امیرحسین جعفری: عملکرد اصلاحطلبان در مجلس دهم همواره محل بحث دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا بوده است؛ اصولگرایان بر نمایندگان لیست امید میتازند که نتوانستند به شعارهایشان عمل کنند و اصلاحطلبان نیز معتقدند موانع بسیاری در چهار سال نمایندگیشان پیشرویشان وجود داشت؛ ازجمله آنکه بعد از انتخابات مجلس تعداد قابلتوجهی از نمایندگان امیدی یا به سمت اصولگرایان گرایش یافتند یا آنکه خود را مستقل نامیدند. برای بررسی آنچه در مجلس دهم گذشت، ساعتی را با پروانه مافی، نماینده این مجلس و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
لیست امید در مجلس دهم حاشیههای زیادی به همراه داشت، ازجمله جداشدن عدهای از نمایندگان این لیست و گرایش به سمت اصولگرایان. به نظر شما این اتفاق چرا افتاد؟ چه بحثهایی در این زمینه داشتید.
ما یك لیست امید داشتیم؛ یك فراكسیون امید. اینها با هم تفاوت داشتند؛ لیست امید با ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان معتدل و اعتدالیون در زمان انتخابات مجلس دهم شکل گرفت و اعضای لیست همه اصلاحطلب نبودند اما وقتی وارد مجلس شدیم، فراكسیون امید شامل اصلاحطلبان لیست امید بود و بعضی از لیست امیدیها به جریانی به نام مستقل پیوستند. بنابراین فراكسیون و لیست امید با هم منطبق نبودند. بر این اساس سه گروه سیاسی در مجلس دهم شكل گرفت كه شامل فراكسیون امید، مستقلین و پایداریها بود. از همان ابتدا در هر موضوعی كه نیاز به رأیگیری داشت، ازجمله موضوع هیئترئیسه كه از مهمترین آنها بود؛ مستقلین نقش بسیار مهمی داشتند. هروقت این گروه مستقلین به سمت فراكسیون امید میآمدند، اصلاحطلبان برنده بازی میشدند و هروقت به سمت اصولگرایان میرفتند پیروزی نصیب آنها میشد. خیلی از مستقلین هم داخل لیست امید وارد مجلس شدند؛ چراکه اصلاحطلبان هدف نخست خود در انتخابات مجلس دهم را خروج کرسیهای مجلس از دست تندروها میدانستند و بر همین اساس در شهرهایی که کاندیدای اصلاحطلب رأیآور وجود نداشت، ائتلاف با معتدلین و اصولگراهای معتدل شکل گرفت. در نتیجه این شرایط بهاینترتیب رخ داد. اما لیست امید نتوانست در مجلس ائتلاف زمان انتخابان را حفظ كند. اگر بر مجالس پیشین مروری داشته باشیم، مثلا فراكسیون دوم خرداد در مجلس ششم بر اساس لیست دوم خرداد تشكیل شد اما همزمان نمایندگان احزابی که عضو این فراكسیون بودند، تشكیلات حزبی خود را هم داشتند. این اتفاق در مجلس دهم رخ نداد یعنی همه اعضای ائتلاف در فراكسیون امید عضو نشدند و در نتیجه دو فراکسیون از دل لیست امید بیرون آمد. این مهمترین عاملی بود كه باعث شد احساس شود اعضا از ائتلاف جدا شدهاند.
