روی کار آمدن بایدن به جای ترامپ و ابراز امیدواری تحلیلگران از کاهش احتمالی تحریمها و یا بازگشت آمریکا به برجام باعث شد تا افکار عمومی علاقه بیشتری به چگونگی مناسبات میان ایران و آمریکا پیدا کند. در این میان «دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران» به انتقادات برخی رسانهها که از ذوق زدگی اصلاحطلبان به دلیل روی کار آمدن بایدن خبر میدهند، پاسخ داد و گفت: ما ذوق زده شدیم چون دیدیم رئیس جمهوری که بسیار با ایران بد عمل کرد و فردی را مانند سردار سلیمانی به شهادت رساند و برای اولین بار در طول تاریخ آمریکا مسئولیت یک عملیات تروریستی را بر عهده گرفت، و از عنوان «ترور» هم استفاده کرد از سوی اکثریت مردم آمریکا کنار زده شد.
متن کامل گفتوگوی غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران با جماران را در ادامه بخوانید:
آقای کرباسچی! روز شنبه رسانههای جهان اعلام کردند که جو بایدن، نامزد حزب دموکرات آمریکا «رئیس جمهور» این کشور شد. آیا این مسئله میتواند آغاز دور تازهای از مناسبات میان ایران و آمریکا باشد؟ این تحولات در منطقه چگونه خواهد بود؟
به نظرم در خصوص تحولات منطقه فعلا نمیتوان تحلیلی روشن و یکپارچه ارائه داد، بالاخره وضعیت سیاسی مختلفی در هر کدام از کشورهای خاورمیانه وجود دارد. مسائل ایران عمدتا خیلی ارتباطی به شرایط داخلی آمریکا ندارد. حل اغلب مسائل کشور ازجمله روابط با آمریکا مثل سایر امور ما به تصمیمگیران داخلی مربوط میشود. اگر هر زمان ارادهای پیدا شود میتوانند تحولاتی در وضعیت کشور ایجاد کنند.
همین مسئله تحریمها که گفته میشود مشکلات زیادی را به همراه آورده و کارشناسان و مسئولان کشور نیز دائما به آن اشاره میکنند چقدر در مشکلات به وجود آمده موثر بوده؟ شاهد بوده و هستیم که منتقدین هنوز هم به آقای روحانی خرده میگیرند که چرا اصلا به برجام دلبسته است، آیا این کارعبثی بوده؟
اغلب مسائل کشور همانطور که در پاسخ به سوال قبل اشاره کردم، به خودمان برمیگردد. این که تمام مسائل ما به تحریمها برمیگردد، واقعا درست نیست. ضعف مدیریتها، تنبلیها و ناکارآمدیهای خود را نباید پای تحریمها بنویسیم. ولی در همان به تحریم ها هم یادمان نرود که از کجا شروع و تشدید شد. لااقل همین تشدید تحریمها برمیگردد به برخوردهای خارج از عرف سیاسی مسئولین؛ وقتی قطعنامههای سازمان ملل کاغذپاره خوانده میشود یا رئیس جمهور وقت میگوید «آنقدر قطعنامه صادر کنند تا قطعنامهدانشان پاره شود!»
تحریمهای سازمان ملل از روزی شروع شد که دولت وقت به جای برخورد منطقی و معقول با مسائل حیاتی بینالمللی برخوردهای احساسی و شعاری کرد. دولت آقای روحانی هم وارث همان خرابکاریها است. هرچند در دورهای توانست بخشی از آن تحریمها را متوقف کند، ولی در مجموع باید گفت که ادامه تحریمها میراث گذشته است. اینکه آقای روحانی به برجام دل بسته است یا پرداختن به این موضوع که آیا برجام نقصی داشته یا خیر، از همان بحثهای شعاری است که به جایی نمیرسد. واقعیت این بود که در مقطع تصویب برجام تحولی در مسائل کشور اتفاق افتاد. اکثر مسائل ما با انتخابات آمریکا و آمدن یا رفتن روسای جمهور در آن کشور حل نمیشود. هر وقت اراده لازم را برای این کار داشته باشیم چندان از حل مسائل عاجز نیستیم.
