ویدا ربانی- غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزران سازندگی و شهردار اسبق تهران معتقد است آنچه درباره لیبرال بودن یا سوسیالیت بودن شهردار تهران مطرح شده است، بحث های تئوریکی است که گره ای از مشکلات شهر تهران نمی گشاید. مباحثی که به نظر او بهتر است در دانشگاه و رسانه ها دنبال شود چرا که هیچگاه عملکرد دولتمردان نظام جمهوری اسلامی نیز با چنین خط کش هایی قابل ارزیابی نبوده و نیست. به عقیده شهردار اسبق تهران این کلان شهر نیاز به شهرداری با تجربه و کارآمد دارد که بتواند با ارکان مختلف نظام تعامل داشته باشد چرا که در غیر این صورت با وجود نهادها و ارگان های مختلفی که در تهران متمرکز شده است، نمی تواند به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند. او پیروز حناچی شهردار جدید تهران را فردی آشنا به مسائل شهری می داند که حتی با او در شهرداری تهران و در دهه هفتاد نیز همکاری داشته است، اما درباره اینکه این شهردار نسبتا جوان می تواند با نهادها و ارگان های مختلف تعاملی مثمر ثمر داشته باشد، مسئله ای است کرباسچی تنها می تواند نسبت به آن ابراز امیدواری کند.
چرا با وجود اینکه عباس آخوندی لیبرال و طرفدار اقتصاد آزاد بود و به نظر می رسید باید قرابت فکری بیشتری با حزب کارگزارن داشته باشد از سوی این حزب مورد حمایت قرار نگرفت؟
بحث هایی که دوستان با محور سرمایه داری دولتی، اقتصاد آزاد و نئولیبرال مطرح می کنند حرف های تئوریک و ذهنی است. این در حالی است که شهر تهران در حال حاضر نیازی به بحث های تئوریک و انتزاعی ندارد. شهری است با حدود 12 میلیون جمعیت و انبوه مشکلات پیچیده، مانند بسیاری از پایتخت های بزرگ دنیا. تهران نیازمند مدیری کارآمد، آشنا به مسائل شهرداری و با تجربه در حوزه مسائل شهری است. شهردار تهران باید کارنامه ای روشن در این حوزه ها داشته باشد. متاسفانه عملکرد شورا در بیش از یک سال گذشته کمتر معطوف به کارایی و حل مشکلات شهری بوده و توجه نشده است که هر یک از ابرچالش های تهران را چه مدیری می تواند حل و فصل کند. مسائل شهرداری مانند موضوع یک وزارتخانه محدود به یک حوزه خاص نیست. از مسائل محیط زیستی، ترافیک، مهندسی و ساخت و ساز تا مسائل اجتماعی و فرهنگی را شامل می شود. این انبوه مشکلات ایجاب می کند از بحث های انتزاعی و تئوریک خود را برهانیم و به سمت کارایی و حل مشکلات برویم. اینکه گفته شود فلان حزب سرمایه داری دولتی است، آن یکی لیبرال یا سوسیال است، مباحثی است که برای دانشگاه و فضای آکادمیک مناسب است نه شهرداری تهران. آقای آخوندی هم به آن معنایی که شما می گویید لیبرال نیست هرچند که ممکن است برخی مسائل تئوریک را در مصاحبه های خود مطرح کند. اما کدام یک از شخصیت هایی جمهوری اسلامی را بر اساس کارنامه اش می تواند مورد ارزیابی قرار داد و خط فکری او را دریافت که لیبرال است یا سوسیال؟ بله، در حزب کارگزران هم صحبت از لیبرال دموکراسی اسلامی میشود اما در مقام عمل نیاز است که کارآیی خود را نشان دهیم. در مورد شهرداری نیز ما باید به مدیر کارآمدی باشیم که اولا مسائل شهرداری را بشناسند و ثانیا تجربه کارآمدی از خود نشان داده باشد.
