محمدحسین لطفالهی: این روزها که ایالات متحده نهایت تلاش خود را برای افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی ایران و مردم به کار بسته، شاهد مسائلی در داخل توسط برخی جریانهای سیاسی هستیم که گروهی از کارشناسان معتقدند در آستانه انتخابات مجلس ۱۳۹۸ این اقدامات به منظور ناامید کردن مردم و حضور بیرقیب اصولگرایان در انتخابات صورت میگیرد. «آرمان» در گفتوگو با شهربانو امانی عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران و نماینده ادوار مجلس به بررسی این موضوع پرداخته است. امانی معتقد است که در این دوره مسئولان باید به فکر نجات کشور از شرایط سخت بینالمللی باشند و دست از آن رقابت حداقلی جناحی بردارند. او سختگیری در بررسی نظارتها را مانعی بر سر راه ایجاد رقابتی واقعی میان جریانهای سیاسی میداند و تاکید میکند اگر زمینه مساعد برای شرکت همه گروهها و جریانهای سیاسی در انتخابات فراهم نشود باید شاهد کاهش مشارکت باشیم. امانی تصریح میکند نباید تنها در زمان انتخابات به فکر مردم باشیم و نگاه ابزاری به مردم هزینه سنگین و جبران ناپذیری دارد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
انتخاباتهای گذشته و به خصوص انتخابات اسفند 94 باعث شد که افرادی به اسم جریان اصلاحات وارد مجلس و نهادهای انتخابی شوند، اما برخلاف روش اصلاحطلبانه عمل کنند و عملا در زمین رقیب بازی کردند. این موضوع در سال آخر مجلس و با توجه به نمونههایی چون کمیسیون امنیت ملی کاملا مشهود است. چرا این آسیب پیش آمد؟
برای شرکت در انتخابات مجلس در سال 94 با توجه به ظرف زمانی هدفگذاری مشخصی از سوی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان صورت گرفت. در آن زمان شاهد بودیم که مجموع کاندیداهای شناسنامهدار جریان اصلاحات در کل کشور به 30 نفر هم نمیرسد. در نتیجه مقرر شد اصلاحطلبان کاندیداهای پاکدست و کسانی که میپذیرفتند از برنامهها و راهبردهای جریان اصلاحطلبان حمایت کنند را در لیست جای دهند. در آن زمان هدف اصلی شرکت در انتخابات، گرفتن تریبون اثرگذار مجلس از دست جریانهای تندرو بود که فاقد پایگاه مردمی قوی در جامعه بودند. بنابراین میتوان گفت هدف اول که ممانعت از ورود تندروها به مجلس بود، محقق شد. هدف دوم نیز آن بود که وقتی نمیتوان اصلاحطلبان استخواندار را راهی مجلس کرد لااقل حامیان دولت به مجلس فرستاده شوند تا دولت بهتر بتواند به اداره امور بپردازد. جریان اصلاحات نتوانسته با حداکثر نیروهای خود وارد رقابت شود و هزینه این کار بر دوش مردم بوده است. یک ایرادی که وجود داشت آن بود که برخی از افراد لیست امید، به این دلیل به لیست پیوستند که دیدند مردم اقبال خوبی به لیست امید دارند و در پی این برآمدند که از لیست امید دستاویزی برای رفتن به مجلس بسازند. این افراد به محض ورود به مجلس تعهدات خود را فراموش کردند. ورود این افراد به مجلس اثر بدی روی ذهن مردم گذاشت. اگر انتخابات در شرایط دیگری برگزار میشد این مشکلات را شاهد نبودیم. در نتیجه استراتژی و راهبرد اصلاحطلبان باید بهگونهای تنظیم شود که دیگر شاهد اینگونه اتفاقات پس از انتخابات نباشیم و بتوانیم در قبال مطالبات مردم پاسخگو باشیم.
راهبرد اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات آینده باید چگونه باشد؟
اصلاحطلبان در طول تاریخ انقلاب و به خصوص پس از دوم خرداد با مردم عهد و پیمان بستند و شفاف گفتمان خود را مطرح کردند. هرگاه توانستند لیست ارائه دهند، با مشارکت بالای مردم در این راه موفق بودند. اصولگرایان تلاش میکنند پیش از انتخابات بر رقیب غلبه کنند و اصلاحطلبان میان زمین و هوا گیر افتادهاند، نه میتوانند از فرصت انتخابات چشمپوشی کنند و نه میتوانند اجازه دهند که رقیب بیدردسر پیروز ماجرا باشد. انتخابات فرصتی برای بازتر شدن فضای سیاسی کشور است و در این زمان مردم میتوانند کارنامه عملکرد جریانهای سیاسی موجود را واکاوی کنند. تصمیمگیری مردم مشخص خواهد کرد که تفکر و نظرشان به کدام جریان نزدیکتر است. تمام همّ و غمّ اصولگرایان این است که اصلاحطلبان پا به میدان رقابت نگذارند؛ چرا که هرگاه اصولگرایان پیروز انتخابات شدهاند، اساسا اصلاحطلبانی وجود نداشتهاند که رقابتی بخواهد شکل گیرد و آنها بهدنبال تکرار تجربه پیروزی در انتخابات بیرقیب هستند. یعنی خواستار این هستند که با دوپینگ سیاسی، شرایطی پدید آورند که اصلاحطلبان مایل به حضور در انتخابات نباشند و از خیر رقابت بگذرند. اصلاحطلبان چه کاندیدا داشته باشند و چه نداشته باشند، باید از فرصت ایام انتخابات استفاده کنند و به گفتوگو با مردم بپردازند. بعد با توجه به شرایط کشور و تایید شدن یا نشدن کاندیداهایشان بسنجند و ببینند آیا صلاح این است که از مردم بخواهیم پای صندوقهای رأی حاضر شوند یا نه. این موضوع باید در ظرف زمان سنجیده شود و تا آن زمان فاصله زیادی باقی مانده است.
