سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
حادثه برخورد قطار مسافربری طبس-یزد یا حادثه فروریختن ساختمان متروپل بار دیگر تعداد زیادی از هموطنان ما را عزادار کرد و کل ایران را در غم و اندوه فرو برد. این نخستین بار نیست که چنین رخدادهایی کشور اتفاق میافتد و به دنبال خود هم مشکلات و مصیبتهایی را رقم و هم فضای سیاسی را بر هم میزند. طبیعی است که در چنین شرایطی از یک عزای ملی استفاده سیاسی نیز میشود و حتی نگرانی از فرو ریختن هر ساختمانی نیز در بین مردم بروز و ظهور پیدا میکند با این وجود به نظر میرسد ذکر چند نکته در اینباره ضروری است:
بحران بیاعتمادی یکی از چالشهای اصلی بین مردم و دولت و مسئولان است که سالهاست دهان بازکرده و هر روز نیز به شکاف آن افزوده میشود. در همین ماجرای فروریختن ساختمان متروپل شاهد بودیم که اخبار منتشرشده رسمی هیچکدام مورد باور و قبول مردم قرار نمیگرفت. از موضوع فوت یکی از صاحبان اصلی این ساختمان که نقش موثری در زمینه ساخت آن داشت که مردم موکد میگفتند خبر صحت ندارد و شخص مذکور فرار کرده و فوت نکرده است تا تعداد مجروحین و رگ و ریشه و پیوندهای سیاسی بین سازندگان این مجموعه با شخصیتها و چهرههای سیاسی. حتی فضا به اندازهای مشوش بود که چند روز بعد خبر خروج و به نوعی فرار استاندار خوزستان نیز منتشر شد اما ساعتی بعد خود وی و خانوادهاش اعلام کردند که از اساس چنین مسالهای صحت ندارد و ایشان به کشور بازگشت. واقعیت این است که به هر حال مردم اعتماد عمومی خود را از دست دادهاند و در بحرانهایی شبیه آنچه در آبادان رخ داد این بیاعتمادی رنگ روشن و ظاهری عیان پیدا میکند. شرایط کشور موجب پدیدار شدن بحران بیاعتمادی است؛ بحرانی که مقدمه شکلگیری بحرانی عظیمتر است. بحرانی که با آواربرداری چندروزه نیز بهبود پیدا نمیکند. باید به صورت فوری برای پر کردن این خلاء فکری کرد و اجازه نداد تا این مساله مورد سوءاستفاده و بهرهبرداری دشمنان انقلاب قرار گیرد. در مورد حادثه آبادان و فروریختن متروپل حتی در جشنواره کن نیز صحبت شد و اظهار تاسف شد، در حالی که در آمریکا در یک شب یک ساختمان فروریخت و صدها نفر هم کشته شدند و دیگر کشورها هم ابراز تاسف نکردند. از این نظر نباید اجازه داد این عزای ملی دستاویز سیاسی شود.
فروریختن متروپل نباید بهانهای برای زیر سوال بردن همه چیز باشد. بدون شک سازههای ناایمن در کشور وجود دارند و حتی اسامی آنها نیز موجود است و باید به صورت ویژه و فوری به ارتقاء و بهبود این مساله شتافت اما واقعیت این است که نباید اجازه داد تا رسانههای معاند با دستآویز کردن این حادثه امنیت روانی جامعه را ملتهب کنند و آرامش مردم را دستآویز سیاسیکاری خود و تسویهحساب با نظام قرار دهند. بسیاری از ساختمانهای ایران در منطقه نمونه هستند و از نظر معماری و سازه ایمن شرایط استاندارد خوبی دارند. نگرانیای که این روزها به دلیل فروریختن ساختمان متروپل ایجاد شده باید در راستای شناسایی ساختمانهای ناایمن به کار گرفته شود نه اینکه هر روز یک مقام مسئول دیروز و امروز مکرر عددهایی درباره تعداد ساختمانهای ناایمن بدهد و مردم را در یک دلهره دائمی نگه دارد.
مساله بسیار مهم در این موضوعات ریشهیابی علتها است. اگر دلیل فروریختن این ساختمان فساد اجرایی بوده باید با قاطعیت برخورد شود. اگر مساله نقص در قوانین نظارتی است، مجلس و دیگر نهادها باید ورود کرده و برای اینکه نظارتها بدون خلل و خلأ افزایش پیدا کند دست به کار شوند. از همه مهمتر مساله جبران خسارتهای مادی است چراکه متاسفانه جان عزیزانی که از دست رفته قابل جبران نیست و حداقل باید مسائل مالی در این زمینه جبران شود. در کنار جبران مسائل مالی و پیدا کردن نواقص قانونی در زمینه نظارت بر حسن اجرای کارهای ساخت و ساز باید با مردم شفاف در این زمینه صحبت کرد. به جز این فضای بیاعتمادی فعلی که در اثر مسائل مختلف هر روز بیش از پیش قابل لمس میشود به اندازهای میرسد که احیاء اعتماد عمومی به آسانی ممکن نیست. تا دیر نشده باید با صداقت با مردم سخن گفت تا مردم در هر مشکلی در کنار دولت و حاکمیت باشند و اتصال محکمتر از قبل بین این دو ایجاد شود. شناسایی و برخورد و مجازات جدی و بازدارنده عواملی که با کوتاهی در مراحل مختلف ساخت و ساز این ساختمان در این زمینه خانوادههای زیادی را عزادار کردهاند نیز مطالبهای عمومی است که همه مردم و جریانهای سیاسی از دستگاه قضایی و شخص ریاست محترم قوه قضاییه دارند.
منبع: روزنامه سازندگی