بررسی آمارها و اطلاعات مربوط به مشارکت اقتصادی، سیاسی و مدنی مردم به همراه میزان مهاجرت بهخصوص در میان جوانان کشور حاکی از واقعیتی تلخ در مسیر پیشروی آینده و توسعه ایران است؛ واقعیتی که نشان میدهد دلسردی و عدم انگیزه به واسطه شرایط موجود روز به روز به شکافهای ناشی از تعامل میان جوانان و ساختار تصمیمگیری کشور دامن میزند.
به عنوان نمونه بررسی میزان بیکاری در کشور نشان میدهد با وجود آنکه طبق آمارهای رسمی 2.5 میلیون نفر از جمعیت کشور بیکار مطلق بوده و در حدود 14 میلیون نفر نیز شغل مناسبی ندارند، بخش قابلملاحظهای از این بیکاران که اتفاقاً از جوانان تحصیلکرده نیز محسوب میشوند، نه به واسطه کمبود کار، بلکه به دلیل ناامید شدن از یافتن شغل مناسب، فاقد مشارکت اقتصادی و اجتماعی هستند. از طرف دیگر نگاهی دقیق به میزان مشارکت در انتخابات و نیز نحوه مواجهه جوانان با تحولات جاری کشور بیانگر این واقعیت است که جوانان مسیرهای مربوط به ایفای نقش و کنشگری خود را تنگتر دیده و به ناچار به دامن بیعملی سوق داده میشوند؛ امری که هر چه تداوم بیشتری پیدا کند بر چالشهای نظام تدبیر کشور میافزاید؛ چرا که چنین وضعیتی به بازتولید مطالبات بیشتر از افقگشایی دامن زده و روز به روز بر میزان انتظارات آنها از ایجاد یک تغییر اساسی میافزاید.
در چنین شرایطی و با توجه به دشواریهایی که در این زمینه وجود دارد، در گفتوگویی با «علی جمالی» نایبرئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به بررسی وضعیت و افقهای پیش روی مشارکت جوانان در عرصههای مختلف کشور پرداختهایم؛ فردی که خود از فعالان سابق دانشجویی بوده و معتقد است طی سالهای اخیر با تمامی محدودیتهایی که وجود داشته، تلاش شده تا در این مجموعه از ظرفیت و توانایی جوانان در ارکان مختلف این حزب استفاده شود که نمونه بارز آن فراهم کردن فرصتی برای ایجاد سازمان جوانان در حزب کارگزاران سازندگی است.
***
*آقای جمالی با تشکر از وقتی که اختصاص دادید. امروز وقتی پای صحبت جوانان مینشینیم، بسیاری از آنها که علاقهمند به حضور در صحنههای سیاسی و اجتماعی هستند به نوعی معتقدند که این مسیر برایشان مسدود یا حداقل ورود به آن بسیار دشوار است. شما این مساله را چگونه ارزیابی میکنید و اساساً چه توصیهای برای جوانان در این خصوص دارید؟
در سالهای گذشته فعالیت دانشجویی محفل مناسبی برای جوانان به منظور آمادگی و تمرین فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بود. یعنی تجربه ما و نسلهای پیشین به این گونه بود که در قالب انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم و حتی انجمنهایی که به صورت غیرسیاسی در فعالیتهای مدنی شرکت میکردند، زمینه ورود به چنین فعالیتهایی فراهم میشد؛ بهطوریکه میتوانستیم در این راستا، علاوه بر آزمون و خطا، کارهای تشکیلاتی را آموزش دیده و آماده ورود به بسترهای سیاسی و فعالیتهای حرفهای در احزاب شویم. اما متاسفانه طی سالهای اخیر با توجه به اینکه محدودیتهایی بر فضای دانشجویی اعمال شده، طبیعتاً چنین فرصتهایی که سابقاً برای ما وجود داشت از جوانان امروز سلب شده است. در نتیجه آنها ناچار هستند اکنون به صورت مستقیم و بدون گذراندن مراحل مقدماتی برای فعالیتهای سیاسی و مدنی وارد احزاب شوند. این اتفاق در حالی صورت گرفته که احزاب ما نیز در طول این چند سال به دلیل فشارهای موجود بهخصوص برای احزاب اصلاحطلب، وضعیت خوبی را تجربه نکردهاند. با این حال این موضوع به عنوان یک فرصت و فضا همچنان پیش روی جوانان قرار داشته و آنها میتوانند با تمامی محدودیتهایی که امروز وجود دارد برای ورود به عرصه کنشهای سیاسی و اجتماعی، روی احزاب حساب کنند. در همین رابطه است که ما در مجموعه کارگزاران سازندگی تمام تلاش خود را برای باز کردن مدخلهایی درون حزب به همین منظور انجام دادهایم؛ بهطوریکه در سطح استانها با برگزاری کنگرههای استانی و تشکیل شورای استانها، تاکید ویژهای به حضور جوانان در شوراهای استانی داشتیم تا از این رهگذر فضا و امکان برای حضور آنها در استانها نیز فراهم شود.