آیا امیدی به همراهی مسئولان برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات وجود دارد؟
در این دوره همه مسئولان باید به فکر نجات کشور از شرایط سخت بینالمللی باشند و دست از رقابت حداقلی جناحی بردارند. در این شرایط هنر نزد کسانی است که هم خود را در معرض رأی مردم قرار میدهند و هم از مردم دعوت میکنند بیایند و نظرشان را ابراز کنند. بیمهنامه جمهوری اسلامی حضور مردم در صحنه است. با اتفاقاتی که این چندساله شاهد وقوعش بودهایم و رقابتهای تنگ نظرانهای که وجود داشته، اعتبار دولت و مجلس نزد مردم کم شده و از سوی دیگر سوال این است که با توجه به اتفاقاتی که سال 96 رخ داد، آیا به آن معنی است که مردم میخواهند تجربه هشت سال دولت داری جبهه پایداری را تکرار کنند؟ باید گفت تصمیمسازان و تصمیمگیران امر انتخابات کشور باید از تجربه انتخابات قبل استفاده کنند تا زمینه مشارکت حداکثری فراهم شود یا باید شاهد کاهش مشارکت مردم باشیم. اگر نگاه عاقلانه باشد میتوانیم از مردم بزرگ و صبور ایران که صاحبان اصلی کشور و ولینعمتان اصلی هستند، درخواست داشته باشیم که پای صندوقهای رأی بیایند و با تمام نواقص موجود با شرکت در انتخابات نقش خود را در اداره کشور ایفا کنند. هنوز با شاخصها و معیارهای حقوق مردم در قانون اساسی فاصله داریم، اگر با ایجاد فضای باز سیاسی بتوانیم مردم را قانع کنیم با همه وجود در انتخابات شرکت کنند، میتوانیم انتظار داشته باشیم که سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی بازگردد. ما باید از مردم عذرخواهی کنیم و از آنها بخواهیم که جریانهای سیاسی را ببخشند. مردم ایران همواره منافع ملی را بسیار جلوتر و پیشتر از تصمیمگیران و تصمیمسازان دیدهاند و در نظر گرفتهاند و به کار میبندند. نمیشود به مردم نگاه ابزاری داشت و وجود این نوع نگاه نسبت به مردم هزینهای بس سنگین و جبران ناپذیر دارد.
در شرایط فعلی که فشارهای خارجی زیادی روی مردم وجود دارد چرا شرایط بهگونهای شده که فشارها در داخل نیز بر مردم افزایش پیدا کرده است؟
از اول انقلاب، شرایط بینالمللی کشور ما بهگونهای بوده که همواره با فشارهای خارجی دست و پنجه نرم کردهایم. حال این فشارها گاهی کم و گاهی زیاد بوده و تاثیرات متفاوتی از خود به جای گذاشته است، اما یک تفاوت اساسی میان امروز و گذشته وجود دارد؛ از یک جایی به بعد در کشور ما اعتماد مردم به نهادهایی مانند دولت به شدت کاهش یافت و حتی تغییرات پس از انتخابات سال 1392 نتوانست آن شرایط را ترمیم کند. دولت سابق نگاهش به مردم و نهادهای مدنی و سیاسی نگاه خاصی بود و این نگاه در طول هشت سال در بسیاری از نهادها، نهادینه شد. آن نگاه به دوری مردم از دولت و رشد بیاعتمادی به این نهاد انجامید، بهطوری که در سال 92 یکی از اصلیترین شعارهای کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری بهویژه آقای روحانی، رئیسجمهور منتخب تغییر آن نگاه امنیتی به مردم بود. آقای روحانی وعده داد که نگاه دولت به نهادهای اجتماعی و مردم، منطقی باشد اما متاسفانه این گونه نشد. در شرایط امروز که شاهد افزایش روزافزون فشارهای سیاسی خارجی هستیم و باید انسجام و اتحاد میان مردم تقویت شود، شرایط برعکس شده است و فشارها بر جامعه افزایش مییابد. وقتی میبینیم کشور از حیث سرمایه اجتماعی آسیب دیده و اعتماد عمومی خدشهدار شده یعنی نیاز است که فضا بازتر شود و اعتماد به مردم بازگردد. به رغم این مساله اما فشارها را روی مردم افزایش میدهیم و شرایط زندگی را برای آنها سختتر میکنیم. مردم به کشورشان علاقه دارند، نسبت به تمامیت ارضی ایران حساسند و امنیت ملی برای آنها مهم است؛ این مساله را در هشت سال جنگ هم نشان دادهاند. مردم همیشه در برابر زورگویی خارجی با تمام توان ایستادهاند و در برابر دشمن خارجی یکپارچه عمل کردهاند، اما این نباید مورد سوءاستفاده قرار گیرد و دستاویزی برای حرکتهای غیراصولی باشد.
