بهاران آزادی
محسن هاشمی، پسر بزرگ آیتالله هاشمیرفسنجانی و به اعتقاد بسیاری شبیهترین فرد به آیتالله به عنوان سیاستمداری معتدل شناخته میشود و رابطه خوبی با هر دو جناح سیاسی دارد. او هشتماه است که ریاست شورای شهر تهران را به عهده دارد. روزی که قرار است برای بازدید از تحریریه سازندگی سری به روزنامه بزند، برای گفتوگویی مختصر و مفید آماده میشوم و در انتظار خروج هاشمی از دفتر سردبیر میمانم. برخلاف تصورم که حالا باید کل تحریریه و پاگردها را برای گرفتن پاسخ سوالاتم به دنبالش بدوم، با گشادهرویی از گفتوگو استقبال و حتی پیشنهاد میکند در گوشهای بنشینیم و مصاحبه مفصلی داشته باشیم. تحریریه شلوغ است و هوا بسیار گرم تا آنجا که کولر و پنکه هم از پس خنک کردن هوا برنمیآید اما محسن هاشمی با خوشرویی مینشیند و به پرسشهایمان پاسخ میدهد. با محسن هاشمی به گفتوگو مینشینم تا در مورد شایعاتی که این روزها مطرح میشود بپرسیم. با او به روزهایی که مدیرعامل شرکت متروی تهران بود، باز میگردیم و از معضلات کلانشهر تهران سخن میگوییم. محسن هاشمیرفسنجانی متولد سال 1340 و فارغالتحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه مونترال کاناداست و در 36 سالگی در قامت مدیرعامل شرکت متروی تهران ظاهر شد و کارنامه قابلقبولی نیز از خود به جا گذاشت؛ از راهاندازی مترو تهران که بگذریم او همان کسی است که با فشارهای فراوان درنهایت مترو را از وزارت کشور بازپس گرفت و در اختیار شهرداری تهران قرار داد. اواخر سال 1389 بود که محسن هاشمی از ریاست مترو تهران استعفا داد و از سوی محمدباقر قالیباف به عنوان مشاور شهردار و عضو هیأتمدیره منصوب شد. چنین کارهای اجرایی و شهری در کارنامه هاشمیرفسنجانی پسر کم نیست. محسن هاشمی در شورای شهر چهارم کاندیدای بالقوه اصلاحطلبان و اعتدالیون برای تصدی کرسی شهرداری تهران بود اما با اختلاف دو رأی در دوره دوم قافیه را به محمدباقر قالیباف باخت. هاشمی در کنار فعالیتهای عمرانی از این دست و عضویت در هیأتمدیره شرکت مادرتخصصی حملونقل ریلی کشور در دولت یازدهم، مهرماه ۹۲ با حکم حمید میرزاده به عنوان معاون عمرانی دانشگاه آزاد اسلامی منصوب شد و توانست بسیاری از پروژههای ناتمام این دانشگاه را به سرانجام برساند. اما پس از فوت پدر و انتصاب علی اکبر ولایتی به ریاست هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی ورق برگشت و موج تغییر و تحولات در دانشگاه آزاد دامنگیر خاندان هاشمیرفسنجانی شد و پروژه هاشمیزدایی را رقم زد. انتخابات دوره پنجم شورای شهر تهران و اعلام کاندیداتوری محسن هاشمی دستاویزی شد تا آنها که مخالف حضور او در دانشگاه آزاد بودند، ساز ناکوک بنوازد و در نهایت محسن هاشمی را برکنار کنند. با این حال او با تکیه بر بیش از یک میلیون رأی راهی بهشت شد. اگرچه بارها شایعه شهردار شدنش سوژه داغ رسانهها و محافل سیاسی شد اما او هر بار به شدت این مسئله را تکذیب کرد و پشتوانه رأی ملت را حائز اهمیتتر دانست. تا اینکه پس از استعفای محمدعلی نجفی از شهرداری تهران، بار دیگر اسم محسن هاشمی به عنوان نامزد شهرداری تهران مطرح شد. محسن هاشمی این خبر را نه تایید کرد و نه تکذیب اما پس از مدتی اعلام کرد که به دلیل نارضایتی اعضای شورای شهر نسبت به خروج او از شورای شهر کاندیدا نخواهد شد.