منتقدین دولت میگویند پس از گذشت بیش از 7 سال از دولت آقای روحانی، زدن این حرف که خرابکاریها به دولت پیشین برمیگردد به نوعی فرار به جلو یا ردگمکنی است، شما چه فکر میکنید؟
بالاخره قطعنامههای تحریم سازمان ملل در دولت قبل بوده یا نه؟ و منشأ عموم این گرفتاریهای حاد اقتصادی همان تحریمها است یا نه؟
حتما منظورشان گریز از مسئولیتپذیری دولت است، به نظر شما چنین انتقادی تا چه اندازه به جا و درست است؟
بالاخره در اینکه کشور قبل از روحانی گرفتار تحریمها و قطعنامههای سازمان ملل شد که شکی نیست. خدا رحمت کند آقای هاشمی را که میگفت ما اگر گرفتار تحریم شورای امنیت و مسائل این چنینی شویم، بیرون آمدن از آن وضعیت و حل مسئله کاری دشوار خواهد بود. این پیشبینیای بود که ایشان از همان ابتدا مطرح کرد. اینکه آیا آقای روحانی میتوانسته این مسئله را حل کند اما نکرده، یا چقدر در این رابطه تلاش کرده یک بحث است ولی فراموش نمیشود که آغاز رفتن پرونده هستهای ایران ذیل بند 7 شورای امنیت، زمان آقای احمدینژاد بود. آقای روحانی توانست در شرایطی ویژه و برای مدتی کوتاه این مسئله را حل کند. صرف نظر از اینکه چه اتفاقاتی افتاد و چه کسانی با حل این مسأله مخالفت یا موافقت کردهاند، شرایط بینالمللی طوری رقم خورد که دوباره همان تحریمها گریبان کشور را گرفت. اینها که فرار به جلو و عقبش روشن است. میماند اینکه به عملکرد و کارآمدی این دولت نقدی هست یا نه؟ بله! مسلما نقدهای جدی هست ولی تاریخ را نمیتوان نادیده گرفت.
از نگاه بسیاری از رسانههای اصولگرا، شما به عنوان یکی از حامیان پروپاقرص دولت به حساب میآیید.
من حامی پر و پا قرص منافع کشور هستم؛ منتقد دولت هم هستم. اما معتقدم که انتقاد باید منصفانه باشد. نمیتوان هر حرفی که دلمان خواست به نام «انتقاد»، مطرح کنیم. من در این دولت و در ردههای مختلف مدیران، ناکارآمدیهایی میبینم ولی در عین حال نمیتوانم بگویم که همه گرفتاریهای امروز کشور مربوط به این دولت است. این دولت وارث وضعیتی بوده که رئیس جمهور قبل برایش به جا گذاشته است. حالا هم کنار نشستهاند و رجزخوانی میکنند. روحانی توانسته بخشی از مشکلات به ارث رسیده را در مقطعی حل و فصل کند ولی مجموعه شرایط طوری رقم خورده که دست و پای دولت در هم پیچیده و نتوانسته کاری پیش ببرد.
برخی رسانههای اصولگرا، نوشتهاند و یا ادعا میکنند که اصلاحطلبان از روی کار آمدن آقای بایدن در آمریکا ذوقزده شده اند و آنها را «بایدنیست» میخوانند. در محکومیت این موضوع به سوابق دموکراتها در آمریکا اشاره میکنند. آیا چنین ذوقزدگی در میان این جریان دیده میشود؟
بله، ما ذوقزده شدیم چون دیدیم رئیس جمهوری که بسیار با ایران بد عمل کرد و فردی را مانند سردار سلیمانی به شهادت رساند و برای اولین بار در طول تاریخ امریکا مسئولیت یک عملیات تروریستی را بر عهده گرفت، و از عنوان «ترور» هم استفاده کرد، از سوی اکثریت مردم آمریکا کنار زده شد. این باعث خوشحالی است. اگر یک عده در داخل از این موضوع ناراحتند باید توضیح دهند که منطقشان چیست؟
پیش از اینکه بخواهیم درباره رئیس جمهور جدید آمریکا اظهارنظر کنیم باید ببینیم چه عملکرد و رفتاری خواهد داشت. در مجموع اگر به تاریخ آمریکا نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که روسای جمهور آمریکا برای حفظ منافع ملی خودشان کار میکنند. ولی برای ما که در برابر دولت دیگری قرار گرفتهایم، در طول تاریخ همیشه نتیجه عملکرد رئیسجمهورهایی که از حزب دموکرات بودهاند، برای کشور و مردم ما نسبتا بهتر از جمهوریخواهان بوده است.