در سطح کلان هم، حزب در شورای مرکزی و سایر ارکانش به این سمت گام برداشته تا چنین فضایی برای جوانان ایجاد شود؛ یعنی در این خصوص برنامهگونهای تدوین شده که به نحوی الگویسازی برای فراهم کردن زمینه برای جوانان کشور ایجاد شود.
با این حال ایراد قضیه از آنجا نشئت میگیرد که یک جوان هر چقدر هم که دغدغه سیاسی و اجتماعی داشته باشد، باز هم اولویت مهم و اولش بحث معیشت، اشتغال و رشد در فضای حرفهای خواهد بود. در سایر کشورها ما شاهد هستیم که چنین فرصتی برای جوانان از طریق احزاب فراهم شده و در اختیار آنها قرار میگیرد. در کشور ما هر چند در طول چند سال گذشته تلاشهایی به این منظور به عمل آمده است، با این حال شاهد هستیم که متاسفانه ارتباط ارگانیک و سازمانی میان دستیابی به فرصتهای شغلی، مدیریتی و حرفهای بین جوانان و احزاب کمرنگتر شده است. یعنی در طول 10 سال گذشته شاهد بودیم که نمیتوان چندان ورود و فعالیت در احزاب را به عنوان راه اصلی، جهت دستیابی به فرصتهای شغلی و مدیریتی دانست. به همین دلیل است که کار برای ما به عنوان یک حزب در مواجهه با جوانان و آمادهسازی آنها جهت پرورش یک نسل جدید مدیریتی در ساختار بوروکراسی و تکنوکراسی کشور دشوار شده است. از این رو، معتقدم این عامل بازدارنده ممکن است جذابیت فعالیتهای سیاسی و مدنی را برای جوانان ما در کشور کمرنگتر کند. هر چند که در عین حال نیز لازم است تاکید کنم که با تمامی این شرایط ما همچنان ناامید نبوده و به مسیر خود برای همکاری و همراهی با جوانان ادامه می دهیم.
*شما خودتان از فعالان سابق دانشجویی بودید؛ اما بررسی فعالیتهای جوانان در دانشگاه و جنبشهای دانشجویی در حال حاضر نشان میدهد که آن شور و نشاط سابق حاکم بر فضای فعالیتهای دانشجویی وجود ندارد. علت این امر از نظر شما چیست؟ آیا به متصلب شدن فضای سیاسی کشور بازمیگردد یا نشاندهنده تغییر دغدغهمندی جوانان است؟
به اعتقاد من هر دو عاملی که مطرح کردید وجود دارد. زمانی که نسل ما در اواخر دهه 1370 و اوایل دهه 1380 در تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی فعالیت میکرد، دفتر تحکیم در حال نوعی دگردیسی هویتی بود. در واقع نسل قبل از ما که اواخر دهه 1360 و اوایل دهه 1370 وارد فعالیتهای دانشجویی شدند از یک رانت بهرهمند بودند؛ به این معنی که حاکمیت، دفتر تحکیم را به عنوان یکی از ورودیهای ساختار مدیریتی کشور پذیرفته بود و افرادی که دغدغههای سیاسی و مدنی خود را در قالب دفتر تحکیم و انجمنهای اسلامی پیگیری میکردند، میتوانستند از این موضوع جهت ورود به جایگاههای مدیریتی و سیاسی استفاده کنند. اما در مقطعی که ما وارد فعالیتهای دانشجویی شدیم، این رانت را به صورت عامدانه از بین بردیم؛ به این معنی که تلاش کردیم تا دفتر تحکیم را به عنوان یک نهاد مستقل مدنی که میتواند کنترلکننده حاکمیت باشد، جا بیندازیم. در همان مقطع اساساً به این دلیل که فعالیتهای سیاسی و اصلاحطلبانه در اوج شکوه و شکوفایی خود قرار داشت، ما این اصل را برای خود پذیرفته بودیم که به فعالیتهای دانشجویی صرفاً به عنوان یک رفتار مدنی اصلاحطلبانه با هدف بهبود شرایط سیاسی و اجتماعی کشور نگاه کنیم. در همین راستا بود که نهایتاً به واسطه شرایطی که به دفتر تحکیم و انجمنهای اسلامی تحمیل و عرصه برای فعالیتهای دانشجویی بسیار تنگ شد، میان خود دانشجویان هم نوعی بیانگیزگی نسبت به فعالیتهای دانشجویی رسمی و قانونی به وجود آمد. در واقع بعدها، از آنجا که هزینه فعالیتهای دانشجویی بالا رفت، دانشجویان ترجیح میدادند دیگر در این بستر چندان فعالیتی نداشته باشند. لذا هر چه جلوتر آمدیم، یعنی در اواخر دولت آقای احمدینژاد و اوایل دولت آقای روحانی، شاهد بودیم که عملاً در مجموعه حاکمیت چندان تمایلی جهت شکوفا شدن و مهیا کردن بستر فعالیتهای دانشجویی وجود ندارد. در ضمن سرخوردگی عمومی که در جامعه نسبت به فعالیتهای سیاسی و مدنی به وجود آمد، سبب شد که این امر به جریان دانشجویی نیز تسری پیدا کند.