شما اخیرا از نحوه تعدیل نیروها در شهرداری تهران انتقاد کرده و گفتهاید که اگر مدیران ردهبالا تعدیل شوند همه میپذیرند. آیا شرایط شهرداری اکنون به این ثبات رسیده که مدیران ردهبالا را حذف و چارت سازمانیاش را اصلاح کند؟
گاهی رسانهها از برخی سخنان تعبیر دیگری میکنند. منظور این نیست كه مدیران را تعدیل كنیم بلكه باید ساختار را كوچك كنیم. به یاد دارم زمانیكه مسئولیت متروی تهران را به عهده گرفتم، سازمان ۱۶ معاون و حدود ۳۵ مشاور داشت اما با توجه به ساختار بنده تنها به دو معاون نیاز داشتم؛ یك معاون پشتیبانی و دیگری معاون عمرانی. وقتی از بالا ساختار کوچک میشود، پستهای اضافی حذف شده و کارکنان مشاهده میکنند که حتی معاونان تعدیل میشوند، پس به فكر كار دیگری میافتند. این اقدام مصداق همان قانونی است که میگوید برای سازمانی چابك و كوچك حداكثر سه معاون كافی است و وزارتخانهها یا ادارات نباید بیشتر از سه معاون داشته باشند. حال آنکه امروزه هر وزیر پنج معاون دارد.
با وجود نیروهای مازاد، چگونه میتوان در شهرداری طرح چابکسازی را عملیاتی کرد؟
در هر سیستم اداری و دولتی ساختار از اهمیت ویژهای برخوردار است. از همین رو زمانی که از تعدیل نیروی انسانی سخن میگوییم یعنی باید شرح وظایف یك سازمان را مجددا بازبینی و براساس آن ساختار و چارت را ترسیم کنیم تا به نیروهای واقعی و مورد نیاز یك سازمان برسیم. آن زمان باید تمرکز را بر تخصص و خصوصیات افراد گذاشت و در نهایت اقدام به نیروگیری کرد. این ساختار و نحوه استخدام مختص شهرداری نیست و تمامی سازمانهایی را دربرمیگیرد که ساختارشان اصطلاحا فربه شده است؛ همان امری كه رئیسجمهوری نیز اخیرا بدان اشاره كرد و گفت که دولت نیز فربه شده و باید كوچكتر شود. در همین ساختار موجود یك سری نیروها زیاد و عمدتا نیروهای فرودست هستند كه به امید كسب شغل به شهرداریها مراجعه میکنند و به رغم نبود پست سازمانی با روشهای مختلف همچون پیمانكاری، قراردادی، ساعتی یا پروژهای مشغول به کار میشوند. بهطورمثال پیمانكاری برای انجام یک پروژه، 20 نیروی قراردادی استخدام میكند و آنها نیز بالاخره با حقوقهای كم و با روشهای ارتباطی بدون هیچ شاخصی به کار گماشته میشوند. درحالیکه اگر بخواهند استخدام رسمی شوند باید تمامی شاخصهای اداری را كه قانون تبیین كرده رعایت كنند؛ براساس قانون، اداره و سازمان باید فراخوان داده و پس از بررسی رزومه داوطلبان برای پستهای دولتی نیروگیری کند. این روزها دستگاههای اجرایی از طرق غیرقانونی استخدامها را انجام میدهند اما به دلیل اینکه فراگیر شده و همه از این روشها استفاده میكنند، حالت قانونی به خود گرفته است. از سویی دیگر، زمانیکه تیم قبلی برکنار میشود، آنهایی که براساس روابط وارد سیستم شدهاند، بیحمایت رها شده و در آستانه تعدیل قرار میگیرند)ورای اینكه اصلا چنین كاری درست است یا اشتباه(.
