آرزو فرشید: اوضاع و احوال منطقه بهشدت ملتهب است. آنقدر که برخی معتقدند یک جرقه کافی است تا آتش به پا شود و کار به جنگ برسد. این گمانه بعد از سفر منطقهای ترامپ و قرارداد کلان تسلیحاتی میان عربستان و آمریکا تقویت شد و با تحریکات این دو بازیگر منطقهای و بینالمللی علیه ایران بیشتر شدت گرفت. مقامات سعودی پا را از تهدیدهای کلامی در سخنرانیها و پیامهای توییتری فراتر گذاشته و وارد فاز عملیاتی شدند. آنهایی که میگفتند جنگ را به داخل ایران میکشانند، از خاک کشورهای همسایه برای تقویت گروههای افراطی و انجام عملیاتهایي علیه ایران بهره بردند. محمدجواد ظریف، وزیرخارجه کشورمان هفته قبل در نشست سالانه اسلو که با هدف تقویت صلح در دنیا برگزار میشود، به تهدیدهای مستقیم عربستان اشاره کرد و گفت براساس اطلاعات موثق، میدانیم در مرزهای ایران تحرکاتی میکنند. او به شهادت ٩ مرزبان ایرانی در میرجاوه و نقش عربستان در آن نیز پرداخت. بعد از آن شاهد بودیم که شناورهای سعودی آبهای خلیج فارس را برای قایقهای ایرانی ناامن کردند. در اقدامی غیرانسانی، یک ماهیگیر غیرنظامی را کشته و سه نفر دیگر را دستگیر کردند. فقط این نیست و متحد غربی آنها، یعنی ایالات متحده نیز هیزم بر این آتش اضافه میکند. از یکسو تحریمهای جدید علیه ایران تصویب میکنند و از سوی دیگر جلسه پشت جلسه با گروههای مخالف جمهوری اسلامی. آمریکاییها دوباره یاد سیاست تغییر رژیم (Regime change) افتادهاند. ایران دراینمیان همه تلاش خود را میکند تا در بازی آنها گرفتار نشده و از کوره درنرود. به همین خاطر است که در مقابل تندروییهای عربستان با آرامش واکنش نشان میدهد و بعد از زیادهرویها و اظهارات مداخلهجویانه آمریکاییها خونسردانه به حافظ منافعشان اخطار میدهد. با همه این اوصاف، برخی تحلیلگران داخلی تأکید دارند که وضعیت موجود نیازمند توجه و تدبیر بیشتری است. احمد نقیبزاده، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه تهران از جمله همین افرادي است که بوی جنگ استشمام ميكند.
نزدیکان ترامپ از سیاست تغییر رژیم در ایران صحبت میکنند، این در حالی است که تصور میشد آمریکاییها بعد از دستیابی به توافق هستهای از این رویکرد فاصله گرفتهاند. آیا اینگونه موضعگیریهای مقامات آمریکایی مثل رکس تیلرسون، به معنی آن است که به نقطه اول بازگشتهایم؟
از یک نظر بله و از یک نظر دیگر خیر. دوره آقای اوباما را باید یک دوره استثنایی تلقی کرد. اوباما نگاه مهربانتری نسبت به کشورهای اسلامی داشت و از حکمت و درایت بیشتری برخوردار بود. وقتی ترامپ به قدرت رسید، مشخص بود مزاحمتهایی برای ایران به وجود آورد؛ زیرا اساسا منش او اینگونه است. حرفهای ضدونقیض میزند. در ابتدا میگفت فقط به خاطر منافع آمریکا در مسائل دیگران دخالت میکنند اما از ابتدا این احتمال وجود داشت که تحتتأثیر لابی یهودیان، صاحبان صنایع و... چرخش مهمی در سیاستخارجی آمریکا نسبت به ایران ایجاد کند. این چرخش تا حدی صورت گرفته است و از آنجا که ترامپ از هیچچیز ابا ندارد، صحبت از تغییر رژیم نیز میکند. حتی ممکن است اقدامات دیگری نیز انجام دهد. احتمال زیادی وجود دارد که در روزهای آتی به این نتیجه برسد این امر ممکن نیست و فشارها را از طرق دیگری وارد کند.
این طرق دیگر چه خواهد بود؟
به هر صورت مادامی که ترامپ در قدرت است، ایران آسایش چندانی نخواهد داشت؛ زیرا انواع دسیسهها را علیه ایران برنامهریزی میکند. من بیم آن دارم که دنبال جنگ دیگری با ایران باشند. اینبار از طریق عربستان سعودی؛ یعنی از همان روش جنگ تحمیلی استفاده کنند، اما اینبار از طریق عربستان سعودی. البته پایان کار سعودیها نیز مانند پایان کار صدام خواهد شد.
