نسترن فراهاني: صحبت از انتخابات رياست جمهوري در سال 1400 امروز از دو سو وجود دارد. فعالان سياسي و صاحبنظران از سويي معتقدند اين مباحث زود هنگام است و بيفايده و از سوي ديگر هم برخي مطرح ميکنند به دليل ضعفي که فعاليت احزاب در کشور دارند بسترسازيها از هماکنون کارساز هستند. براي بررسي بيشتر اين موضوع «آرمان ملي» با يدا... طاهرنژاد به گفتوگو پرداخته است که ميخوانيد.
باتوجه به شرايط امروز کشور در عرصه سياست فکر ميکنيد صحبت از انتخابات آتي چقدر دغدغه جامعه است و آيا تاثيري دارد؟
صحبت از انتخابات رياستجمهوري در سال 1400 در زمان فعلي زودهنگام محسوب نميشود چراکه اين انتخابات ملي و سراسري است و هر انتخاباتي که پوشش ملي دارد بايد مقدماتي درخور انتخابات ملي هم داشته باشد.
اصلاحطلبان در اين زمينه پررنگتر ايفاي نقش ميکنند علت را در چه ميدانيد؟
اما در خصوص اصلاحطلبان با توجه به انتخاباتي که در اسفند 98 شاهد آن بوديم ميتوانيم اين پيشگامي را جبران مافات بناميم زيرا در اين انتخابات اصلاحطلبان به نوعي مبهوت شدند و از دو جهت نتوانستند موفق باشند؛ از يکسو کانديداهاي موردنظر آنها نتوانستند تاييد صلاحيت شوند و در رقابت شرکت کنند و از سوي ديگر، نميتوانستند بدنه اجتماعي خود را قانع کنند که پاي صندوقهاي راي بيايند با همه اين تفاسير و مجلسي که ثمره اين انتخابات با اين شرايط است جبران مافات نام منطقيتري براي تلاش امروز اصلاحطلبان در انتخابات آتي است. اصلاحطلبان بايد بدنه اجتماعي خود را از امروز ساماندهي کنند و با ارائه برنامه مشخص آنها را قانع کنند که در انتخابات شرکت کنند و از سوي ديگر بايد کانديداهاي قابل اطميناني هم مشخص و معرفي کنند در نهايت و با اين تعاريف ميتوان گفت تلاش امروز اصلاحات براي انتخابات رياستجمهوري زودهنگام محسوب نميشود.
فکر ميکنيد فيلترهاي نظارتي انتخاباتي با شکل و شمايل مجلس رقم ميخورد يا در بررسي صلاحيتها تجديد نظر ميشود؟
اين موضوع به عوامل متعددي بستگي دارد اما با روندي که امروز در جامعه وجود دارد و در وضعيت ويژه اقتصادي و سياسي که قرار داريم و وضعيت مراودات بينالمللي در کشور و مسائل داخلي به نظر ميرسد که لازمه خروج از وضعيت دشوار فعلي و ايجاد انگيزه براي حضور حداکثري يک انتخابات رقابتي باشد و پيشبيني ميکنم انتخابات 1400 رقابتي انجام شود و حضور در انتخابات رياستجمهوري از انتخابات مجلس شوراي اسلامي پرشورتر خواهد بود. چون هم نياز کشور محسوب ميشود و هم درسي که از انتخابات 98 گرفتيم به ما يادآور ميشود تا شرايطي را فراهم کنيم که مردم بتوانند در انتخابات حضور پرشورتري داشته باشند.
