کامبیز مشتاقگوهری، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
عزتالله ضرغامی از اولین نطق خود به جهت کسب رای اعتماد در مجلس شورای اسلامی تاکنون به قدری در حوزه میراث فرهنگی کشور سخنان نسنجیده داشته است که با توجه به زمان یک ساله وزارتش به حقیقت نشان داده که با فاصله از همه وزرا و روسای پیشین وزارت و سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری کشور با میراث فرهنگی ناآشناتر بوده است. این روزها فیلمی از سفر او به همراه رئیسجمهور به استان کرمانشاه در فضای مجازی دست به دست میشود که نشان میدهد تا چه اندازه با مقولات علمی و میراثی بیگانه است و به نظر میرسد با اظهارنظرهای مکرر خود حوزه تحت مسئولیت خود را به استهزا گرفته است. البته از کسی که حریم حفاظتی مقبره کوروش در پاسارگاد را به نفع چند جریب کشاورزی بیشتر قابل تغییر میداند، عجیب نبود که ساخت مجسمه هرکول سلوکی را به سفر اسکندر مقدونی و لشکریانش به حوالی بیستون و دیدن هیبت پهلوانان کرمانشاهی حوالت بدهد و با آن روایت سخیف از دلیل ساخت مجسمه بگوید. او راست میگوید هیچ پژوهشگر یا راهنمای گردشگری جرات نمیکند، تصورات و مزهپرانیهای خود را به جای دلیل و تاریخ واقعی یک اثر میراثی جا بزند. این مهم تنها از دست وزیری برمیآید که مشاور فضای مجازیاش توانسته در حوضهای موزه فرش گل بکارد و کسی هم نتوانسته او را از این کار بازبدارد.
کسی که باغ عفیفآباد را به نرگس آبیار سپرده تا در آن با هزینه کمتری سریال بسازد و در مقوله تخریب ۵۷ هکتار بافت تاریخی شیراز به نفع آنها که بنا دارند با تخریب نزدیک به ۳۰ خانه تاریخی برای شاهچراغ بینالحرمین بسازند در طرف قدرتمندتر منازعه ایستاده و آن همه متخصص و کارشناس که در برابر این تخریب گسترده سینه سپر کردهاند را همچون وظایف و مسئولیتهای سازمانی خود به فراموشی سپرده است. ضرغامی به تنهایی یک پدیده است.
پیش از ضرغامی خسارتبارترین دوره تصدی یک مدیر غیرمتخصص بر این سازمان را به بقایی یار غار احمدینژاد و مشائی نسبت میدادند که چنان در تحقق آرا و اندیشههای معجزه هزار سوم، عزمی جزم داشت که در حالی که هیچ دستگاهی حاضر به انتقال سازمانها و ادارات خود به استانها نشد او با جسارتی از جنس آنچه این روزها در وزیر میراث میبینیم، اقدام به مثله کردن سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی کرد و هر بخش از آن را به استانی فرستاد.
موج خروج کارشناسان و نیروهای زبده به ویژه در حوزه میراث از این سازمان در دوره بقایی در تاریخ این سازمان بیسابقه بود. بخشی از این اقدامات همانطور که گفته شد ناشی از سنت ناثواب انتصاب چهرههای سیاسی و تماما ناآشنا با میراث فرهنگی و سایر مسئولیتهای این دستگاه عریض و طویل است چنانکه در دورههایی که دولتهای اصولگرا در صدر کار بودهاند، مخربترین اقدامات و اندیشهها در راس این سازمان و وزارتخانه موجب فرسایش گسترده نیروی انسانی، سایتهای تاریخی و موزهها و تعطیلی اقدامات پژوهشی و آموزشی مرتبط در حوزههای میراثی شده است و از آنجا که تقریبا کلیت گردشگری و صنایع دستی تحت پوشش این وزارتخانه به