چرا حزب کارگزران از همان ابتدا تنها بر شهردار شدن محسن هاشمی تاکید داشت و هیچگاه به سراغ معرفی گزینه های دیگری نرفت؟
ما به این دلیل از ابتدا بر شهردار شدن آقای هاشمی تاکید می کردیم که ایشان تجربه ای 12 ساله در مدیریت شهری داشت. ایشان با بحرانی ترین مسئله شهر تهران یعنی حمل و نقل عمومی، ترافیک و ساخت و سازی که می تواند به تامین منابع کمک کند، آشنایی داشت. اگر گزینه دیگری از درون شهرداری یا سازمانی که به مدیریت شهری پراخته بود و کارآمدی خود را اثبات کرده بود، می شناختیم، حتما معرفی می کردیم و به سراغ آنها هم می رفتیم. اما مدیر شهری در عین حال باید بتواند با همه محافل سیاسی، مراکز قدرت، ارگان های مختلفی که در شهر تهران هستند و مسائل عدیده ای دارند، آشنایی داشته باشند. آقای محسن هاشمی را به این دلایل بود که پیشنهاد می کردیم. اما عده ای از ابتدا در شورا ظاهرا اعلام می کردند نمی خواهند کسی از شورا خارج شود و از گرایش دیگر سیاسی وارد شورا شود. ما این دیدگاه را نداشتیم و تصور نمی کردیم در شورای شهر تهران مسائل پیچیده و محرمانه ای وجود داشته باشد که اگر یک نفر رقیب سیاسی در مجموعه حضور پیدا کند، فضای خصوصی آنها را بر هم بزند. ما چنین تصوری نداشتیم و حتی فکر می کردیم اگر پنج رقیب سیاسی هم در شورا حضور داشته باشند، خللی به تصمیم گیری های شورا وارد نمی کند. اما نظر آقایان این نبود و ما نیز باید به نظر آنها احترام بگذاریم. اما به نظر من این ظاهر مسئله و بهانه ای بود که مطرح می کردند. دوستانی ازمدعیان اصلاح طلبی بودند که با انگیزه های مختلف با آقای هاشمی مخالفت میکردند شاید مهمترین مساله آنها این بود که هماهنگی وموافقت سایر مراکز باعث تضعیف جایگاه شورا شود.
آقای آخوندی نمی توانست همین مطالبات شما را را پیگیری کند؟
ما به خیلی از اقدامات اقای آخوندی در وزارت راه و شهرسازی هم انتقاد داریم. در حال حاضر هم می بینید ایشان نسبت به سرنوشت مسکن مهر که با اسکان یک جمعیت چند میلیون نفری در کشور گره خورده است، چه رویکردی داشته اند. ایشان با مسکن مهر مخالفت کرده است وکارجدیدی هم عملا انجام نداد. حالا وزیر جدید پس از پنج سال از مردم به خاطر عدم اتمام مسکن مهر معذرت خواهی می کند.
اینکه شما می گوید دیدگاه و گرایش فکری افراد نقشی ندارد شاید خود را در همین مسئله مسکن مهر آشکار کند. آقای آخوندی ظاهرا به دلیل گرایش لیبرال و اقتصاد آزاد به مسکن اجتماعی اعتقادی ندارد و احتمالا بیشتر معتقد است که مردم باید خودشان خانه ای که مایل هستند را بسازند. بنابراین گرایش های فکری می تواند در عمل نیز ظهور و بروز داشته باشد؟
من نیز بر همین مسئله تاکید کردم که این دیدگاه پاسخگوی وضعیت کشور نیست. به دلیل اینکه دولت پس از پنج سال که معطل ایشان شد، مجبور شد وزیری را انتخاب کند که از این بابت از مردم عذرخواهی کند. وقتی با توانایی محدود کشور بیش از100 هزار میلیارد تومان برای مسکن مهر صرف شده است و عده زیادی از مردم که با بحران مسکن رو به رو هستند به این طرح امید بسته اند، نمی توان آن را نیمه کاره رها کرد. بله ممکن است بگوییم این طرح خوب نیست و این طرح را گسترش نمی دهیم. اما نمی توان کاری که انجام شده است را نیمه کاره رها کرد. خود آقای رئیس جمهور هم در معارفه وزرا گفتند باید به مسکن اولی ها تسهیلات ارائه کرد. مگر مسکن مهر و ارائه تسهیلات برای مسکن اولی ها از لحاظ نتیجه چه تفاوتی دارد؟ بله در یک شرایط نرمال اقتصادی میتوان چنین نظریه پردازی هایی کرد. تنها اشکال مسکن هم مطرح نیست. وزیر راه بعد از پنج سال میتواند ادعا بکند که درصد تلفات جاده ای از زمان که من در این سمت بوده ام تا به اکنون فلان میزان کاهش پیدا کرده است. بالاخره عملکرد یک وزیر در یک جایی باید محسوس باشد. ترافیکی که ما در طول سال در جاده های کشور داریم، حمل نقل جاده ای، ریلی و ...چه میزان بهبود یافته است؟
نظر شما درباره حمایت حزب اتحاد از آقای آخوندی چیست؟
این سوال را قاعدتا خودشان پاسخ بدهند. من برداشت های شخصی دارم که مایل نیستم مطرح کنم. اما تنها می توانم بگویم این حمایت کاملا اشتباه بود.تهران وشهرداری نیاز مند یک مدیر اجرایی باانگیزه وپرتحرک است نه یک نظریه پردازناامید اقتصاد یاتوسعه.
