غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران از رایزنی سران جبهه اصلاحات به محوریت سیدمحمد خاتمی برای بازسازی جبهه اصلاحات از جمله نحوه ورود آن به انتخابات خبر داد. این رایزنی فرادستی با جمعی موثر از اشخاص ذینفوذ جبهه اصلاحات انجام میشود و قرار است ضمن بازسازی جبهه اصلاحات، وضعیت شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات به ریاست محمدرضا عارف و اختلافاتی که بر سر ادامهی آن است، را بررسی کند. شورایی که مدیریت و خروجی آن محور نقدهای جدی از جانب اصلاحطلبان بوده است. غلامحسین کرباسچی اما امید دارد که این نهاد بتواند علاوه بر هدف اولیه خود درباره ریشهیابی و حل مشکلات شورای عالی اصلاحطلبان، الزامات جدیتر امروز جریان اصلاحات را نیز برطرف کند. الزاماتی که او آنها را «تعریف شفاف اصلاحات»، «هدف»، «روش» و «مدیریت» برای طی مسیر میخواند و تاکید میکند که «آقای سیدمحمد خاتمی مورد احترام همه گروههای اصلاحطلبی است اما جریان اصلاحات که فاقد رهبری رسمی و تشکیلاتی است به سازماندهی و رهبر نیاز دارد.»شورای عالی اصلاحات که اخیرا نام خود را با تصویب کمیسیون ماده ۱۰ احزاب وزارت کشور به «جبهه ائتلاف اصلاحطلبان ایران اسلامی» تغییر داد درگیر مشکلات تشکیلاتی جدی است. مدیریت محمدرضا عارف در شورای عالی اصلاحطلبان و فراکسیون امید محور نقدهای جدی بوده و هست. اخیرا نیز سعید حجاریان مستقیما وی را مورد خطاب قرار داد و اعلام کرد که باید برای مجلس آینده به دنبال یک رئیس قوی بگردیم تا اصلاحطلبان را هدایت کند.اکنون نهاد عالی اصلاحات قرار است برای خروج اصلاحات از بنبست بهوجود آمده و تصمیمگیری کند. بنا به شنیدههای سازندگی این امکان وجود دارد که ساز و کار انتخاباتی و ستادی این جبهه نیز مانند گذشته به صورت یک ستاد ملی و مستقل از شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان به محوریت یک شخصیت ملی و فراحزبی اصلاح طلبان تشکیل شود.
اصلاحات نیازمند رهبری سیاسی است
غلامحسین کرباسچی به خبرنگار سازندگی میگوید: جریان اصلاحات نه در گذشته که در وضعیت فعلی نیز بمعنای واقعی رهبر نداشته و ندارد اما نیازمند رهبری است که برنامه، خط مشی و استراتژی آن را تعیین کند.
او با اشاره به برخی صحبتهای اخیر عباس عبدی، حسین مرعشی و احمد زیدآبادی درباره نیاز جریان اصلاحات به رهبری جدید گفت: «رهبری مفهوم مشخصی دارد، رهبری این نیست که فقط به صورت نمادین بگوییم آقای خاتمی رهبر تشکیلاتی اصلاحات است. آقای خاتمی فردی شناخته شده، مورد احترام و فرهیخته است و از بهترین شخصیتهایی است که در عرصه سیاسی فعالیت میکند اما موضوع رهبری یک جریان سیاسی امری متفاوت و نیازمند ساز و کار تشکیلاتی در جبهه اصلاحات است. اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبری نداشته است که اکنون بگوییم نیازمند رهبر جدید است. آقای خاتمی مورد احترام همه بوده و هستند اما آیا به واقع آقای خاتمی اصلاحات را رهبری میکنند؟ اینکه زمانی در جریان انتخابات یا در مسئله و حوزه دیگری ایشان اظهار نظری کنند و همه به نظر ایشان احترام بگذارند به معنای رهبری نیست. رهبری یعنی ورود به مسائل، مدیریت و ساماندهی آنها.»کرباسچی در تشریح ویژگیهای رهبری یک جریان سیاسی میگوید: «رهبری یعنی اینکه اگر زمانی به مشکلی برخورد کردیم او بیاید و مشکل را حلوفصل کند. اگر نقصی وجود دارد رفع آن نقص توسط رهبری جریان انجام شود. اگر لازم شد در نقاط حساسی حضور یا عدم حضور افراد را مدیریت کند. قبول مسئولیت در زمانهای حساسی که باید عواقب یک تصمیم برعهده گرفته شود از نقشهای مهم رهبر یک جریان است. رهبری تنها وجه علاقه و احترام از طرف اعضاء و گروهها نیست و باید تمامی جنبهها را دنبال کند. نه آقای خاتمی هرگز چنین ادعایی داشتهاند که رهبر مجموعه جریان اصلاحات هستند و نه جریان اصلاحات با هم بر سر رهبری جریان اصلاحات توافق کردهاند. گروههای جریان اصلاحات به آقای خاتمی بسیار علاقهمند هستند اما اینگونه نیست که همه با هم توافق کردهاند که در شرایط فعلی ایشان رهبر جریان اصلاحات تلقی شوند. شاید جمله درستتر این باشد که جریان اصلاحات پیش از آنکه به «رهبرجدید» نیاز داشته باشد از اساس نیازمند «رهبر» است».