اين امکان وجود دارد که فردي از جريان اعتدالي يا منتسب به اصلاحات از سوي اصلاحطلبان مورد حمايت قرار بگيرد؟
واقعيت اين است که پيشبينيها و حدسيات در عرصه سياست ايران نميتوانند 100درصد دقيق باشند و تا زماني که ما در شرايط به طور واقعي قرار نگيريم نميتوانيم به طور قطع بگوييم که چه اتفاقي رخ ميدهد. اما من ميتوانم در حد يک پيشبيني بگويم انتخابات آتي رقابتي خواهد بود و حتما کانديدايي که مورد اقبال تمام اصلاحطلبان باشد از فيلترهاي نظارتي عبور ميکند و به شرايطي نميرسيم که هيچ کانديدايي مورد توجه اصلاحطلبان نباشد و آنها نتوانند بدنه راي خود را مجاب به شرکت در انتخابات کنند. در هر صورت تجربه انتخابات اسفند 98 نشان داده که چندان علاقهاي به بازکردن فضا براي اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري ديده نميشود و اگر سياستهاي نظارتي گذشته وجود داشته باشد، نميتوان اطمينان داشت که کانديداي اصلاحطلب به راحتي از فيلترهاي نظارتي عبور ميکند. برهمين اساس، احتمال اينکه اصلاحطلبان باز هم مجبور باشند به يک چهره ميانه از جنس روحاني يا شفافتر از او اکتفا کنند قابل توجه است. درکل بايد ارزيابي کنيم به چه ميزاني به اصلاحطلبان ظرفيت حضور در انتخابات داده ميشود، آنچه بديهي است اين است که اين ظرفيت درحال حاضر وجود ندارد اما در نهايت از ديدگاه من دايره اصلاحطلبان شناسنامهدار بزرگ است و عناصر سياسي زيادي هستند که ميتوانند در اين عرصه حاضر شوند و بتوانند تاثيرگذار باشند.
با اين وجود معتقديد اصلاحات بايد به هر قيمتي در عرصه قدرت وارد شود؟
اهميت زيادي دارد که احزاب سياسي بتوانند جايگاهي در قدرت داشته باشند اما نه به هر قيمتي اصولا جريانهاي سياسي براي حضور در قدرت و تاثيرگذاري بر جامعه و خدمت به مردم سعي ميکنند در قدرت باشند، جريان اصلاحطلب اگر نقشي در قدرت نداشته باشد و مرتب نقد کند بعد از مدتي حذف ميشود. بنابراين بايد تلاش کند بتواند براي تاثيرگذاري بيشتر به عرصه قدرت وارد شود البته که بايد در کنار اين تلاش چارچوبهاي اعتقادي هر جريان هم مراعات شود.
برخي صاحبنظران مطرح کردند با توجه به شرايط کشور اين امکان وجود دارد که دولت بعدي هم اصولگرا باشد اين فرضيه را چه ميزان صحيح ميدانيد؟
من مطلقا چنين ارزيابي ندارم بهخصوص که جامعه هنوز ارزيابي دقيقي از مجلس فعلي ندارد و اين مجلس حداقل سه ماه زمان نياز دارد تا بتواند خودش را معرفي کند. آنچه من ميبينم و تاکنون بروز کرده، به شکلي نيست که اين مجلس آنقدر بتواند انگيزه ايجاد کند که سال آينده هم مردم را به دنبال خود بکشاند. اين مجلس فرصت درگير شدن با دولت را پيدا نميکند و نيمه اول سال به ساماندهي داخلي مشغول است و در نيمه دوم هم هيجانات مرتبط با انتخابات رياستجمهوري شروع ميشود و نميتواند براي دولت مانعتراشي کند. در هر صورت تنها راه نجات کشور تقويت تحزب و رسميت بخشيدن به جايگاه احزاب است اما تصور نميکنم افق روشني در پيش روي احزاب و فعاليتهاي حزبي در ايران وجود داشته باشد.
در خصوص برخي نمايندگان و اعتبارنامه آنها هم در مجلس حواشي ايجاد شد که به نظر ميرسيد به دليل طيف فکري آنهاست. علت را در چه مواردي ميدانيد؟
فکر نميکنم کساني که به اعتبارنامه تاجگردون اعتراض کردند، ابزاري بيشتر از ابزارهاي نظارتي شوراي نگهبان داشته باشند. به نظر ميرسد هدف آنها گرفتن وقت از غلامرضا تاجگردون است. در همين مجلس کساني هستند که ابهاماتي در مسائل مالي دارند اما اعتبارنامه آنها تاييد شده است.
منبع: روزنامه آرمان ملی