیقه برای هر یک از حضار جهت صحبت وجود داشت که نهایتا به پنج دقیقه میرسید و به حدود یک چهارم میهمانان نیز زمان نرسید، در صحبتهای چند دقیقهای هریک از چهرههای سیاسی نکات مفیدی وجود داشت که توسط آقای رییسی و دفتر ایشان ثبت میشد و بخشی از آن هم در رسانهها انعکاس یافته است، نکتهای که من به آن اشاره داشتم لزوم توجه به بحرانهای همزاد وهمافزا بود که جامعه ایران را احاطه کرده و سیستم را به لبه پرتگاه برده است.
بحرانهای همزاد و همافزا، چالشهایی هستند که ظهور همزمان آنها با یکدیگر موجب تشدید و اثر افزایشی روی هم میگردد، در جامعه امروز ما شاهد چالشهایی نظیر بیکاری، رکود، تورم، کسری بودجه، آسیبهای اجتماعی، کاهش اعتماد امیدی، سقوط ارزش پول ملی، فرار سرمایه، مهاجرت نخبگان، تحریم، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، بیثباتی اقتصادی، حاشیهنشینی 15میلیون نفری و التهابات اجتماعی و در نهایت فقر فزاینده هستیم که هر یک از اینها میتواند موجب تشدید دیگری بشود و یک لوپ منفی را در کل جامعه شکل دهد که در نهایت به سیر منفی سرمایه اجتماعی بیانجامد هر جامعهای با دو یا چند عنوان از این آسیبها مواجه باشد باید اعلان وضعیت خطر کند.
پس از برگزاری نماز جماعت و صرف افطار به سراغ آقای رییسی رفتم و در گفتوگویی سرپایی و کوتاه به ایشان خبر دادم که برای نخستینبار و پس از 23 سال، خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، توسط وزارت ارشاد دولت ایشان دچار ممیزی شده است و لیستی بلند بالا و در حدود صد مورد از مقدمه و متن و پاورقی را برای حذف و اصلاح به دفتر نشر معارف انقلاب به عنوان ناشر این کتاب ابلاغ کردهاند که منجر به آسیب دیدن بخش مهمی از تاریخ انقلاب خواهد شد و همانجا نامهای تنظیم و به رییس دفتر ایشان دادم.
اما شاید مهمترین نکته این مراسم، نه سخنان رسمی مطرح شده در نشست و نه گفتوگوهای حاشیه آن، بلکه شرایط عجیب و سختی بود که آقای رییسی در آن قرار گرفته است و این شرایط را به خوبی میتوان در چهره، سخنان و زبان بدن ایشان حس کرد.
نام آقای رییسی از حدود سی سال قبل در خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی، ذکر شده است و ایشان به عنوان رییس بازرسی کل کشور دیدارهای زیادی با آیتالله داشته است و همواره آیتالله هاشمی از آقای رییسی به عنوان چهرهای معتدل و مثبت یاد کرده است اما در این مراسم از نزدیک احساس کردم که آقای رییسی بهگونهای در محاصره مشکلات و تنگنا و محدودیتها قرار دارد که نه میتواند به سمت حل مشکلات برود و نه با مردم درمیان بگذارد.
البته روسای جمهور پیش از این نظیر آقای خاتمی و روحانی نیز کمابیش در چنین شرایطی بودهاند اما تفاوت عمده آنها با آقای رییسی در این بود که بدنه اجتماعی حامی آنها و جریان سیاسی اطرافشان، به نوعی تنگناهای ایجاد شده برای رییسجمهور را درک کرده ودر جهت عبور از آن با رییسجمهور همراهی و حمایت میکرد اما آقای رییسی با مشکلات و موانعی مواجه است که نه میتواند به تنهایی آنها را حل کند و نه از سوی حامیانش برای حل آنها حمایت میشود.
به خصوص در شرایط اخیر که مهمترین مشکل کشور گرانیهای بیسابقه و تشدید تورم همراه با تحریمهاست که یکی از راه حل سریع و موثر مدیریت این شرایط پذیرش توافق هستهای و افزایش درآمد ارزی کشور است.
اما جریان سیاسی حامی آقای رییسی که هویت خود را در مخالفت با برجام میبیند نه تنها از پذیرش این توافق حمایت نمیکند بلکه حتی اگر اعضای دولت آقای رییسی در جهت حل آن گام بردارند اقدام به تخریب آنها میکند و در مقابل نسخهای نیز برای حل مشکلات شدید معیشتی مردم جز شعارهای کلی ارائه نمیکند. شاید آقای رییسی، نخستین رییس دولتی باشد که در فاصله 9 ماه از آغاز مسئولیتش، در یک دو راهی سخت قرار گرفته است: اگر در جهت پذیرش توافق هستهای حرکت کند از سوی برخی جریانهای سیاسی حامیاش متهم به سازشکاری و ادامه راه لیبرالها و غربگراها میشود و اگر تحریمها را رفع نکند و مشکلات اقتصادی تشدید شود، از سوی مردم متهم به خلف وعده و پیمانشکنی در جهت کاهش تورم و حل مشکلات اقتصادی میگردد.
سختی این دوراهی و تنگنا را در همان دقایق کوتاهی که در حال گفتوگو با آقای رییسی بودم در چهره ایشان میدیدم و روز بعد از ملاقات که اخبار افزایش قیمت ماکارونی و نان صنعتی منتشر شد و با واکنش شدید افکار عمومی در فضای مجازی همراه گردید، این سختی را بیشتر حس کردم.
شاید اکثر چهرههای اصلاحطلب حاضر در مراسم نیز چنین احساسی داشتند، اگر چه ما خود را در جریان سیاسی آقای رییسی تعریف نمیکنیم اما حساسیت و خطرات باقی ماندن در این دوراهی سخت برای کل جامعه و آینده نظام را درک میکنیم. اقتصاد طبقات متوسط و فقیر جامعه بیشتر از این تاب تحمل فشارها و نوسانات را ندارد.
اگر جریانات سیاسی تندرو اصولگرا از واقعیات و فاکتهایی نگرانکنندهای که مدیران دولت آقای رییسی با آنها مواجه هستند، آگاه بودند، شاید اینگونه بر تنور شعار نمیدمیدند و میدانستند که ما همه با هر سلیقه و نگاه سیاسی، سوار کشتی جامعه ایران هستیم و اگر این کشتی نتواند فشار طوفان اقتصادی را تحمل کند، سرنوشت مشترکی در انتظار ماست.|
منبع: انتخاب