عملكرد لیست امید نتوانست انتظار عمومی را برآورده كند؛ چه كسی پاسخگوی این عملكرد است؟
با توجه به توضیحی كه در سؤال اول دادم، طبیعی است عملکرد مجلس نمیتواند بخشی از انتظار عمومی را برآورده كند. چون لیست ائتلاف در قالب فراكسیون امید قرار نگرفت، مجلس فاقد یک اکثریت بود. مجلس در حوزههای سیاسی شاید كارنامه مطرحی نداشت، درعینحال میتوانم بگویم در حوزههای فرهنگی و اجتماعی بهویژه زنان كارهای خوبی انجام داد و در حقیقت از خودش كارنامه مناسبی بر جا گذاشت؛ البته در حوزه سیاسی هم مواردی را داشتیم كه بسیار اثرگذار بود اما آن انتظار بالایی كه مردم در حوزه سیاسی داشتند كه فراكسیون امید بتواند اصلاحات انجام دهد تا حدی محقق نشد. باید توجه داشت که عملكرد اصلاحطلبان مجلس را بر اساس فعالیتها و كاركردهای آنها كه ناشی از مجموعه اختیارات و ابزار قدرت و تعاملات در مجموعه فراكسیون است، قضاوت کرد. در حوزه سیاسی مثلا در بررسی لوایح چهارگانه كه بسیار مهم بود، ازجمله پالرمو و سیافتی، تلاش بسیار خوبی فراكسیون امید داشت. البته بخشی از این ابعاد فعالیتها در حوزه اقتصادی بود اما بههرصورت فراكسیون امید توانست مجلس را در این زمینه مدیریت كند تا این لوایح با رأی مثبت از مجلس خارج شود. الان هم این لوایح دوباره به دلیل اهمیتی كه دارد مورد بررسی قرار گرفته است و این كار مهمی بود كه فراكسیون امید انجام داد. من چون نایبرئیس كمیسیون شوراها بودم، میخواهم این نکته را هم درباره حوزه سیاسی اضافه کنم که برگزاری انتخابات شوراهای پنجم بهصورت رقابتی و منصفانه بسیار قابلتوجه و مهم بود و در راستای قولی كه اعضاي فراكسیون به مردم داده بودند، بسیار سعی شد این انتخابات، یك انتخابات مردمی و سالم باشد. با زحمت زیادی كه نمایندگان در كمیسیون تحمل كردند، انتخابات به خوبی اداره و نظارت شد که كار بزرگی بود. مضاف بر اینكه مجلس دهم توانست جلوی مصوباتی را كه ماهیت تندروانه داشت بگیرد و اجازه ندهد این نوع طرحها تصویب شوند.
عملكرد مجلس دهم را در كاهش مشاركت در انتخابات مجلس تا چه حد میبینید؟
اتفاقی كه در مجلس دهم افتاد این بود كه تخریب مجلسیان بسیاربسیار وسیع رخ داد. یك بخشی از آن به فضای مجازی برمیگردد. تقریبا میشود گفت مجلس دهم بیشتر از مجالس قبل از خودش در شرایط زمانی قرار گرفت كه رسانهها خصوصا رسانههای مجازی بهطور وسیع در اختیار رقبا قرار گرفتند. البته رسانههای مجازی در اختیار همه مردم بود اما رقبا خیلی وسیع از این فضا بر علیه مجلس استفاده كردند و آنها را به ناكارآمدی و سیاسیكاری متهم كردند. من نمیخواهم از عملكرد مجلس دهم كاملا دفاع كنم و این مجلس نیز مانند دیگر مجالس دارای نقاط ضعفی بود ولی دسترسی رقبا به فضای مجازی و تخریب شدید و كوبندهای كه صورت میگرفت، خیلی روی این موضوع اثر گذاشت كه مجلس دهم را ناكارآمد جلوه دهند.
شبی نبود كه فردا مصوبه سیاسی نداشته باشیم و بمبباران كامنتها و نوشتههای رقبا در فضای مجازی به سوی ما روانه نباشد. در اینستاگرام و تلگرام و هر نوع شبكه اجتماعی كه وجود داشت، تحت بمبباران رقبا بودیم. این اتفاق در مجلس ششم و هفتم و هشتم وجود نداشت. رقبا در این فضا با تخریب توانستند به كرسیهای مجلس دست پیدا كنند. بهویژه در دو سال اول مجلس كه در حوزه سیاست خارجی درگیریهایی داشتیم، با تخریب مجلس دهم را ناكارآمد نشان دادند. در حقیقت با شدت كاری كه در دوره اول ریاستجمهوری دولت تدبیر و امید وجود داشت، دستاوردهای خوبی هم حاصل شد؛ اما از 96 به بعد با حضور ترامپ شرایط عوض شد و رقبا این اتفاقات را در نتیجه عملكرد اصلاحطلبان میگذاشتند؛ درحالیكه اتفاقات در حوزههای مختلف مقصرهای مختلفی داشت و مردم در زمانی كه تخریب وسیع است، خیلی استدلالها را نمیشنوند و این عامل نیز خیلی مؤثر بود؛ اما لوایحی كه در مجلس دهم بررسی كردیم، در آینده ماندگار میشود.
در انتخابات هیئترئیسه مجلس درحالیكه لیست امید اكثریت را داشت، عارف انتخاب نشد. در این زمینه چه بحثهایی در مجلس داشتید و روز رأیگیری چه اتفاقی افتاد؟
این برداشت اشتباه است. در انتخابات هیئترئیسه مجلس دهم تصور این بود كه لیست امید اكثریت را دارد. من در سؤال اول گفتم یك لیست امید بود، یك فراكسیون امید كه اعضای لیست لزوما اعضای فراكسیون نبودند و اگر فراكسیون امید تصمیمی میگرفت، اکثریت مجلس با آن همراه نبود. از دل لیست امید عدهای درآمدند كه بعدا در مستقلین نمود پیدا كردند و تقریبا میتوان گفت ما یكسوم نمایندگان مجلس بودیم و اگر به آرای آقای عارف توجه كنید، میبینید كه 104 رأیی كه ایشان آوردند، تقریبا نزدیك به همین تعداد عدد واقعی اعضای فراكسیون امید بود؛ اما لیست امید در بالای 150 کرسی پیروز شده بود كه همه به آقای عارف رأی ندادند.