گونهای مستقیم به میراث فرهنگی مربوط میشود آن دو حوزه دیگر، یعنی صنایع دستی و گردشگری هم از این رهگذر به شدت آسیب دیدهاند. البته روال انتصابهای سیاسی در دولتهای اصلاحطلب هم برقرار بوده است اما یک تفاوت اساسی در تصمیمات و اقدامات وزرا و روسای این سازمان در دولتهای اصلاحطلب وجود داشته که نتیجه انتصابات آنها کمتر به ظرفیتهای میراثی کشور آسیب زده است و آن استفاده این مسئولین از مشاوران و معاونین کارآَشنا به ویژه برای حوزه میراث فرهنگی بوده است. نخستین مسئول سازمان جدید میراث فرهنگی و گردشگری که در دولت دوم خاتمی پا به عرصه وجود گزارد سیدحسین مرعشی است که برای معاونت میراث خود سیدمحمد بهشتی را انتخاب کرد که پیش از ادغام، رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور بود و به همه ظرفیتهای میراث و نیروی انسانی آن آشنایی کامل داشت در دولت روحانی نخست محمدعلی نجفی به ریاست سازمان برگزیده شد و او هم مهدی حجت، موسس سازمان میراث فرهنگی کشور را به معاونت میراث خود گمارد. در زمان مسعود سلطانیفر و زهرا احمدیپور هم شاهد بودیم که سیدمحمد بهشتی ریاست پژوهشگاه میراث فرهنگی را برعهده داشت و توانست محمدحسن طالبیان را به معاونت میراث برساند که چهرهای نسبتا شناخته شده در عرصه میراث فرهنگی به شمار میرفت. اما امروز در دو لایه اصلی مدیریت این وزارتخانه نه وزیر و نه معاون میراث فرهنگی او یعنی علی دارابی هیچ آشنایی و آگاهی نسبت به مقولات میراث فرهنگی ندارند از این رو هر روز شاهدیم که خسارت جبرانناپذیری به یکی از آثار تاریخی ما وارد میشود که در آن وزیر و اعوان و انصارش خود جلودارند و با اظهارات و اقدامات نسنجیده و خطاهای مکرر مایه خجالت و تاثر مردم و اصحاب فرهنگ کشورمان میشوند.
از دیگر وقایع خسارتبار اخیر که در هفته گذشته در حوزهی میراث فرهنگی رخ داد باید به مرمت غیراصولی و خجالتبار گنبد مسجد امام اصفهان اشاره کرد که در مقایسه تصویر گذشته و حال آن به روشنی میتوان دید که گنبد از توازن و تحدب طبیعی خود خارج شده و برخی کاشیهای به کار برده شده در نقشهای گنبد رنگهای ناهمگون دارند. اتفاقی نظیر این به قدر یک سالی پیشتر در مرمت مسجد شیخ لطفالله رخ داده بود و در آنجا کاشیکاریهای ناموزون گنبد و رنگهای ناهمگن به شدت به هویت و اصالت و زیبایی این اثر ثبت جهانی کشور صدمه زده بود اما این بار جمعآوری داربستهای مرمتی گنبد مسجد بود که ناظران و متخصصان متوجه شدند، اقدامات خسارتبار وزارت میراث فرهنگی کشور تا چه میزان میتواند غیرمسئولانه باشد. البته مرمت گنبد مساجد شیخ لطفالله و امام اصفهان در دوران گذشته و پیش از انتصاب ضرغامی به پست وزارت آغاز شده بود اما نکته آن است که چنین اقدامات غیرمسئولانهای معمولا باید توسط وزارتخانه مربوطه به طور جدی پیگیری شده و وزیر مربوطه جهت تنویر افکار عمومی گزارشی دقیق به افکار عمومی ارائه میکند. به رغم آنکه حتی رئیس جمهور نسبت به فضای ایجاد شده پیرامون گفتار یا اقدامش خود را موظف به توضیحی هر چند کوتاه میداند اما وزیر او عزتالله ضرغامی حاضر نیست، جواب پس بدهد و توضیح دهد چرا اینگونه است.