پس درگیری نظامی را محتمل میدانید؟
بله، عربستان بهتنهایی جرئت چنین حرکتی را ندارد؛ اما وقتی به او چراغ سبز نشان دهند، اقداماتی خواهد داشت. در نهایت نیز سرنوشتی، مثل رژیمهای بیپایه دیگر مثل صدامحسین خواهد داشت. متأسفانه در جهان عرب از اینگونه رژیمها بسیار داریم.
ایران چطور میتواند مانع بروز چنین شرایطی شود؟
ایران باید حواسش را بسيار جمع کند. آمریکاییها وعده وعیدهای زیادی میدهند که در قید عملیکردن آن نیز نیستند؛ اما عربها فریب این وعدهها را میخورند و دست به اقداماتی میزنند که برای ما گران تمام میشود. همانطور که جنگ هشتساله گران تمام شد. صدام حسین نهایتا پای چوبه دار رفت؛ اما هرگز تصور نمیکرد که عاقبتش چنین خواهد بود. سلاحهایی که عربستان سعودی میخرد و جمع میکند، بلای جانش خواهد شد. درست مثل صدامحسین که سلاحهای زیادی گرفته بود. وقتی جنگ ایران و عراق تمام شد، اولین هدف آمریکاییها ازبینبردن ماشین جنگ صدام بود؛ بنابراین او را تشویق کردند که به کویت حمله کند تا بهانه لازم را داشته باشند. درباره عربستان نیز احتمالا همینطورخواهد شد. هیچچیز در منطقه برای آمریکاییها به اندازه امنیت اسرائیل اهمیت ندارد. امنیت اسرائیل نیز وقتی چنین انبار اسلحهای در یک گوشه از خاورمیانه وجود دارد، متزلزل است. هر چقدر که سعودیها بگویند با اسرائیل دوست هستیم و علیه او اقدام نمیکنیم، اثر ندارد و کسی این حرفها را باور نمیکند. در عالم سیاست و واقعیت باید به جای حرفها به عملها توجه کرد. وقتی کسی اینهمه اسلحه داشته باشد، ممکن است وسوسه شود و دست به حمله بزند. به اضافه اینکه سعودیها در باطن از اسرائیل نیز ناخشنود هستند و بارها این را گفتهاند. حتی در اسناد ویکیلیکس بود که گفته بودند، دلمان میخواهد یک روز صبح بیدار شویم و ببینیم جمهوری اسلامی و اسرائیل محو شدهاند.
اینکه عاقبت عربستان و روابط سعودیها و آمریکا بعد از درگیری نظامی در منطقه چه میشود، بحث مفصلی است؛ اما اجازه دهید این مسئله را از منظر ایران بررسی کنیم. به فرض اینکه روابط ایران و عربستان به جنگ و درگیری نظامی برسد، تفاوتهای این درگیری با جنگ ایران و عراق چه خواهد بود؟ به نظر شما یک بار دیگر درگیر یک جنگ طولانی خواهیم شد؟ یا توان فعلی ایران و عربستان خیلی سریع تکلیف را روشن میکند؟
توجه داشته باشید که ما با عراق مرز مشترک داشتیم و جنگ زمینی امکانپذیر بود. ایران نیز توان بیشتری نداشت و باید از نیروی زمینی استفاده میکرد. امروز ایران دارای موشکهای بسیار دقیق و پیشرفتهای است. عربستان نیز انواع هواپیماهای بمبافکن را از آمریکاییها خریداری کرده است؛ بنابراین جنگ زمینی در کار نخواهد بود. بخش بد ماجرا این است که خیلی از زیربناها و تأسیسات مورد حمله قرار میگیرد. مسیر کشتیها در خلیج فارس ناامن میشود و... . بهطورکلی میتوان گفت که این جنگ شبیه جنگ ایران و عراق نخواهد بود. کوتاهتر خواهد بود؛ اما ابعاد تخریب آن ممکن است خیلی بیشتر باشد.