به همین دلیل است که شاهد هستیم این بیانگیزگی اکنون سایه سنگین خود را روی فعالیتهای دانشجویی انداخته است. در واقع وجود چنین موانعی به همراه بالا رفتن هزینه فعالیتهای دانشجویی مانند محرومیت از تحصیل و غیره، باعث شده اساساً فضای کنونی با زمانی که ما فعالیت میکردیم، متفاوتتر رقم بخورد. در آن زمان شرایط برای ما بسیار مهیاتر بوده و آستانه تحمل حاکمیت و نهادهای امنیتی نیز بالاتر بود. ضمن اینکه دولت آقای خاتمی هم در این زمینه به ایجاد بستر برای فعالیتهای دانشجویی کمک میکرد. با این حال و با وجود این چالشها معتقدم همچنان احزاب میتوانند با توجه به مزیتی که دارند، بخشی از فضای خود را در اختیار جوانان و دانشجویان قرار داده و همچنان از پتانسیلهای موجود در این بخش استفاده کنند.
*اتقافاً شما در حزب کارگزاران نمود این کار را با تأسیس سازمان جوانان نشان دادهاید. سازمانی که برخلاف سایر احزاب در کشور، شاخه جوانان آن حزب نبوده بلکه نام سازمان جوانان را یدک میکشد. این امر به نوعی در سایر احزاب کمسابقه بوده و نشان دهنده اعتماد ارکان حزب کارگزاران سازندگی به جوانان است. به طور کلی نظر شما در مورد سازمان جوانان کارگزاران سازندگی و اقداماتی که تاکنون انجام دادهاند چیست و چه برنامههایی را جهت تقویت و مشارکت بیشتر آنها دارید؟
خوشبختانه به این واسطه که در شورای مرکزی حزب کارگزاران از سال 1399 به این سو یک تغییر و دگردیسی صورت گرفت، وزن جوانان و نیروهای جدید که عمدتاً سابقه فعالیت دانشجویی داشتند در ارکان مؤثر و بالای حزب بالا رفت. این امر سبب شد تا فضا برای فعالیت و حضور جوانان و دانشجویان در کارگزاران سازندگی به نسبت سایر احزاب در کشور فراهمتر شود. در واقع ما یک تبعیض مثبت در شورای مرکزی کارگزاران برای جوانان و زنان قائل شده و نگاه ویژهای نسبت به آنها در مقایسه با سایر اقشار داشته و برایشان جایگاه سازمان را در حزب تعریف کردیم. به این دلیل که جوانان و زنان دغدغهها، مسائل و مشکلاتشان بیشتر از سایر اقشار بوده و به لحاظ جمعیتی نیز بخش قابلملاحظهای از جامعه را تشکیل میدهند.
یکی از خروجیهای این نگاه، تشکیل سازمان جوانان کارگزاران سازندگی بود که خوشبختانه آنها نیز با یک برنامه دقیق و حرفهای اکنون علاوه بر اینکه در حوزههای مطالعاتی و اندیشه به حزب یاری میرسانند، در جهت جذب جوانان و ساختارمند کردن کسانی که جذب میشوند نیز تلاش میکنند. تجربهای که میتوانم بگویم تاکنون خوب و موفق بوده است.
