سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
اقتصاد ایران در آستانه ثبت یک وضعیت بسیار نگرانکننده است و هزینه سنگین این وضعیت را جامعه نحیف و رنجور ایران باید بپردازد. شاید اگر صورتحساب دولت سیزدهم برای مردم ایران اینقدر سنگین نبود، میتوانستیم خود را قانع کنیم که جریان سیاسی حاکم میتواند از فراز و فرودهای کمرشکن اقتصاد ایران درس سیاستگذاری بیاموزد و در تحولات سیاسی پیشرو کمی واقعگراتر از گذشته پا به عرصه بگذارد. اما افسوس که هزینههای این جریان برای مردم به قدری سنگین است که خطر ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران را از همیشه بیشتر احساس میکنیم.
این روزها که سیاستگذاری اقتصادی در دام ندانمکاری گرفتار شده، واقعیتهای اقتصادی مثل صاعقه بر سر جامعه ایران فرود میآید و هنوز بحرانی مهار نشده، بحرانی جدید به وقوع میپیوندد و هنوز بازارای آرام نشده، بازاری دیگر سیلابی میشود. همه اینها از آرمانگرایی در سیاستگذاری و وجود راهبردهای غلط در حکمرانی اقتصادی و تعریف مأموریتهای غیرضروری برای دولتها نشئت میگیرد. یکی دیگر از واقعیتهای تلخ، ایجاد تعادلهای بد در اثر اعمال درازمدت سیاستهای اشتباه است. آنقدر در حل بحرانها اهمالکاری میشود که منافع عده زیادی حولوحوش آن شکل میگیرد.
شاید یکی از دلایل طولانی شدن بحرانها همین باشد که حل آن با منافع عده زیادی در تضاد است. به همین دلیل باید زمانبر شدن بحرانهایی مثل بحران هستهای را از این زاویه هم بررسی و تحلیل کرد.
اما موضوع این است که تداوم این وضعیت و ادامه سیاستهای اشتباه و نگه داشتن کشور در شرایط بحران، اقتصاد ایران را به سوی عدم تعادلهای خطرناک سوق داده و در نتیجه هم جامعه فقیرتر شده و هم شکاف میان فقیر و غنی افزایش یافته است. در کنار این مشکلات، سکان اداره کشور به دست گروهی سپرده شده که انگار در آسمانها سیر میکند. زمانی همین افراد مدعی بودند که اگر سکان اداره کشور را در دست گیرند، کاری میکنند کارستان اما هنوز مدت زمان زیادی از حضورشان در قدرت نگذشته که کشور در سراشیبی بدی قرار گرفته است.
این در شرایطی است که مقامات دولتی و نمایندگان مجلس به جای اینکه به واقعیتها بپردازند و دنبال راهکارهای علمی برای اداره کشور باشند، موضوع را سادهانگاری میکنند و انبوه مسائل کشور را به سوءمدیریت تقلیل میدهند. این روزها که کشور با مسائل متعدد مواجه است، به کرات این جمله را میشنویم که اگر مدیر جهادی به کار گماریم، میتواند مشکلات را حل کند اما سوال این است؛ مدیر جهادی با ناترازی بودجه چه خواهد کرد؟ نسخه مدیر جهادی برای کسری بودجه چیست؟ راهکار مدیران جهادی برای جلوگیری از افزایش قیمت کالاهای اساسی چیست؟
امروز جامعه ایران انتظار دارد که دولت و مجلس هر چه زودتر شعار و شعارزدگی را کنار بگذارند و واقعگرایانه برخورد کنند و به جای طرح شعارهای بیحاصل، به راهکارهای علمی رو آورند.
ما که بیرون گود ایستاده و به عنوان منتقد، نظارهگر وضعیت کشور هستیم وظیفه خود میدانیم که به مجلس و دولت هشدار دهیم که اقتصاد کشور در آستانه ثبت یک تکانه شدید است و این احتمال میرود که با تداوم سیاستهای غلط گرفتار وضعیتی شود که در پنج دهه گذشته با تمام فرازوفرودهای سیاسی و اقتصادی نشده است.
وجود تورم بیسابقه، تداوم خلق نقدینگی، افزایش 57درصدی حقوق کارگران، تغییر قیمت جهانی کالاهای اساسی، انتقال قیمت از ارز 4200 تومانی به ارز نیمایی، افزایش هزینه حاملهای انرژی و خاموشیهای پیش رو و موانع سنتی که مقابل کسبوکارها وجود دارد، بخش تولید را در معرض مشکلات زیادی قرار داده است. در عین حال همچنان کسری بودجه پابرجاست و منابع کافی برای جبران وجود ندارد. روابط خارجی هم بلاتکلیف است و نااطمینانی در بالاترین حد خود وجود دارد.
فشارهای موجود میتواند تورمی را در ماههای پیش رو ایجاد کند که رکورد تورمهای تاریخی را بشکند. اقتصاد ایران پیش از این با همه مشکلاتی وجود داشت، گرفتار ابرتورم نشد و حتی در دوره خروج یکجانبه آمریکا از برجام چنین تهدیدی وجود نداشت؛ اما از این میترسیم که اکنون در دشوارترین پیچ تاریخ، دیوار صوتی قیمتها بشکند و این اقتصاد گرفتار تورمهای بسیار سنگین شود.
بنابراین به عنوان شهروندان دور از قدرت از مجلس و دولت تقاضا داریم هرچه زودتر سیاستهای غلط را کنار بگذارند، از شعار و شعارزدگی دور شوند، مدیران نالایق را کنار بگذارند و افراد شایسته را به کار گیرند. کمربندها را محکم ببندند و برای مقابله با ابرتورم آماده باشند.
البته این واقعیت را باید بهکرات گفت که تسریع در تعیینتکلیف تحریمها بسیار اهمیت دارد. اگر قرار است برجام احیا شود باید تسریع صورت گیرد تا کشور از مواهبش برخوردار شود و اگر قرار است برجام احیا نشود، باید کشور را برای یک دوره ریاضت آماده کرد.
منبع: روزنامه سازندگی