به عنوان شهردار اسبق تهران، مهم ترین اولویت های شهر تهران را چه مسائلی می دانید؟
تهران مانند پایتخت سایر کشورهای در حال توسعه دچار معضلاتی است که بعضا عین آنها حتی در کشورهای توسعه یافته نیز وجود دارد. برای مثال معضلات فرهنگی تنها خاص تهران نیست. در حال حاضر در لندن به دلیل تعداد زیاد چاقوکشی و جیب بری که صورت می گیرد، شهردار آن شهر یعنی صادق خان از سوی شورای شهر در حال استیضاح و احتمالا سقوط قرار دارد. مسئله ترافیک و آلودگی هوا نیز مختص تهران نیست. آلودکی هوا در نیویورک و لندن هم وجود دارد. بالاخره وقتی در یک شهر 25 درصد اقتصاد کشور متمرکز می شود، طبعا به هوای این فعالیت اقتصادی، جمعیت زیادی جذب آن می شوند و خود به خود این نقطه جغرافیایی با مشکلات متعدد رو به رو می شود. در تهران هست، در پاریس و پکن هم وجود دارد. مشکلات اساسی که تهران با آن رو به رو است، مشکل زیست محیطی، حمل و نقل، ساخت و ساز، افزایش جمعیت و مشکلات اجتماعی و فرهنگی و...است. باید بااراده عالمانه و صادقانه به سراغ این مشکلات رفت و تلاش کرد آنها را تخفیف داد، چون هیچ یک از این مشکلات به طور کامل قابل حل و فصل نیست. هیچ کسی نمی تواند مدعی شود می تواند معضل ترافیک تهران را حل و فصل کند. در تهران هر کسی با خودرو شخصی جا به جا می شود باید این مسئله را هم بپذیرد که با ترافیک خودروها رو به رو خواهد شد. اما مسئولان شهری باید شرایطی را ایجاد کنند که مردم بتوانند به کار خود برسند و مهمترین راه حل آن نیز وسایل حمل و نقل عمومی است. مهمترین اولویت حل مسئله ترافیک تهران گسترش مترو است. باید تمامی خطوط مترو به یکدیگر وصل شود، به تعداد واگن ها افزوده شود و مردم به راحتی بتوانند از حمل و نقل عمومی استفاده کنند. عمده آلودگی ها هم ناشی از حمل و نقل و ترافیک است که استفاده از حمل و نقل عمومی و مترو می تواند به بهبود این شرایط کمک کند. در ارتباط با ساخت و ساز هم باید بگویم نمی توان ساخت و ساز در تهران را متوقف کرد، نباید ساخت و ساز را هم آزاد گذاشت که هر کسی هرچقدر می خواهد و هر کجا می خواهد بسازد. باید طبق طرح جامع عمل شود. باید تلاش شود شرکت ها و سازمان های دولتی مراکز آموزش عالی و...تا آنجا که امکان پذیر است در تهران خود را گسترش ندهند.