راهکارهای مبارزه با این معضل چیست؟
اگر پذیرفتیم كه ساختار اداری و تشكیلاتی ما از چنین معضلی رنج میبرد، آن وقت چند روش برای كوچكتر كردن آن وجود دارد. راه درست این است كه ساختار را از بالا كوچك میكنند. آیا سازمانی مانند شهرداری به 9 معاون و 10 مشاور نیاز دارد؟ هر معاون باید 4 یا 5 مشاور داشته باشد؟ اصلا چرا هر مدیركل شهردار دو مشاور دارد؟ نتیجه این چارتبندی در نهایت موازیکاری و همپوشانی مسئولیتهاست. گاهی شاهد هستیم كه برای انجام یك فعالیت فرهنگی و اجتماعی، یك سازمان فرهنگی هنری، یک معاونت فرهنگی اجتماعی و یک نهاد رسیدگی به مساجد و فعالیتهای دینی در حال کار هستند و جالب اینکه در هر منطقه نیز این ساختار تكرار میشود. درنتیجه با فعالیت موازی و هزینه موازی روبهرو میشویم که ثمرهای جز افزایش هزینههای جاری شهرداری نخواهد داشت. راهكار مبارزه با این مشکل آن است كه ساختار را از بالا كوچك كنیم. همانطور که اشاره کردیم هرچه تعداد معاونین زیاد باشد، همپوشانی كارها بیشتر میشود. درنتیجه اختلافات زیاد شده و شهردار كه روزی تصور میكرد با حضور معاونین بیشتر در رسیدگی به مسائل شهری با سرعت بهتری عمل خواهد كرد، بیشتر وقت و انرژیاش صرف حل اختلاف معاونان میشود. از طرفی، زمانی که نیروی پاییندستی را اخراج كنیم، یك نفر با حقوق یك میلیون تومان حذف میشود اما یک معاون به 4 مدیركل وصل است كه با 4 مدیر در ارتباطاند و به این معناست که با حذف یك پست بالا امكان دارد 100 نفر یا پست را حذف كنیم و موجب میشود كه با حذف یك مقام بالادستی نیروهای زیردست انتقادشان کمتر شده و بحث اصلاح ساختار را جدی بگیرند.
آیا در سرفصل برنامههای کاندیداهای شهرداری، مبحث چابکسازی را در نظر گرفتهاید؟
ممكن است كاندیداها در این خصوص صحبتی نكنند اما این بخش مهم در دستور كار قرار دارد زیراکه شهرداری از بدنه فربه رنج میبرد و حدود یك سوم بودجه صرف پرداخت حقوق میشود. قطعا اعضای شورای شهر برای انتخاب شهردار آینده تهران به این مسئله توجه ویژه خواهند داشت.
روزهای نخست آغاز به کار در شورای شهر شما از مازاد نیرو در شورای شهر نیز گلایه داشتید، برای مبارزه با این مشکل در زیرمجموعه خودتان چه تدابیری اندیشیدهاید؟
براساس چارت سازمانی در شورای شهر باید 140 نیرو داشته باشیم؛ وقتی شورای شهر را تحویل گرفتیم 500 نفر آنجا حضور داشتند، اگرچه همه آنها استخدام رسمی نبودند بلکه به عنوان مشاور-كارشناس حضور داشتند یا از یك وزارتخانه به شورای شهر و شهرداری مامور بودند كه جزو نیروها به شمار نمیآیند. بعضی نیروها هم هستند كه در شهرداری کارت حضور و غیاب میزنند اما در شورای شهر كار میكنند و براساس رابطه به این نهاد وارد شدهاند. اصلاحاتی انجام شده که تاحدودی سرعت خوبی داشت اما بدی سیستمهایی كه در حال تعدیل نیرو هستند، آن است كه وقتی نیرویی را اخراج یا تعدیل میكنید همرزمان و همفكران و آنهایی كه روزی از حامیان شما بودند، توقع دارند كه جایگزین آن نیرو شوند. این موضوع باعث شده كه برخی افراد به سیستم ورود کرده و مورد انتقاد نیروهای تعدیل شده باشند.