وضعیت فعلی درباره مشاركت در انتخابات ١٤٠٠ را چگونه میبینید؟
الان با توجه به شرایط سختی كه از نظر سیاسی و اقتصادی بر مردم گذشته است، یك نوع بیانگیزگی در دل مردم برای انتخابات به وجود آمده است. البته الان دیده میشود كه احزاب در حال شروع فعالیتها هستند؛ اما هنوز فضای سیاسی چندان رونقی ندارد و در حوزه اقتصادی هم كه مشكل معیشتی بسیار جدی است و وجود كرونا و كسبوكارهایی كه تعطیل شدهاند، نیز مزید بر علت شده است. تا زمانی که یك افق روشن و قابل اعتماد و اطمینان از فضای اقتصادی آینده كشور برای مردم روشن نشود، طبیعتا تأثیر آن را روی مشاركت هم خواهیم دید و من بعید میدانم مردم انگیزههایشان برای شركت در انتخابات برگردد. من فكر میكنم دولت برای اینكه انگیزه مردم برای مشاركت را بالا ببرد، باید كارهای اساسی انجام دهد تا در معیشت مردم اثرگذار باشد تا مشكلاتشان را در مراحل اولیه رفع كند و احزاب هم در حوزه سیاسی فعالیت خود را شروع كنند تا رقابتها جدی و مطالبهگر باشد. این اتفاقات میتواند موجب افزایش انگیزه برای مشاركت حداكثری در انتخابات باشد.
بحث ریاستجمهوری زنان امروز دیگر از اصلاحطلبان رد شده و مثل سابق صرفا خانم اعظم طالقانی پیگیر این موضوع نیست و شاهد چهرههای دیگری حتی در اصولگرایان درباره ریاستجمهوری زنان هستیم. چه تحولی در جامعه زنان ایجاد شده است؟ ریاستجمهوری زنان به نظر شما تبدیل به یك مطالبه عمومی شده است؟
در این سالها كه از عمر جمهوری اسلامی گذشته است، مرحله به مرحله زنان پابهپای مردان در عرصه سیاست حضور داشته و مؤثر بودهاند. همه به این مسئله ایمان دارند كه در هر جایی كه زنان خالصانه حضور پیدا كردهاند، موفقیتهای بیشتری كسب شده است. در طول این 40 سال زنان تجربههای زیادی كسب كردهاند. اگر یك بررسی از اول انقلاب داشته باشیم، حوزه آموزشوپرورش و دانشگاه و بهداشت و درمان را زنان پر كردند و توانستند در حوزه آموزش و بهداشت تأثیر فراوان مؤثر و پررنگی داشته باشند. طبیعتا احزاب هم مطالبهگری را در افراد زیاد میكنند. این تجربه و دانش انباشته در زنان كه از سالهای قبل ایجاد شده و از حدود 20 سال پیش در حوزههای اجرائی و مدیریتهای كلان وارد شدند و اثرگذار و موفق بودند، هم اثرگذار است. درعینحال اگر به دنیا نگاه كنیم، میبینیم كه كشورهایی كه با مدیریت زنان اداره میشوند، عموما از توفیقات جدی برخوردارند؛ مثلا فرض بگیرید در سنگاپور و نیوزیلند و آلمان كه زنان بالاترین جایگاههای مدیریتی را دارند، موفقیتهای زیادی حاصل شده است. در نتیجه این باور در زنان و حتی مردان ایران هم تقویت شده كه انگار زنان هر جا كه هستند، خیلی خوب كار میكنند و بسیار قوی میتوانند اثرگذار باشند. در حوزههای مختلف زنان با حضور خود موفقیتهایی را كسب كردهاند؛ چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی. در نتیجه مجموعه اینها زنان را متقاعد میكند كه میتوانند حتی بهتر از یك رئیسجمهور مرد كشور را مدیریت کنند. به دنبال ایجاد این باور، طبیعتا مطالبه آن هم به وجود آمده و در احزاب و گروهها و در میان دختران جوان و حتی زنان غیرسیاسی این ایده وجود دارد كه زنان میتوانند رئیسجمهور بهتری باشند و حتی بعضی از مردان معتقدند كه اگر یك نامزد زن بتواند از سد شورای نگهبان عبور كند، شاید بتواند منتخب مردم شود. این مطالبه شخصی نیست و در داخل و خارج كشور به نظر میرسد این مطالبه جدی و عمومی است و امیدواریم محقق شود و از شورای نگهبان میخواهیم كه تفسیرش از رجال سیاسی را روشن و آن را صریح بیان كند. امیدوارم شورای نگهبان تفسیری داشته باشد که با آن انتخابات 1400 با حضور كاندیداهای زن به شكل دیگری رقم بخورد و انگیزهها متفاوت شود و چیز دیگری كه از قبل ممكن است انتظارش را نداشته باشيم، رخ دهد.