به نظر شما اینکه تاکید می شود شهردار تهران باید از سوی ارکان مختلف نظام تائید شود، تداعی کننده نظارت استصوابی بر انتخاب نمایندگان مردم و شهروندان نیست؟
اینجا آن کشوری نیست که بشود فقط ایده آلیستی برایش نظریه پردازی می کرد، ایران است با یک قانون اساسی مشخص. کسی هم که وارد ین مجموعه می شود، چه در شورای شهر و چه شهرداری باید از ابتدا به این مسئله فکر کند که با همین قوانین و ساختار موجود و دستگاه هایی که وجود دارد، ناچار است که کار کند. نباید فکر کنند که در عصر دموکراسی سقراط ومدینه فاضله افلاطون و تفکیک قوای مونتسکیو بنا است کار کند. اینها همه نسبی است. کسی که می خواهد در تهران کار کند و وارد شورای شهر و شهرداری شود، اول باید قوانین و نظارت دستگاه های متعدد را ببیند و اگر می تواند با آنها کار کند، قبول مسئولیت کند. بله، تفکیک قوا هم وجود دارد اما اگر شهرداری بیاید که نتواند با قوه قضاییه همکاری داشته باشد، در نهایت در کار خود موفق نمی شود. اگر نتواند با این همه نیروهای نظامی، امنیتی، پادگان و سرویس های مختلف نظامی و انتظامی کار کند و هماهنگی نداشته باشد، نمی تواند کار کند. شورای شهر اگر کسی را انتخاب کند که همیشه با دستگاه قضایی یا حتی با دولت درگیر بوده است و برای مثال دولت به هر دلیلی نتواند با او کار کند، چگونه می خواهد شهر را اداره کند؟ این همه دستگاه های دولتی و وزارتخانه های مختلف وجود دارد که نیاز است همکاری آنها جلب شود. فلسفه اینکه من در دوره آقای هاشمی در جلسات دولت حضور پیدا می کردم این بود که هماهنگی شهردار با دستگاه های دولتی که در تهران حضور دارند و فعالیت می کنند، بیشتر می شد و کارها بهتر پیش می رفت. هر کسی که می خواهد در این نظام مدیر شود باید هماهنگی لازم را با سایر دستگاه ها داشته باشد. وقتی عده ای اصلا جواب تلفن شما را ندهند، نمی توانید کار کنید. باید فردی در چنین پست هایی حضور پیدا کند که قدرت و توانایی و صلاحیت ذاتی این هماهنگی را داشته باشد. این مسئله مختص ایران هم نیست. اینگونه نیست که چند نفر فردی را انتخاب کنند و تصور کنند تمام ارگان ها و نهادها موظف هستند با او کار کنند. ممکن است شهرداری در یک کلان شهر انتخاب می شود اما به دلیل درگیری هایی که با دولت دارد، مشکلات بسیاری برای مردم ایجاد می کند. این مسئله اختصاص به ماتنها ندارد.
به نظر شما انتخاب اقای حناچی می تواند به کاهش شکاف و اختلافاتی که بین احزاب اصلاح طلب بر سر انتخاب شهردار ایجاد شده بود، کمک کند؟
من پاسخ این سوال را نمی دانم. اگر ایشان بتواند درمدیریت شهر مستقر شود نیروی خوب وصادقی است، سابقه کار در شهرداری را هم دارد. از زمانی که من در شهرداری بودم یعنی از سال 73 ایشان در ساخت فرهنگسرای خاوران به شهرداری کمک می کردند. خودشان در مقاطعی در مدیریت های شهرداری حضور داشتند. با مسائل شهرداری آشنا هستند. ایده هایی را برای بازسازی شهری دارند. اما اینکه ایشان چقدر بتواند به لحاظ کارآمدی در تهران عملکرد موفقی داشته باشد در آینده مشخص می شود. حتما ایشان از بسیاری از گزینه های دیگر مناسب تر است. ما امیدوار هستیم بتواند موفقیت های چشمگیر به دست آورد و با بخش های مختلف حکومتی و دولتی هماهنگ شود که بتواند به مردم خدمت کند. اما از اکنون نمی توانم در مورد این مسئله قضاوت کنم.