شما در بحث مبارزه با فساد از لفظ دانهدرشتها استفاده کردید که به نظر میرسید منظورتان اطلسمال باشد که البته در صحن شورا نیز بارها به آن اشاره کردید. در این زمینه چه اقدامات مؤثری صورت گرفته است؟
باز هم تاحدودی نامناسب تعبیر شد. در شهرداری روش برخورد با هر موضوع، از قانون تبعیت میکند که به آن »قانون پارتو «20-80 هم میگویند و به این معناست که اگر صد مشكل دارید، با 20% امكانات میتوانید%80 مشكلات را حل كنید. به طورمثال در شهرداری اگر صد طلبكار وجود دارد با 20% بودجه میتوان 80% ریزدانهها را پاك کرد. اما برای حذف هرکدام از دانهدرشتها باید یك راه حل جداگانه پیدا كرد. وقتی 80% پاك شوند عملا سرتان خلوت میشود. در مورد فساد باید به این نكته توجه كرد که فسادهای خرد، سیستم را فاسد نشان میدهد. یك روش حل آن قانون پارتوست و روش دیگر این است که از همان ابتدا با %20 دانهدرشتها مقابله کنید.
منظور دقیق از دانهدرشتها چیست؟
فساد کوچک و بزرگ ندارد. به طورمثال، یك مال چندصدهزارمتر بیشتر از مجوزش ساختوساز كرده و جلویش را نگرفتهاند و اکنون در آستانه افتتاح است یا یک مال دیگر در زمینی که کاربری پاركینگ داشت، ساختوساز كرده و از نظر ترافیكی نیز معضلاتی را به وجود خواهد آورد كه قابل بهرهبرداری نیست. وقتی با آنها برخورد شود دیگر شاهد چنین مسائلی در حوزه شهری نیستیم یا لااقل آثار محسوس ندارند.
شما زمانی مدیرعامل سازمان مترو بودید و اکنون رئیس شورای شهر تهران هستید و به نظر میرسد که با معضلات کلانشهر تهران آشنایی خوبی دارید. سرفصل این مشکلات چیست؟
براساس نظرسنجیای که از مردم صورت گرفت، آنها با 93% رای، مشكل را آلودگی هوا و ترافیك دانستهاند که باید روی كارا كردن حملونقل عمومی به ویژه حملونقل ریلی در شهر تهران كه حملونقل انبوهبر است بهشدت کار کرد. با افزایش ایستگاههای مترو و منتقل كردن اتوبوسرانی به مترو و افزایش سفرها از كمتر از 5 میلیون نفر به 15 میلیون نفر این مشكل احتمالا برطرف خواهد شد. در وهله بعدی بیش از 80% مردم بحث آسیبهای اجتماعی را مطرح كردهاند که اگرچه زمانی زیرپوست شهر جاری بود اما اخیرا بخش عمده آن مانند حضور معتادان در سطح شهر یا كودكان كار، متكدیان و مسئله زنان خیابانی مسائلی است كه مردم خواستار حل آن هستند. خوشبختانه ما برای بخش فرهنگی و اجتماعی تقریبا دو هزار میلیارد تومان بودجه درنظر گرفتهایم که باید براساس اولویتهای مردم هزینه شود. شهروندان ما دوست ندارند معتادان در محلههایشان حضور داشته باشند یا بچهها به فروشنده مواد مخدر بدل شوند. حتما میدانید که قانون برای برخورد با این کودکان با سختیهای بسیاری روبهروست و به همین سبب از كودكان برای فروش مواد مخدر استفاده میكنند. درست است که نمیتوان آسیبهای اجتماعی را به کل از سطح شهر پاک کرد اما مردم باید بدانند که به جد پیگیر آن هستیم.