به نظر شما ممكن است روزی تعریف رجل سیاسی به نحوی باشد كه زنان نیز تأیید صلاحیت ریاستجمهوری شوند؟ آیا در این زمینه قانونی باید تغییر كند؟ یا چه اصلاحاتی باید انجام شود تا زنان تأیید صلاحیت ریاستجمهوری شوند؟
زمانی كه قانون اساسی در اول انقلاب در حال تدوین بود، شهید بهشتی در پاسخ به این مسئله توضیحاتی داده است. مذاكرات مجلس قانون اساسی كه بررسی میشود، همان موقع هم این بحثها بود و بعضی تأكید داشتند حتما كلمه مرد ذكر شود، ولی مخالفت شده و بزرگانی ازجمله شهید بهشتی، سركار خانم منیره گرجی و... گفتند بهطور خاص نباید مرد ذكر شود و در بحثهای فقهی و عادی این موضوع خیلی رایج بوده و برای اینكه این موضوع مشخص شود، كلمه رجال در قانون ذكر شده است. من میخواهم بگویم اگر در مجلس تدوین قانون اساسی بنا بود كه فقط مردان رئیسجمهور باشند، خب خیلی صریح میگفتند رئیسجمهور باید مرد باشد و چرا این گفته نشده است؟ گفتند باید از رجال باشد. پس وقتی كلمه مرد به كار نمیرود، یعنی صرفا مرد نیست و زنان نیز میتوانند رئیسجمهور باشند. كلمه رجال تفسیرهای مختلفی دارد و در زبان عربی به شخصیت منتسب میشود و به شخص اطلاق ندارد و مفهوم زن یا مردبودن را در ادبیات عرب نمیرساند. به همین جهت هم در مجلس تدوین قانون اساسی، این موضوع رعایت شده است و برای اینكه دعواها ادامه پیدا نكند، صریحا زن و مرد را ذكر نكردهاند و فكر خوبی هم بوده است. كلمه رجال یعنی هر شخصی كه شخصیت سیاسی، فرهنگی، علمیاش به حدی برسد كه بتواند اداره یك كشور را بر عهده داشته باشد، مصداق رجال باشد و به نظر من این مسئله مبتنی بر زن و مردبودن نبوده و مبتنی بر شخصیتی است كه بتواند این وظیفه را به خوبی انجام دهد؛ اما چون تفسیر قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان است و در نتیجه معطوف میشود به تفسیر شورای نگهبان از كلمه رجال، به نظر میرسد فضا دارد آماده میشود؛ یعنی فضایی كه شورای نگهبان به تفسیر روشنی از كلمه رجال ورود كند و امیدواریم تا انتخابات 1400 این تفسیر واضح شود.
