محمد قوچانی
سردبیر روزنامه سازندگی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی
علي لاريجاني چگونه نامزد رياستجمهوري شود؟
طرح نامزدی علی لاریجانی برای ریاستجمهوری سال 1400 از سوی نزدیکترین یارش در مجلس گام بلندی به سوی شفافیت سیاسی در ایران است. اما ضرورت دارد که به این پرسش پاسخ داده شود که دکتر علی لاریجانی به نمایندگی ازکدام جناح سیاسی وارد انتخابات خواهد شد؟
علی لاریجانی با وجود همهی تغییر و تحولات مثبت سیاسی در سالهای اخیر – به خصوص در همراهی با دولت روحانی – همچنان چهرهای اصولگراست هرچند که اصولگرایان او را از خود نمیدانند. در واقع آقایان ناطق نوری، علیاکبر ولایتی و علی لاریجانی فراکسیونی از اصولگرایان معتدل و میانهرو را تشکیل میدهند که بهخصوص در عصر ریاستجمهوری دکتر روحانی به تسهیل شرایط ادارهی دولت به خصوص در سیاست خارجی کمک قابل توجهی کردهاند و در سیاست داخلی نیز با اراده و برنامه اصولگرایان تندرو برای حذف اصلاحطلبان همراهی نکردهاند. مواضع علی لاریجانی در مسئله حصر نیز ازجمله مواضع مثبت اوست، با وجود این نه دکتر لاریجانی و نه اصلاحطلبان معتقد و مدعی نیستند که او اصلاحطلب شده است و شاید اصولا ضرورتی نداشته باشد که هر نیروی معتدل و معقول در جامعه سیاسی ایران را اصلاحطلب بخوانیم.
اصلاحطلبان میتوانند با بازسازی ساختار تشکیلاتی خود نامزدهای اختصاصی خود را داشته باشند. افرادی مانند اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف و محسن هاشمی از جمله مهمترین نامزدهای اصلاحطلبان برای ریاستجمهوری ایران 1400 هستند که میتوانند تاییدیه شورای نگهبان و کلیت حاکمیت را هم بگیرند. اما اصولگرایان هم نامزدهای اختصاصی خود مانند سیدابراهیم رئیسی، سعید جلیلی و همچنان محمدباقر قالیباف را دارند و در هیچ یک از این دو طیف، نام علی لاریجانی به چشم نمیخورد. از سوی دیگر باند محمود احمدینژاد هم به گونهای برخورد میکند که گویی کفبینان به آنان گفتهاند که طالع ریاستجمهوری را در افق و چهرهی محمود احمدینژاد یا اسفندیار رحیممشایی میبینند. در چنین شرایطی علی لاریجانی تنها در یک صورت میتواند نامزد جدی انتخابات سال 1400 باشد و آن بازسازی جبهه اصولگرایی براساس معیارهای اصیل این جریان سیاسی است.
اصولگرایی نام تازه جناح راست اسلامی است که پس از به قدرت رسیدن جناح چپ اسلامی و تغییر گرایش آن از چپگرایی به اصلاحطلبی، رقیبش نیز رادیکالیزه شد و از محافظهکاری به اصولگرایی تغییر نام و مرام داد که از بنیادگرایی بیشتر قابل دفاع بود.
در آن سالها نویسندگان جناح چپ سعی کردند همزمان با تغییر ایدئولوژی خود از سوسیالیسم به لیبرالیسم و از چپگرایی به اصلاحطلبی، جناح مقابل را هم به جای راست یا راست سنتی، محافظهکار بخوانند. محافظهکاری مفهومی مدرن در اندیشه سیاسی است که به روایتی معروف از ترجیح عقل بر بیعقلی و ترجیح امر معلوم بر امر مجهول و احتیاط بر افراط به دست میآید گرچه در ادبیات روشنفکری معنایی منفی یعنی «دفاع از وضع موجود» دارد. بدیهی بود افرادی مانند علی لاریجانی که دانشآموخته فلسفهی جدید است این برچسب را نمیپذیرفتند بهخصوص که از ناحیه بدنه اجتماعی خود محافظهکاری را در تقابل با انقلابیگری (به طور مشخص پیروی از انقلاب اسلامی ایران) میدانستند. به همین علت علی لاریجانی در انتخابات سال 1384 شعار انتخاباتی خود را «دولت مدرن» قرار داد. اما طبع رادیکالیسم در جناح راست ترجیح محمود احمدینژاد بر علی لاریجانی به عنوان چپگرایی در قامت راست بود و از آن پس علی لاریجانی هر چه بیشتر از اصولگرایی فاصله گرفت و با وجود ریاست بر مجلس اصولگرا در واقع در جایگاه رئیس مجلس میانهروتر از دوران ریاستش بر سازمان صداوسیما و حتی دبیری شورای عالی امنیت ملی شد. مهمترین نقش علی لاریجانی در این دوره پیروزی بر غلامعلی حدادعادل بود که شاخصگذار جناح راست از محافظهکاری (به معنای تاریخی کلمه) به اصولگرایی بود و سپس در جوف دوستی و نزدیکی فکری لاریجانی با ناطق نوری به حمایت از حسن روحانی در دو انتخابات 92 و 96 منتهی شد. لاریجانی نقش مهمی در صیانت از آرای انتخابات ریاستجمهوری سال 92 داشت و در سال 96 مقاومت خوبی برای نپیوستن به اردوگاه اصولگرایی انجام داد و با نقد سیاستهای تبلیغاتی پوپولیستی نامزدهای اصولگرا سبب شد شعار توزیع پول آنان بیثمر شود.
علی لاریجانی ظاهرا مایل است در موضع تازه خود به عنوان سیاستمداری میانهرو و مطلوب دو جناح به ریاستجمهوری برسد. به هر دلیل تئوری جناح سوم در ایران جواب نمیدهد. هر دو جناح یک بدنه اجتماعی ثابت دارند که تنها به کمک آرای خاکستری امکان پیروزی بر دیگری را دارند. علی لاریجانی تنها و تنها با احیای محافظهکاری واقعی – که تفسیری میانهروانه از راستگرایی است – میتواند شانس مهمی برای انتخابات 1400 باشد. محافظهکاری مدرن گفتمان پیشرویی است که در احزاب دموکرات مسیحی اروپا و نیز احزاب اسلامگرای مدرن (مانند حزب عدالت و توسعه ترکیه) شکل گرفته است و در یک دموکراسی پایدار در برابر احزاب سوسیالدموکرات قطب مهمی از دموکراسی را تشکیل میدهد. علی لاریجانی میتواند با بازپسگرفتن هژمونی میانهروها در جناح راست کشور را در شرایطی پایدار قرار دهد که یک سمت رقابت چهرهای مانند علی لاریجانی قرار دارد و در سوی دیگر رقابت یکی از افراد (مانند اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف یا محسن هاشمی) قرار بگیرند. بازسازی رقابت طلایی سال 1376 (حتی اگر در نتیجه، برعکس شود) بازسازی ثبات و تداول قدرت سیاسی در ایران است. در آن صورت ممکن است ما اصلاحطلبان هم با اصولگرایان معتدلی مانند علی لاریجانی رقابت کنیم اما هنگامی که رقابت پایان یابد، کشور از این رقابت مانند انتخابات سالهای 1384 و 1388 آسیب نخواهد دید. هر دموکراسی به دو بال راست و چپ نیاز دارد و هیچکس بهتر از علی لاریجانی نمیتواند میانهروی، نوگرایی و تحولخواهی را به جناح راست ایران بازگرداند.
منبع: روزنامه سازندگی