نكته سومی كه مدنظر مردم بود، بحث بافتهای فرسوده است. كلانشهر تهران حدود 4000 هكتار بافت فرسوده دارد. از نقطهنظر کارشناسی بافت فرسوده، به بافتی اتلاق میشود که ریزدانه است یعنی املاكی با مساحت زیر100 یا 200 متر دارد، یا ناپایدارند و با كوچكترین زلزله فرومیریزند یا نفوذناپذیرند و در صورت بروز حادثه خودروهای امدادی قادر به كمكرسانی نیستند. حدود سه میلیون نفر ساكن بافتهای فرسوده تهران هستند و به شدت از وضعیت ناراض یاند. از سویی دیگر به علت بوروكراسی شدید در شهرداریهای كل كشور و مشکل در رفت و آمد شهروندان، آنها خواستار هوشمندسازی برای حل بوروكراتیك مشكلاتشان شدهاند. مردم هم دوست دارند مانند کشورهای پیشرفته جهان از راه دور مشکلاتشان را پیگیری کنند. بحث ارائه خدمات عدالتمحور به كل شهر هم این روزها به شدت مطرح میشود.
شهرداری تاکنون برای حل مشکل بافتهای فرسوده چه گامهایی برداشته؟
متاسفانه از آنجایی که شهر نیاز به پول داشته، برای ساخت پروژههای حجیم سرمایه را به سمت باغات هدایت و آنها را تخریب كردهاند. به جای اینكه سرمایه به بافت فرسوده سرازیر شود به سمت برج باغ و ساختمانهای لوکس رفته است. از طرف دیگر، بافت فرسوده به مكانی ارزانقیمت بدل شده و قشری در آن ساكن میشوند كه دارای ناهنجاریهای اجتماعی هستند. همین امر موجب نارضایتی ساكنان قدیمی محلات شده و از این مناطق کوچ میکنند. درحالیکه آقای روحانی نیز به جد در قانون مصوب كردهاند، اما كار مؤثری در شهرداری انجام نشده؛ حداکثر اقدامات این بود که دو ملک را تجمیع و چندطبقه ساختهاند و کار بیشتری انجام نشده است.
آیا این موارد را به کاندیداهای شهرداری نیز گوشزد کردهاید تا بتوانند برای حل آنها برنامهای جامع ارائه کنند؟
این موارد از اولویتهای شهر است. کاندیداهای شهرداری هم باید در برنامه پیشنهادیشان راهکارهایی برای حل معضلات ارائه کنند که برای آنها تشریح کردهایم. برخی نیز از معاونان شهرداری بودند که با مشکلات آشنایی دارند.