اصلاحات فاقد سازماندهی است
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران تاکید دارد که تشکیل هر نهاد تازهای در جریان اصلاحات باید با هدف اصلی ایجاد یک سازماندهی جدی در این جریان پیگیری شود.وی در این خصوص میگوید: «اصلاحات یک سازماندهی جدی میخواهد که آن را تعریف کند. به این معنی که از اساس اصلاحات چیست؟ چه مفهومی را دنبال میکند؟ به دنبال اصلاح چه مواردی است؟ از ۷۶ تا به امروز جریان اصلاحات مکرر گفته است که میخواهد اصلاحات کند اما هرگز روشن نکرده است به دنبال اصلاح چه چیزی است. آیا میخواهد سیاست را اصلاح کند یا اولویت آنها اصلاح اقتصاد است؟ اصلاحات باید روشن کند که میخواهد دولت را اصلاح کند یا اصلاح مسائل اجتماعی را دنبال کند یا اینکه به طور مثال به دنبال اصلاح و از بین بردن فساد در جامعه است. اصلاحات به مفهوم کلی کلمه چه ایدهای را در سر دارد؟ آیا اصلاحطلبان تصور میکنند که آزادیهای اجتماعی و مدنی در جامعه کم است و باید فضا را برای افزایش آنها اصلاح کرد؟»کرباسچی در این باره تاکید دارد که «پس از تعریف و مشخص کردن هدف خود، باید روش کار خود را مشخص کند. استراتژی و تاکتیکی را که میخواهد اصلاحات را از طریق آن در جامعه پیاده کند، باید روشن کند. به طور مثال شفاف بگوید میخواهم از طریق انتخابات و مشارکت اجتماعی راهبردهای اصلاحاتی خود را پیش ببرم یا میخواهم از طریق انگیزش اجتماعی و افکار عمومی و حرکتها و جنبشهای اجتماعی و یا تنها میخواهم با اظهار نظر در مطبوعات و شعارهای رسانهای حرکت کنم.»
اصلاحات و انتخابات
در روزهای اخیر موضوع شرکت یا عدم شرکت در انتخابات به بحث مهمی در بین اصلاحطلبان تبدیل شده بود. موضوعی که کرباسچی از بلاتکلیفی همیشگی اصلاحطلبان در ماههای منتهی به انتخابات از آن گلایه میکند و میگوید: «در ۲۲ سال گذشته هر زمان که انتخاباتی در پیش داشتهایم، به صورت ثابت تمامی مباحث مربوط به شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مطرح شده و هنوز هم مطرح میشود. زمان آن فرارسیده که اصلاحات یکبار برای همیشه تعیین کند که آیا میخواهد از طریق انتخابات به مسائل ورود کند یا با مقوله انتخابات کاری نداشته و به دنبال ورود به مسائل و اصلاح آنها از طریق انگیزش اجتماعی و بسیج کردن مردمی است.»وی ادامه میدهد: «جریان اصلاحات باید در این شرایط اعلام کند که از اساس انتخابات را قبول ندارد و به دنبال راههای دیگری برای اثرگذاری است اما اگر قرار است از طریق انتخابات کار پیش برود باید واقعبین بود. جریان اصلاحات باید قبول کند که انتخابات همواره به همین شکل برگزار شده و خواهد شد، عدهای رد صلاحیت میشوند و عدهای تایید صلاحیت شدهاند. بنابراین باید یک تعیین تکلیف در خصوص انتخابات صورت بگیرد. یک مجموعه جریان سیاسی که میخواهد در سطح کلان در جامعه سیاسی کشور حضور داشته باشد نمیتواند همیشه بلاتکلیف باشد.»
اصلاحات به سازماندهی نیاز دارد
اگرچه تشکیل نهاد عالی اصلاحات با هدف حل و فصل مشکلات شورای عالی اصلاحات بیان شده است اما دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی میگوید: «ای کاش این نهاد در راستای سازماندهی جریان اصلاحات نیز گام بردارد.» او فقدان سازماندهی را مشکل مهم جریان اصلاحات میخواند و در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا شورای عالی اصلاحات که برای خود رویکردهای فراانتخاباتی نیز قائل است در مسیر سازماندهی گام بر نداشته و نمیدارد، پاسخ میدهد: « از ابتدا فلسفه تشکیل شورای عالی اصلاحات مباحث انتخاباتی بوده است و تا به حال در این شورا غیراز مسائل مربوط به انتخابات بین احزاب اصلاحطلب هیچ وحدت نظری
وجود نداشته است.
رصد و پایش گروههای اصلاحطلب در کارکرد شورای عالی تعریف نشده و خروجی این رصد و پایش توسط شورا مورد قبول دیگر جریانهای اصلاحطلب نخواهد بود چرا که از اساس چنین ظرفیتی در شورای عالی وجود ندارد.»وی تاکید میکند که اصلاحات به سازماندهی نیاز دارد و میگوید: «مجموعه نیروهایی که خود را اصلاحطلب معرفی میکنند باید در یک تفاهم هدف و روش و مدیریت اجرای هدف را معرفی کنند، در مرحله اول نیروهای اصلاحطلب باید مجموعهای فراتر از مجموعههایی که به دنبال مباحث انتخاباتی هستند، تشکیل دهند. این مجموعه باید اصلاحات را تعریف کند.ای کاش اولین قدم این نهاد بالادستی که خبر تشکیل آن به تازگی رسیده است، تعریف اصلاحات و تبیین هدف و روش و مدیریت آن باشد.»
منبع: روزنامه سازندگی