آیا واقعا فکر میکنید رعایت حال مردم وجود دارد؟
نباید در شرایطی که تحریمها معیشت را برای مردم سخت کرده و به چالش روزمره زندگی آنها تبدیل شده، فضا را ببندیم. بهعنوان نمونه در حال حاضر فعالیتهای محیط زیستی میتواند به افزایش شور و نشاط منجر شود، اما اگر نگاه به مردم بر مبنای بیاعتمادی باشد، همین فعالیت سالم و ساده و مفید به یک مشکل تبدیل میشود. رهبران ما همواره گفتهاند که مردم ولینعمت حاکمان هستند، اما هنگام عمل به قانون که میرسد برخی طور دیگری عمل میکنند. تفسیر به رأی و عمل سلیقهای به قانون متاسفانه به رویه بدل شده است. این رفتارها باعث میشود که مردم تحت فشار بیشتر گرفتار آیند، که انگار میان دو سنگ آسیاب گیر افتادهاند. تحمل مردم تا کجا خواهد بود؟ مجلسیها امروز میگویند که قوه مقننه کارکرد خود را از دست داده، دولت میگوید اختیار نداریم، رئیسجمهور و وزرا از مردم طلب کمک میکنند. همه انگشتهای اشاره به سوی مردم است. مردم باید فشارهای سیاسی خارجی را تحمل کنند، مردم باید فشار اقتصادی را تحمل کنند، مردم باید نگاه بدبینانه را تحمل کنند. در طول این 120 سال دو انقلاب صورت گرفته تا مسئولان به مردم پاسخگو باشد، اما هنوز آن پاسخگویی لازم وجود ندارد و مدام شاهد ضایع شدن حق و حقوق مردم هستیم. اقتدار تنها به معنای استفاده از قوه قهریه نیست.
میگویید اقتدار به استفاده از قوه قهریه نیست اما برخی نهادها مانند نیروی انتظامی اعتقاد دارند نباید اقتدار پلیس را زیر سوال برد. برداشت شما از این نوع نگاه چیست؟
دقیقا موضوع همین است و باید اقتدار پلیس را تعریفی همهجانبه کرد. سوال مردم این است که چطور آب بازی چند نوجوان، ماموران را با سرعت در صحنه حاضر کرده؟ مگر ما پلیس زن نداریم؟ آیا این خلاف شرع نیست؟ اجازه داده شده پلیس زن استفاده شود. نمیگویم زنان علیه زنان باشند برای این برخوردها، من در مجموع با این موضوع مشکل دارم. اقتدار پلیس تنها و تنها باید در چارچوب قانون باشد. هزینه رفتار خارج از برنامه و قانون به پای همه نوشته میشود. قانون باید برای متخلف بازدارنده باشد نه برای مردم عادی. اگر قرار باشد نهادهای رسمی کارکرد خود را نداشته باشند، آنگاه سلیقه افراد جایگزین آن خواهد شد و این موضوع جامعه را به آشوب میکشد. پلیس همکاری لازم را با مدیریت شهری ندارد. این روزها که هوا گرم است و مردم تازه در شب از خانه بیرون میآیند و به پارکها میروند، این موضوع بسیار مفید است که خانوادهها همراه با یکدیگر تفریح کنند اما شاهد هستیم که پلیس میگوید نمیتوانیم امنیت را تامین کنیم. نباید با ابزار سلبی با جوانان برخورد کنیم و جلوی نشاط اجتماعی را بگیریم. بهدلیل نگرانیهایی که وجود داشته، بخشی از جامعه هزینههای سنگینی پرداخته است. بهعنوان نمونه هفته گذشته میدان هفت تیر، بهعنوان یکی از میادین تاریخساز انقلاب اسلامی با ظاهر جدید آغاز به کار کرد. باید اجازه دهیم گروههای موسیقی، تئاتر و هنرمندان از آن استفاده کنند و هنر خود را به مردم ارائه دهند. ما مسلمان هستیم، برنامه مذهبی لازم است و باید انجام شود و در کنار آن میتوان از برنامههای هنری در روزهای دیگر سال هم به مردم نشاط داد. مسئولان باید بیشتر به جشنهای ملی اهمیت دهند تا شادی در جامعه جریان داشته باشد.
منبع: روزنامه آرمان