وقتی که دوره این وزیر و این دولت تمام شود اگر دولتی پاسخگو و وزیری متخصص و متعهد به وظایف این دستگاه به کار گمارده شود شاید بتوانیم تصویری از دورهی وزارت ضرغامی داشته باشیم. اما ما که در همه این سالها با وزرایی ناکارآمد، غیرمتخصص در تحمیل خسارت بر میراث فرهنگی کشور روبهرو بودهایم تنها امید خود را در بدنه این وزارتخانه جستوجو میکردیم تا شاید بتوان با تخصص و دغدغهمندی کارشناسان و متخصصان این سازمان مانع تخریب گسترده آثار ملی شد. اما نمونه مساجد اصفهان نشان میدهد که به فرموده آن حدیث شریف «الناس علی دین ملوکهم». معلوم نیست خانم فریبا خطابخش مدیر پایگاه میراث جهانی نقش جهان که از سال 1395 در این پست مشغول کار است و به فراخور مسئولیت و سابقه خود باید اقدامات جدی برای پیشنهاد و تصویب طرحهای حفاظت و مرمت و انتخاب پیمانکاران، مجریان، استادکاران و ناظران متخصص با تجربه و دغدغهمند برای فعالیت بر میراث جهانی ما میداشت، چگونه استادکارانی نظیر رحمتالله رضایت و مهدی پاکدل را برای چنین مسئولیتهای خطیری برگزیده و اگر هم این استادکاران سنتی صلاحیت نسبی لازم را داشتهاند چگونه ناظرانی غیرمتخصص نظیر منصور عسگری را بر کار آنها گمارده، ناظری که با تخصص مهندسی عمران قطعا توان ارزیابی روشها و تکنیکهای مرمت دو استادکار کاشیکار را نداشته است.
میزان کاهش سطح دانش و دغدغهمندی در ادارات استانی و نهاد کشوری میراث فرهنگی چنان است که هر استادکاری که درجهای بگیرد یا ناظر پیشینی که پیمانکاری تاسیس کند، میتواند با ارتباطاتی که در فضای بسته میراث برای خود ساخته پروژههای حفاظتی و مرمتی مهمی در زمینه آثار، اشیا و بناهای تاریخی کشور را به عهده بگیرد. امروز نحوه توزیع بسیاری از پروژههای وزارت میراث فرهنگی مصداق کامل تعارض منافعی است که خسارتش نه تنها به از دست رفتن منابع مالی میانجامد بلکه صدمههای جبرانناپذیری به آثار و ابنیه تاریخی کشور وارد میکند و در این زمینه هم مدیران و هم کارشناسان وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مسئولند. امروز مهمترین تهدید جدی آثار و بناهای تاریخی کشور خود وزارت میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری است. با خسارات به بار آمده در مرمت گنبدهای مساجد امام و شیخ لطفالله اصفهان حداقل مسئولیتپذیری وزارت میراث فرهنگی، استعفا یا عزل مدیر پایگاه میراث جهانی نقش جهان و اطلاعرسانی در مورد میزان خسارات به بار آمده و توضیح روشن و شفاف نسبت به برنامه مرمت و رفع مداخلات غیراصولی است. امری که با نگاهی به سابقه ضرغامی در یک سال گذشته غیرقابل انتظار به نظر میرسد. خوب است آقای رئیسی بداند کسی که در شروع وزارت خود در مورد حفاظت و حریم یکی از مهمترین آثار تمدنی ما، مقبره کوروش در پاسارگاد با آن بیقیدی سخن گفته در ادامه دامنه رفتارهای غیرمسئولانهاش به سایر آثار مهم تمدنی از جمله مساجد عمده کشور هم خواهد رسید، حافظ میفرماید «چو پرده دار به تیغ میزند همه را/ کسی مقیم حرم امن نخواهد ماند». ضرغامی هم مانند احمدینژاد در ظرفی که برایش در نظر گرفتهاند، نمیگنجد و در سودای دیگری است. امید همه اهالی میراث آن است که با مرور دو دهه ناکارآمدی این شترگاوپلنگی که وزارت میراث فرهنگی، گردشگی و صنایع دستی نام گرفته اصلاحات جدی ساختاری در آن به گونهای صورت پذیرد که حداقل معاونتهای میراث فرهنگی و صنایع دستی در قالب دو سازمان مستقل با مدیر و نیروی انسانی متخصص و مرتبط به صورت تخصصی به امورات این دو دستگاه بپردازند و برای وزرای سیاسی که انتخاب روسای جمهورند و غالبا علاقه خود را معطوف به حوزه گردشگری، این صنعت تعطیل در همه چهار دهه پیش کشور میکنند همان حوزه را ذخیره نگاه دارند و حوزههای تخصصی، آسیبپذیر و پرمسئولیت میراث فرهنگی و صنایع دستی را به اهلش که دانش آموخته و دغدغهمند آن است وانهند.
منبع: روزنامه سازندگی