با توجه به سیاستهای کنونی ایران و روابطش با کشورهای منطقه و جهان، فکر میکنید در صورت بروز یک جنگ دیگر، ایران باز هم تنها خواهد ماند؟
بله، مثل همان وقت ایران تنها در کنار چند کشور میماند. با این تفاوت که در آن زمان ما به آن چند کشور مثلا سوریه خیلی نیاز داشتیم؛ اما امروز میتوانیم روی پای خود بایستیم. از طرف دیگر روسیه که با هر دو طرف روابط دوستانه دارد، مشخص نیست چه موضعی خواهد گرفت. کشورهایی مثل عمان نیز به دنبال میانجیگری میروند؛ اما بههرصورت ایران تا حد زیادی تنها میماند. کشورهای اروپایی نیز اگر مداخلهای داشته باشند، برای جلوگیری از ادامه جنگ خواهد بود و نه بهعنوان حامی یکی از طرفین. به عبارتی یک ائتلاف شبیه ائتلافی که اکنون به خاطر یمن ایجاد شده است، در موضوع ایران نیز به کار گرفته میشود.
به سیاستهای داخلی اشاره کردید؛ اما خوب است بیشتر دراینباره صحبت کنیم. در شرایطی که ترامپ اداره ایالات متحده را در دست دارد، در عربستان عادلالجبیر و محمد بن سلمان اینگونه تند میروند، چطور باید فضا را کنترل کرد؟ نقش سیاست داخلی در کنترل این شرایط چیست؟
طبعا باید دو اقدام انجام داد. اول اینکه از تحریکات بپرهیزیم. شاهد بودیم که در جریان قتل صیاد ایرانی خیلی خوب واکنش نشان داده شد. پرتاب موشک از داخل ایران به سمت مواضع داعش نیز خیلی خوب بود و نشان دادیم که از موشکهایمان در محل درست استفاده میکنیم؛ اکنون که عربستان برای درگیری با ایران تشویق میشود، این امر خیلی خطرناک است. باید این را در نظر داشت که همیشه با رژیمهای عاقل، فهمیده و حسابگری سروکار نداریم. متأسفانه از ابتدا دنبال شناخت رژیمهایی که با ما سروکار دارند، نبودهایم. ممکن است در یک رژیم میزان عقلانیت بالا باشد و در دیگری احساسات وطنپرستانه یا... . همه اینها را باید فهمید و نهایتا دانست که عربستان سعودی یک رژیم محاسبهگر نیست که بتواند پایان کار را حدس بزند. اقدام دوم نیز همبستگی در داخل کشور است. بارها گفتهام، رؤسای جمهور با وعدهوعیدهایی رأی مردم را جلب میکنند و عدهای دقیقا میخواهند که رئیسجمهور در عمل به وعدههای خود موفق نباشد. در این شرایط مردم از کلیت نظام ناراضی میشوند و این پشت نظام را خالی میکند. همانطور که گفتم، ما در عرصه بینالمللی دوستان زیادی که بتوان روی آنها حساب کرد، نداریم. حتی اگر از کسانی بهعنوان دوست نام میبریم؛ در واقع کسانی هستند که بیطرف هستند. در این شرایط باید نیرو و انرژی را از داخل یعنی از مردم گرفت. اگر خود مسئولان شکاف ایجاد کرده و مردم را به دو دسته تقسیم کنند؛ حتما مشکلساز خواهد شد. باید دانست که کشورهای خارجی با چشم باز اینها را میبینند و مطالعه میکنند. وقتی مشاهده میکنند که میان خود جنگ و دعوا داریم، موقعیت را برای حمله مناسب میبینند.
گذشته از ضرورت انسجام داخلی به روش صحیح برخورد با تحریکات خارجی پرداختید. تحریکات عربستان که به گفته شما در مقابل آن واکنش خوبی نشان دادهایم یک سوی ماجراست و آمریکا که مشوق عربستان برای درگیری با ایران به حساب میآید، مدام در حال تحریک ایران است. ترامپ که از ابتدا مخالف برجام بود، در ماههای گذشته تلاش خود را کرده است که هزینه نقض برجام را به دوش ایران اندازد. نمونه این تلاشها تصویب تحریمهای جدید است. به نظر شما آمریکا در این روند موفق خواهد بود و نهایتا ایران را عصبانی میکند یا ما میتوانیم به تحریکات آنان نیز پاسخهای مدبرانه و صحیح بدهیم؟
به نکته جالبی اشاره کردید. ترامپ جنگ میخواهد و پیوسته ما را تحریک میکند تا خودمان برجام را رها کنیم. ضروری است که اینها را بدانیم و بازی نخوریم اما متأسفانه در داخل کسانی هستند که میخواهند قدرتنمایی کنند اما نمیدانند که کجا و چگونه باید این کار را کرد بنابراين حرفهایی میزنند و کارهایی میکنند که میتوانند ناخواسته درگیری و جنگ به بار آورد. به نظر من باید به وزارت امور خارجه نقش بیشتری داد تا مسائل از طریق دیپلماتیک حلوفصل شود. این درحالی است که سیاست خارجی مسئله بسیار حساسی است و فقط یک نهاد تصمیمگیرنده باید وجود داشته باشد.یکی از تحلیلها درباره نتیجه انتخابات ریاستجمهوری اخیر این بود که ترس از جنگ خارجی موجب رأیآوری آقای روحانی بوده است؟ فکر میکنید دولت چقدر در ممانعت از بروز درگیری نظامی موفق خواهد بود و آیا ممکن است با مدیریت صحیح در چهار سال آتی از سایه تهدید نظامی خارج شد؟
چرا باید بعد از چهار سال از تنش خارج شد؟
بسیاری اعتقاد دارند ترامپ یک رئیسجمهور یکدورهای است و کناررفتن او حتما در این شرایط اثرگذار است.
