مصطفی پهلوانی، دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاههای بوعلی سینا و علوم پزشکی همدان
انتخاب وزیر علوم از ابتدای دولت روحانی همواره یک چالش محسوب میشده است چنانکه رئیس جمهور در دولت جدید تصمیم گرفت کابینه خود را بدون نامزد این وزارت به مجلس معرفی کند تا باز هم از استراتژی خرید زمان استفاده کند. اما زمان این بار به نفع دولت حرکت نمیکرد. چه آن که گزینههای فهرست وزارت علوم، یکی پس از دیگری به دلایل مختلف کنار رفتند و فضا برای یافتن گزینهای مطلوب، سختتر شد. راهکار دولت برای غلبه بر این فضا، روی آوردن به گزینههای کمتر شناخته شده در سطح ملی و آشناتر در فضای آکادمیک بود. تاکتیکی که به معرفی دکتر منصور غلامی، رئیس اسبق و فعلی دانشگاه بوعلی سینا همدان منتهی شد.
انتخاب غلامی اما با واکنشهای غیرمنتظرهای همراه بود؛ به خصوص از سوی دانشجویان که برای نخستین بار پس از روی کار آمدن روحانی، توانستند خود را به فضای عمومی کشور تحمیل کنند. آنها که در این چهار سال امکان ایجاد رابطهای استراتژیک با دولت نیافته و صرفا از در مطالبهمحوری با رئیس جمهور سخن میگفتند، بازگشتی نوستالژیک به تاثیرگذاری جنبش دانشجویی در عصر اصلاحات را مسیر حرکت سیاسی قرار دادند.
واقعیت این است که هر چند جنبش دانشجویی در طول هشت سال دوره اصلاحات فراز و نشیب متناوبی داشته است، اما برای دانشجوی فعال امروز که دانشگاه را بیرمق و کمتأثیر در فضای عمومی جامعه مییابد، فراروایتی از آن هشت سال، جای بسیاری از بایدها و نبایدها را گرفته است. فراروایتی از دوران طلایی دانشگاه که در آن، این نهاد مکانی برای زیستی آزادتر، فرهیختهتر و اخلاقیتر از باقی شهر ساخته بود. این روزها اما به دلیل خالی شدن دانشگاه از گروههای مرجع اجتماعی، دانشگاهیان باید همچون دیگر افراد جامعه در صف کسب امتیازات اجتماعی و سیاسی بایستند. شبکههای اجتماعی امروز جایگاه به مراتب بازتر و مؤثرتری در تحولات جامعه ایفا میکنند و این موجب شده که در حساب و کتاب سیاستمداران، پرداخت هزینه به خاطر دانشگاه کمتر از دو دهه پیش مقرون به صرفه باشد.
همه اینها اما به تنهایی دلیلی حواشی روزهای اخیر نیستند؛ کارنامه دکتر غلامی نیز خود به پررنگ شدن این دوگانه کمک شایانی میکند. رئیس دانشگاهی که دوره ریاستش با حماسیترین و گاه تراژیکترین لحظات تاریخ جنبش دانشجویی ایران پیوند خورده است و در سالهای بازگشتش به ریاست دانشگاه، حامل چهره نگران و اضطرابآلود دانشگاه است که با کوهی از مشکلات بر جای مانده از دوران احمدینژاد بدون رد پایی از فعالان حرفهای دانشجویی و سیاسی و بدون حمایت سیاسی دولت و حتی اصلاحطلبان، تنها مانده است.
غلامی از یکسو نماد روزهایی است که دانشجویانش آغازگر جنبشی برای احیای آزادی آکادمیک بودند و تنها در یک مورد، حرکتی برای لغو حکم اعدام یک استاد دانشگاه را درانداختند که پژواکاش دانشکدههای دورترین دانشگاههای کشور را نیز درنوردید و از سوی دیگر، تصویر بروکراسی تحت فشار ایرانی است که نه حاکمیت به او اعتماد لازم را دارد و نه ویرانی گره خورده در تار و پود سیستم دولت، اجازهای برای مقاومت و پیگیری مطالبات -بعضا پراکنده- دانشگاهیان را میدهد.
واقعیت این است که در سیستم آموزش عالی ایران مسائل و مشکلات یا آنقدر کوچکاند که وزیر نقشی در آن نمیتواند داشته باشد و یا آنقدر بزرگ است که از سطح وزارتخانه بالاتر میرود و نهادهای خرد و کلان حاکمیتی باید در مورد آن تصمیم بگیرند. از این رو، مخالفت با وزیر علوم شاید فرصتی برای دانشجویان جهت همگرایی درونی و تاثیرگذاری در مسائل صنفی باشد، اما برای اصلاحطلبان، هیچ آوردهای ندارد. آنها ورای ژستهای مردمگرایانه، باید به سؤالات دشوارتری در زمینه آموزش عالی پاسخ دهند؛ سیستم جذب هیئت علمی، تغییر سرفصلهای علوم انسانی و بسیاری از آییننامههای اداری و آموزشی که در بیرون از دانشگاه و وزارت علوم تنظیم میشوند، موارد مهمی است که نمایندگان مجلس باید برای تأثیرگذاری بر آن فکری کنند. جالب آن که مصاحبههای نمایندگان منتقد گزینه وزارت علوم تنها به مخالفت دانشجویان ارجاع میدهند و تنها چیزی که از سمت خودشان مورد اشکال است، اصلاحطلبی غلامی است؛ موردی که فعالان سابق دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا بارها بر آن تأکید کردهاند.
تجربه شخصی نگارنده از کار با سیستم تحت مدیریت دکتر غلامی گویای این است که وی به مثابه یک بروکرات باسابقه، تبحر بالایی در تبدیل انرژی فشارهای اجتماعی به امتیازات مشخص و ملموس دارد و از این طریق هم ثبات را در دانشگاه میتواند حفظ کند و هم حرکت اصلاحی را به جلو ببرد. چنین مدیرانی، گزینههای مطلوبی برای «جنبش»های مدنی و اجتماعی هستند. از این نظر، اگر از وزیر علوم انتظار دارید خودش، شخصا پویایی را به دانشگاه ببرد غلامی چنین مدیری نیست، اما اگر دانشجویان به دنبال حرکتهای از پایین و مستقل برای بهبود باشند و اصلاحطلبان توجهشان به فضای دانشگاه مقطعی نباشد، میتوان از حالا منتظر بوی بهبود از اوضاع دانشگاه بود.
منبع: روزنامه قانون