از قبل انقلاب هم چنین بوده است. ما در زمان شاه و روی کار بودن جمهوریخواهان در زندان بودیم و از روزی که در آمریکا دموکراتها روی کار آمدند و کارتر رئیس جمهور شد، همانجا احساس کردیم که گشایشی حاصل شده و پس از آن نماینده حقوق بشر به زندان آمد و از وضعیت ما بازدید کرد. حتی وضع غذا و ملاقاتها نیز بهبود پیدا کردند. 17 ماه نتوانسته بودم ملاقاتی با خانواده خود داشته باشم، ولی به محض روی کار آمدن کارتر، رژیم گذشته تحت فشار قرار گرفت برای اینکه حقوق بشر را رعایت کند. از این رو، پس از 17 ماه توانستم ملاقاتی با خانواده خود داشته باشم. اینکه همیشه در طول تاریخ روابط ایران و آمریکا، روی کارآمدن دموکراتها برای مردم ایران نسبتا بهتر بوده شکی نیست. در این مسئله که آنها به فکر منافع خود هستند و ... تردیدی نیست ولی ما باید از هر شرایطی برای منافع مردم و کشورخودمان استفاده کنیم. میخواهم بگویم اگر هم سیاستهای دموکراتها در راستای پیشبرد منافع آمریکا بوده، ولی لااقل چنگ و دندانی که نشان میدادند آشکارا نبوده است. پس از انقلاب نیز دوره دموکراتها نظیر کلینتون و اوباما از دوران بوش و ریگان و ترامپ برای مردم ایران بهتر بوده است.
امروز نیز اگر کسانی از رفتن ترامپ ناراحت هستند، در زمره افرادی قرار دارند که موافق سختگیریهای بیشتر علیه ایران هستند. اسرائیل و اعراب منطقه ممکن است ناراحت باشند. براندازان و دشمنان انقلاب ناراحتند. ولی به نظرم نباید کسی در داخل کشور از رفتن ترامپ ناراحت باشد. باید به فکر کشور و مردم بود و از هر روزنهای که باز شود، استفاده کرد.
بسیاری توقع دارند که پس از اعلام سیاستهای آقای بایدن در خصوص بازگشت به برجام، گشایشهایی در اوضاع اقتصادی به وجود آید. اما آیا اگر همین فردا بازگشت به برجام اتفاق بیفتد، تصویب نشدن لوایحFATF از چنین وضعیتی جلوگیری نمیکند؟
این که میگویم مسائل ما به خودمان برمیگردد یعنی همین. وقتی مسئولین کشور در ردههای مختلف مصلحت را در این دیدهاند که لایحهای را امضا کنند یا نه، چنین تصمیمی عواقبی هم به دنبال دارد. مانند همین مسدود شدن مبادلات بانکی با سایر کشورها، همه مشکلات مربوط به تصمیمات و برنامههایی نیست که از خارج تحمیل میشود، انتخابی است که خودمان میکنیم. وقتی چنین تشخیص میدهند که به این لوایح نپیوندند، باید عواقب آن را هم بپذیرند. همه مسائل را نمیتوان به پای این گذاشت که ترامپ رفته یا رئیس جمهور دیگر روی کار آمده است. هر چند منکر این نیستم که جابهجایی روسای جمهور آمریکا نیز موثر است ولی اغلب مسائل به تصمیمات خودمان مربوط است.
به عنوان فردی که تجربه سیاسی و سابقه فعالیت حزبی دارد، به نظر شما دولت در مدت باقیمانده عمر خود میتواند چه اقدامات و ابتکاراتی برای عبور از وضع کنونی جامعه داشته باشد؟
اینکه دولت چه کار میتواند کند، حداقلش این است که آنچه بر عهده مدیریتهای داخل کشور است را با جدیت دنبال کند و سر و سامان دهد و مشکلات مردم را برطرف کند. در سیاست خارجی نیز روابط ترمیم و گسترش دهد و آمریکا را تشویق کند تا به برجام برگردد و وضعیت تحریمها را بهبود ببخشد. اینها گشایشهایی است که میتواند ایجاد شود. دولت باید بدون اینکه فکر کند در 9 ماه آخر یا حتی یک ماه پایانی خود قرار دارد، با جدیت تمام در جهت حل مشکلات مردم قدم بردارد. از طرفی هم توجه کند که بسیاری از مسائل ناکارآمدی اجرایی است و به مدیریتهای داخلی برمیگردد. در دولت دوم آقای روحانی انتقادی که وجود دارد به ناکارآمدیهایی است که در مدیریتهای وزارتخانهها، استانداریها و دستگاههای مختلف وجود دارد.
منبع: جماران