حتی اگر ترامپ هم نباشد، نیروهای خصومتورز خواهند بود. بعد از این چهار سال را نمیتوان پیشبینی کرد، اما یادمان باشد در همین چهار سال اگر بد عمل کنیم نتیجه خوبی نخواهیم گرفت. فراموش نکنیم عدهای دارند اپوزیسیون میتراشند. در این شرایط ما به نیروهای هماهنگ و منسجم نیاز داریم. به نظر من هرکسی که باعث تفرقه و تشتت در کشور میشود دست در دست خارجیها دارد زیرا نیاز به همبستگی در شرایط فعلی از آفتاب روشنتر است.
فکر میکنید دولت دوازدهم اینقدر توانمند هست که میان فشارهای خارجی از سوی عربستان و آمریکا و فشار ناشی از کنترل تندروهای داخلی، دوام آورد؟
اجازه دهید پیشبینی نکنیم زیرا پیشبینیکردن آثار خاص خود را دارد. اگر بگوییم بین دولت و این نیروها درگیری ایجاد میشود، ممکن است ناخواسته زمینه این برخورد را ایجاد کنیم. برخی فکر میکنند همیشه تندروها برنده میشوند درحالی که ممکن است آنها برای همیشه از صحنه خارج شوند زیرا جامعه روی التفاتي به آنها ندارد. مردم جنگ و تندروی نمیخواهند و در مقابل به دنبال آرامش، صلح و شادی هستند.
کمی از سیاست داخلی فاصله بگیریم و موضوع را از بیرون نگاه کنیم. بین صحبتها از این عبارت استفاده کردید که «ترامپ جنگ میخواهد». به نظر شما ترامپ کاسبکاری که به دنبال منافع خود است، از درگیری نظامی با ایران چه دستاورد مشخصی خواهد داشت؟
اول نجات خودش. میدانید ترامپ در داخل آمریکا تحت فشار است و احتمال میدهد علیهاش واترگیت درست کنند؛ بنابراین با پیشکشیدن یک جنگ خود را نجات میدهد زیرا احتمال برکنارکردن او در بحبوحه جنگ بسیار کمتر است. دوما نیروهای طرفدار او یعنی صاحبان صنایع نظامی این را میخواهند. اسلحههایی که در خاورمیانه به فروش میرسد بحران مالی آمریکا را تا حدی درمان میکند. سوم اینکه، سرکوب یکی از دشمنان ایالات متحده آمریکا بالاخره با یک حمایتی برای ترامپ همراه خواهد بود. بهاضافه اینکه آنها تفسیرهایی در گوش ترامپ میخوانند مبنیبر اینکه اگر رژیم جمهوری اسلامی نباشد در منطقه صلح و آرامش برقرار میشود و این منطقه دوباره تحت کنترل آمریکا قرار میگیرد. بنابراین درگیری در منطقه مصالح فراوانی برای آمریکا دارد.
جنگ یک تسریعکننده است. وقتی که یک رژیم رو به اعتلا است، جنگ به آن قدرت میبخشد. مثلا جنگ ایران و عراق در ابتدای کار جمهوری اسلامی از برخی لحاظ به نفع نظام تمام شد. گاهی هم یک رژیم دوران بلوغ و جوانی خود را طی کرده و در این مرحله بروز جنگ ممکن است به آن كشور آسيب بزند.
بنابراین ممکن است آمریکاییها به درگیری نظامی نیز بهعنوان تاکتیک مؤثر در راستای سیاست تغییر رژیم در ایران نگاه کنند.
دقیقا. آنها در حال مطالعه هستند و اگر صبر میکنند برای این است که مطمئن شوند جمهوری اسلامی به آن مرحله رسیده است یا خیر. به خاطر همین از مسئولان داخلی که باوجود این همه تهدید به اختلافهای داخلی میپردازند، تعجب میکنم.
منبع: روزنامه شرق