انتقاد رئیس شورای شهر تهران از تشریفاتی شدن پارلمان محلی واکنشهای بسیاری داشت. شما به شورای شهر نمره 15 دادید. چرا؟
منظور کل شوراهای شهر و روستا بود نه فقط تهران. ببینید قانون مربوط به شوراهای شهر اگرچه به همت آیتالله طالقانی در قانون اساسی آمده بود اما 20 سال پس از آن آییننامهاش در دولت سازندگی نوشته و تصویب شد. نخستین انتخابات آن هم در سال 77 بود. در این 20 سال تنها یكسوم از مواردی كه در قانون اساسی آمده است، به شورای شهر داده شد و البته اختیاراتی است كه ناخودآگاه در اختیار بوده است نه اینکه اینك به شورای شهر داده شود. منظور من این بود كه باز هم 20 سال دیگر طول نكشد تا اختیاراتی را كه در قانون اساسی به این شورا محول شده، در اختیار بگذارند. شورای شهر به این صورت حالت تشریفاتی و تبلیغاتی به خود میگیرد. به عبارتی اگر مدیریت یكپارچه شهری نداشته باشیم، توان مدیریت شهر را نخواهیم داشت. به طور مثال توزیع آب و برق در شهر، آموزش و پرورش، خدمات درمانی یا خدمات انتظامی بسیار حائز اهمیت است و باید در اختیار شهر باشند یا اصلا مگر میشود فرودگاه در اختیار شهرداری نباشد؟ حال اینكه در تمام دنیا هواپیما تا زمانیكه بر روی باند است، در حوزه مدیریت شهری تعریف میشود ولی پروازها یا قوانین بینالمللی آن در اختیار شهرداری و شورای شهر نیست. زمانی را به یاد دارم که مترو هم در اختیار ما نبود و با فشارهای فراوان به وزارت کشور توانستیم آن را به مدیریت شهری برگردانیم.
برای خروج از تشریفاتی بودن و حرکت به سوی عملیاتی شدن چه اقداماتی لازم است؟
در نظام جمهوری اسلامی ایران، سیاستهای كلان كشور در اختیار مقام معظم رهبری است و با تغییرات دولت هم خللی در آن ایجاد نمیشود. اما در مابقی موارد وقتی به قانون شوراها نگاه میکنیم، نشان از آن دارد كه شوراهای شهر و روستا از نقطهنظر مسائل صنفی، خدماتی و اجرایی میان دولت و مردم قرار میگیرند و به عبارتی دیگر 24 مورد از اختیارات دولت باید به شوراها منتقل شود. اعضای شورای شهر منتخب مردم هستند و ملت برای حل مشكلاتشان به این افراد رأی دادهاند؛ وظایفی که هنوز در اختیار شورای شهر نیست. اگر شورای شهر بتواند آن 24 وظیفه را به خوبی انجام دهد، مردم دیگر دولت و حکومت را مقصر نمیدانند و نظام دارای محدودهای میشود که میتواند مطمئن عمل كند و باعث قدرت و اختیار دولت نیز خواهد شد. چندین بار خیز برداشتیم اما شورای نگهبان و دولت هر بار به بهانهای از ارائه اختیارات سرباز زدهاند و حدود اختیارات ما در ضدونقیضهای قانونی گرفتار آمده است. منظور من این بود كه فكر نمیكردم تا این حد مشكلات زیاد باشد.
در آستانه انتخاب شهردار جدید تهران هستیم و برخی انتقاداتی را به این نهاد وارد میدانند، مثلا اینکه چرا هیأت رئیسه شورای شهر به دیدار كاندیداهای شهرداری میروند؟ چرا آنها برای ارائه برنامههای خود به پارلمان محلی نمیآیند؟