در مجلس دهم چه قوانینی در زمینه حقوق زنان به تصویب رسید و چه فعالیتهایی در این زمینه در مجلس داشتید؟
فعالیتهای مختلفی صورت گرفت. فراكسیون زنان یكی از فراكسیونهای فعال مجلس دهم بود و تلاشهای خوبی هم انجام داد. از لوایح مهمی كه به خاطرم هست و مصوب شد، یكی قانون مجازات اسیدپاشی بود كه قانون خوبی برای كنترل این اتفاق و مهار آن شد. یكی دیگر از قوانینی كه با اصرار فراكسیون به تصویب رسید، بحث فرزندان مادر ایرانی و پدر خارجی بود كه دارای شناسنامه باشند و بالاخره مصوبه اجرا شد. یكی دیگر از فعالیتهای مهم مجلس دهم، پیگیری لایحه امنیت و كرامت زنان بود كه به لایحه منع خشونت علیه زنان معروف است. بر اثر پیگیریهای جدی و مؤثری كه با رؤسای قوا داشتیم و تلاشهایی كه آقای لاریجانی برای حمایت از ما داشتند، با پیگیری كه آقای رئیسی بعد از حضور در ریاست قوه قضائیه انجام دادند، این لایحه كه چند سال بود در كمیسیونهای قوه قضائیه در حال بررسی بود، به سرعت آماده و به دولت ابلاغ شد و كمیسیونهای دولت هم بررسی نهایی را انجام دادند. البته امیدوار بودیم مجلس دهم بتواند آن را به قانون تبدیل كند و میتوانم بگویم كه مقداری كمیسیونهای دولت آن سرعت لازم را برای بررسی نداشتند. وقتی این لایحه از قوه قضائیه به دولت رفت، انتظار داشتیم به مجلس دهم بیاید، اما اخیرا به مجلس یازدهم رفته است و امیدواریم مجلس این لایحه را كه میتواند بسیار مؤثر باشد و در راستای منع خشونت علیه زنان تأثیرگذار است، تصویب كند و با درنظرگرفتن نظرات صاحبنظران در فضای سیاسی و اجتماعی و مشورتگرفتن از آنها، این موضوع مهم به قانون تبدیل شود. از دیگر فعالیتهای زنان مجلس، پیگیری قانون حمایت از حقوق کودک و نوجوان بود. تا پیش از آن، هیچ قانونی در این زمینه وجود نداشت. خوشبختانه مصوبهای را که بیش از 10 بار در کمیسیونهای مختلف در گردش بود، با پیگیری به قانون تبدیل کردیم. در بررسی برنامه ششم توسعه نیز در جایجای آن مسائل مربوط به زنان و حقوق آنها را وارد کردیم؛ ازجمله در مواد 101، 102، 103 و همچنین بند «ت» ماده 80 که ردیف خاصی برای حمایت اقتصادی از زنان خودسرپرست و سرپرست خانوار وارد کردیم. بحث تشکیل فراكسیون زنان و خانواده و حمایت از آن نیز از كارهای دیگر مجلس دهم بود و همینطور قوانین مربوط به قاضیمشاورها برای دادگاههای خانواده و...
برای آبان 98 در مجلس چه اقدامی صورت گرفت؟
در همان صبح روزی كه وارد مجلس شدیم، بیانیههایی آماده شد، ولی با صحبتهای رهبری در حقیقت بیانیهها از دستور كار فراكسیون امید خارج شدند؛ مضاف بر اینكه مجلس از قبل اطلاعی از افزایش ناگهانی قیمت بنزین نداشت.
اگر دولت ١٤٠٠ اصولگرا باشد، موانع بر سر راه سیاست داخلی و خارجی چیست؟
یكسری از موانع عمومی هستند و خیلی به ماهیت سیاسی دولتها ربطی ندارند و سیاستهای كلی و استراتژی و راهبردها اساسیاند كه دولتها فقط مجری آن هستند و در تعیین آنها نقشی ندارند. البته تأثیرگذار هستند، اما نقش اصلی ندارند. بههرحال طبیعی است كه وقتی یك دولت اصولگرا روی كار میآید، نگاه، مباحث، راهكارها و سیاستگذاریهایشان با دولت اصلاحطلب فرق میكند. شما الان مجلس یازدهم را با مجلس دهم و دیگر مجالس مقایسه كنید؛ مشخص است كه سیاستگذاریها متفاوت است و اگر یك دولت اصولگرا هم بیاید، متفاوت از دیگر دولتها عمل خواهد کرد. طبیعتا اگر دولت اصولگرا هم روی كار بیاید، میخواهند برنامههای خودشان را دنبال كنند و قطعا تغییراتی جدی را در مسیر اداره كشور داریم و به نظر من این یكی از مشكلاتی بوده كه ما هر چند سال یك بار تغییراتی جدی را در سیاستگذاریهای عمومی قوه مجریه شاهد هستیم و گاهی حتی فعالیتهای دولت قبلی نفی میشود و چیزهایی كه مخالف آن كارها و تلاشها بوده، مطرح میشود. اما با توجه به تجربه 40سالهای كه از دولتهای مختلف در كشور داشتهایم، امیدوارم دولتی كه روی كار میآید منافع ملی را ارجح بر منافع حزبی بداند و این مسئله فقط در شعار نباشد و در عمل منافع ملی، مردم، معیشت، آینده، جوانان و امید كه باید زنده بماند، ارجح بر منافع حزبی و گروهی باشد. امیدوارم با حضور مردم در انتخابات شاهد چنین دولتی باشیم.
منبع: روزنامه شرق