*در این خصوص شما در استانها چه برنامه ای برای جوانان دارید؟
در این رابطه ما در دوره جدید شورای مرکزی حزب که با دبیرکلی آقای حسین مرعشی همراه شده، نگاه ویژهای به بحث استانها داریم. به این صورت که به جای یک معاونت برای استانها به صورت متمرکز، ترکیب هیئت عاملیت برای استانها در نظر گرفته شده که یکی از برنامههای آن ایجاد ارتباط ساختارمند و دقیق میان سازمان جوانان و جوانان سایر استانهاست. در واقع ما در نظر داریم که بهکارگیری، سازماندهی و تقویت جوانان در هر استان را به سازمان جوانان واگذار کرده و از تواناییهای آنها در این مسیر کمک بگیریم. این در چارچوب همان هدف بزرگ کارگزاران سازندگی جهت استفاده از ظرفیت جوانان به منظور آماده کردن نسل جدید مدیریتی است.
از سوی دیگر همانطور که همه در جریان آن قرار داریم، احتمالاً یکی از بحرانهای اساسی ما در سالهای آینده که گریبانگیر ساختار اداری و بوروکراتیک کشور خواهد شد، مسئله پا به سن گذاشتن نیروهای شاخص مدیریتی و اجرایی و خلاء وجود یک نسل جدید، متخصص و دغدغهمند برای اداره کشور است. به همین دلیل هم هست که ما به عنوان حزب کارگزاران سازندگی تلاش خود را به منظور پر کردن این خلاء و ضعف از طریق سازماندهی حزبی انجام خواهیم داد. حال اگر این تلاش مقبول حاکمیت واقع شود که جای خوشحالی دارد، اما اگر این مساله مورد استقبال هم قرار نگرفت، دلیل بر آن نیست که ما از رسالت خود در این زمینه چشمپوشی کنیم.
*حزب کارگزاران سازندگی ایران به عنوان یک حزب لیبرال و آزادیخواه، داعیه ارائه یک سبک زندگی جدید و مورد پسند جوانان را دارد. این امر از دو جهت اهمیت دارد. نخست اینکه قرائت رسمی در خصوص سبک زندگی شاید مورد پذیرش بخش قابلملاحظهای از جوانان و نسل کنونی نباشد و از سوی دیگر با توجه به سرخوردگیهایی که جوانان بهخصوص در چند سال اخیر داشتهاند، ارائه این برنامه و جلب اعتماد آنها دشوار باشد. ارزیابی و برنامه شما و حزب در این خصوص چیست؟
اگر بخواهم صریح به این پرسش شما پاسخ دهم، باید تأکید کنم که بهشخصه موافق نیستم که ما به عنوان یک حزب میتوانیم ارائهکننده سبک زندگی برای جوانان باشیم. این مسئله افتادن در همان مسیر غلطی است که در طول سالهای گذشته تلاش شده در کشور ما اجرایی شود. در واقع اقدامی که ما به عنوان حزب و سازمان جوانان میتوانیم انجام دهیم، ایجاد زمینه برای تصمیمگیری خود جوانان است. یعنی ما نمیتوانیم به جای آنها سبک زندگی مناسبشان را انتخاب کنیم. برای نمونه من به عنوان پدر یک نوجوان دقیقاً حس میکنم که یک فاصله معنادار میان چارچوبهای ذهنی من و فرزندم برای نحوه زندگی وجود دارد. حال در یک چارچوب بزرگتر ما به عنوان حزب یا دولتمرد چگونه امکان دارد که بتوانیم یک نسخه واحد را برای سبک زندگی جوانان ترسیم کرده و ارائه کنیم؟ بنابراین لازم است مجدداً تاکید کنم که تنها کار ما میتواند شفاف کردن فضا و نیز ارائه اطلاعاتی به جوانان برای انتخاب هوشمندانهتر خود آنها باشد.
ببینید در همین حوزه مسائل نظری که ذکر کردید، ما به عنوان یک حزب لیبرال دغدغه اصلیمان انطباق قرائت مفاهیم نظام فلسفی، اقتصادی و اجتماعی لیبرالی با توجه به فضای جاری در کشور است. یعنی همانطور که آقای مرعشی دبیرکل حزب گفته ما به عنوان لیبرالهای مسلمان، هم دغدغه لیبرالدموکراسی و توسعه را داشته و هم مساله اعتقادات و بنیانهای اسلامی را داریم. به همین منظور است که معتقدم ارائه یک برنامه و سبک زندگی برای جوانان امری بسیار دشوار خواهد بود. با این حال با تکیه بر اصل آزادی انتخاب که جزئی از بنیانهای نظری اصلی کارگزاران سازندگی است، این حق آزادی انتخاب برای سبک زندگی جوانان را به رسمیت شناخته و در عین حال تلاش میکنیم تا با تقویت مبانی فکری، نظری و اندیشهای نسل جوان از طریق برگزاری کلاسها، همایشها و تهیه متون، آنها را در انتخاب سبک زندگی مورد علاقهشان یاری کنیم.
منبع: روزنامه سازندگی