دو ایده وجود داشت: اعضای شورای شهر 28 نفر را به عنوان كاندیدا به شورا معرفی كردند و مسئولیت هر كدام از این افراد نیز با همان شخص معرف است. از این میان هشت نفر انصراف دادند و از بین آنها كه باقی ماندند هفت را انتخاب كردیم. در جلسه هماندیشی شورا برای اطمینان از برنامه دادن کاندیداها و اینکه ناگهان از ادامه رقابت منصرف نشوند، از هیأت رئیسه خواسته شد كه با آنها تماس بگیریم و از شركت كردنشان در رقابت اطمینان حاصل كنیم. در وهله دوم بحث چگونگی ارائه برنامه بود كه باید برای کاندیداهای شهرداری چارچوب و معیارها را تشریح میكردیم. 8ماه از حضور ما در شورای شهر میگذرد و سیاستهای كلان برنامه سوم را نوشته و به شهرداری ابلاغ كردهایم که باید نامزدها در راستای تنظیم برنامه خود از آنها آگاه باشند. میخواستیم مطمئن باشیم كه در چارچوب صلاحیتها این امكان برایشان فراهم است که از شرایط فعلی خود جدا شوند، برخی معاون وزیر و وزیر بودند و ادب حكم میكرد چون كاندیداهای ما هستند، ارتباط میان هیأت رئیسه شورا و نامزدها برقرار شود. در نهایت تصمیم بر آن شد كه هیأت رئیسه به حضور آنها بروند. از طرفی، وقتی به دیدار یك نفر برویم، اجبارا باید به دیدار مابقی نامزدها هم برویم. طرفداران كاندیداها در شورای شهر نیز منتقد این مسئله بودند كه باید به دیدار نامزدهای منتخب ما هم بیایید. درنتیجه تصمیم گرفتیم به دیدار کسانی که معاونین شهرداری و از خود بودند، نرویم چون از پیش در ارتباط بودیم. مثلا آقای میرزایی خودش برنامه سوم را پیگیری میکند یا پیروز حناچی در جریان بودجه بود. بعضی از اعضا ناراحت شدند كه چرا باید به دیدار کاندیداها برویم اما عمدتا وزیر بودن محمود حجتی باعث شد نسبت به دیگران هم چنین اقدامی صورت گیرد.
از تشریح سیاستهای کلان برای کاندیداهای شورای شهر سخن گفتید؛ این سیاستها کدامند و مضاف بر آن چه موارد دیگری را در اولویت برای انتخاب شهردار آینده تهران قرار دادهاید؟
شهرداری دارای یك سری ماموریت برای حل مجموعهای از مشكلات است؛ سیاستهای كلان را براساس برنامه چشمانداز تبیین كردهایم و در نهایت به ماموریت در ستاد و حل مسئله در صف بدل و عملیاتی میشود كه به شكل كلان در دسترس كاندیداها قرار دادهایم. ما در حوزه مدیریت شهری به خدمات عدالتمحور با کیفیت عالی اعتقاد داریم. پس از آن حل ترافیک شهری با محوریت حملونقل ریلی و اتوبوسرانی انبوهبر از اهمیت ویژهای برخوردار است. در بخش فرهنگی بحث صیانت از فرهنگ ملی و دینی بسیار مهم خواهد بود. برای حل سرفصلهای مشکلات پایتخت باید راهکارهایی از سوی کاندیداها ارائه شود. از سویی دیگر بحث چابکسازی تشکیلات شهرداری با روشهای مختلف نیز در اولویت است.
سیاسیبازی یا سیاستکاری در شوراهای شهر از جمله مواردی است که بارها از آن انتقاد کردید.
اگر شورای شهر وارد سیاست شده و هدف قانونگذار را که مدیریت شهری بود فراموش کند، سیستم کاملا به هم میریزد. قرار است در حوزه مسائل جاری و پویایی شهر فعال باشیم اما اگر بخواهیم در تمامی زمینههای سیاسی و اجتماعی دخالت کنیم که کار پیش نمیرود. سیاست یعنی مبارزه برای گرفتن قدرت و نگهداشتن آن. اما اعضای شورای شهر که نمیخواهند قدرت مرکزی را بگیرند. بنابراین باید در مسائل صنفی و خدماتی مبارزه داشته باشند. شورای شهر اگر سیاسی شود از کارآیی افتاده و مردم ناراضی میشوند. البته فعالیت سیاسی از طریق احزاب هیچ مانع قانونی ندارد و ما نیز به آن انتقاد نداریم. گاهی میان اعضای شورای شهر مواردی پیش میآید که از حدوحدود خارج میشوند ولی قضاوت درخصوص آن مشکل است. بالاخره آنها نیز نظراتی دارند و میتوانند در هیأتهای بالادستی آن را مطرح کنند اما اگر قرار به سیاستکاری باشد، درست نیست.
منبع: روزنامه سازندگی