کرباسچی: با شعارهای توخالی مشکلات مردم حل نمیشود
مهرشاد ایمانی: وضعیت اقتصادی این روزهای ایران بهقدری سخت است که شاید مردم هیچگاه در چهار دهه گذشته چنین شرایطی را تجربه نکرده باشند. گرانیها به میزانی بر مردم فشار آورده که حتی خرید نان هم برای بخشهایی از مردم به یک بحران تبدیل شده است، چه رسد به نیازهای اساسی دیگر مانند مسکن، پوشاک، آموزش و... . چنین شرایطی پیامدهای جانبی بسیاری را هم به دنبال داشته است؛ ازجمله افزایش مهاجرت به شهرهای بزرگ، بیکاری، مشکلات خانوادگی و البته افزایش چشمگیر بزههای اجتماعی که به گفته رئیس قوه قضائیه، نخستین جرم در کشور سرقت است. برخی باور دارند همزمانی دو عامل، یعنی سوءمدیریتهای اقتصادی در سالهای اخیر و تحریمهای سخت و گسترده آمریکا، کار را به اینجا کشانده و همین عامل اخیر است که متعاقبش گفته میشود نخستین و مهمترین راه برای بهبود نسبی اوضاع اقتصادی، فراهمکردن زمینههای رفع تحریمهاست و این موضوع هم محقق نمیشود مگر با مذاکره با کشورهای غربی؛ موضوعی که در مقطع کنونی در وینِ اتریش پیگیری میشود. ضرورت رفع تحریمها بهقدری دارای اهمیت است که این روزها دولت سیزدهم به مذاکره مستقیم با آمریکا نیز بیتوجه نیست؛ چنانکه اخیرا حسین امیرعبداللهیان گفته است اگر اقتضا کند میتوان به مذاکره با این کشور هم توجه کرد. مجموعا میتوان چنین برداشت کرد که فارغ از اصولگرایی و اصلاحطلبی، گویا این روزها همه به این نتیجه رسیدهاند که تحولی باید. برای بررسی این موضوع، یعنی نسبت سیاست خارجی با تغییر شرایط سخت اقتصادی ایران، ساعتی را با غلامحسین کرباسچی به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
شرایط این روزهای کشور را که همچنان مردم زیر شدیدترین فشارهای اقتصادی هستند، چطور میبینید؟
من امیدوارم تصمیمگیران کشور به صورت واقعی در اندیشه حل مشکلات باشند و بدانند هر تصمیمی که میگیرند، بر زندگی مردم تأثیر دارد. مردم در شرایط کنونی به سختی روزگار میگذرانند و سختی اوضاع اقتصادی در همهجای کشور اعم از تهران و هر شهر دیگری دیده میشود. من چند روزی میشود از بیمارستان مرخص شدهام. قبل از اینکه بروم بیمارستان، برای تصویربرداری از قفسه سینه، به یک مرکز درمانی مراجعه کردم. نزدیک غروب بود، خانمی میانسال آمده بود و درخواست تست کرونا داشت؛ بیمهاش را ارائه داد، ایرادی به بیمهاش گرفتند. آن خانم گفت هزینه آزادش چقدر میشود؟ گفتند 200هزار تومان. با نگاهی سرد و ناامید بدون آنکه چیزی بگوید سرش را پایین انداخت و رفت. پیش خودم گفتم بروم صدایش کنم بیاید و تستش را بدهد. تا رفتم بیرون در تاریکی شب و شلوغی خیابان پیدا نبود. اینجا مرکز کشور و کنار گوش همه مسئولان برای 200هزار تومانی که ممکن است جان خود و خانوادهاش را نجات دهد، یعنی فاجعه. حالا در اقصینقاط کشور چه میگذرد؟ واقعا وضعیت سختی بر مردم حاکم است؛ در همهجا هم همین است؛ تهران، شمیران و سیستانوبلوچستان هم ندارد. پاسخ من این است که شرایط این روزهای ایران، حال نامساعد مردم است و مسئولان واقعا باید چارهای بیندیشند و تصمیمی بگیرند. وقتی حرف از مذاکره و ملاقات و هر امر دیگری میزنیم، وضعیت زندگی و سلامت و حیات و ممات این خیل عظیمی را که سرنوشتشان به حرفها و شعارهای ما گره خورده است، در نظر بگیریم.
همه میدانیم بخش عمدهای از وضعیت سخت اقتصادی این روزهای ایران ناشی از تحریمهای سنگینی است که چند سالی میشود اول از همه گریبان مردم را گرفته است. در این شرایط گفته میشود مذاکرات در آستانه بهنتیجهرسیدن است؛ البته گویا منوط به مذاکره مستقیم با آمریکا. چه چشماندازی میبینید؟
مسئولان باید نگاهشان به سیاست خارجی رفع مشکلات مردم باشد. به هر حال واقعیتها را نمیشود نادیده گرفت و مشکلات با شعارهای توخالی حل نمیشود. آنهایی که در حوزه سیاست خارجی تصمیمگیری میکنند، از برج عاج خود پایین بیایند و قدری به مردم این کشور نگاه کنند. چهره مردم نشان میدهد چه حالی دارند و برای درمان دردهای این مردم باید چارهای اندیشید. اصل و اساس منافع این مردم است و باقی، همهاش حرف و شعار است.
به نظرتان دولت کنونی چنین نگاهی دارد و سیاست خارجی، مذاکره را بهمثابه مسیری برای رفع مشکلات ملی در نظر دارد؟
من کلی میگویم؛ اینکه به هر حال هرکسی که حرفهای سیاسی میزند، بخواهد یا نخواهد، ناچار است بپذیرد که اقتصاد کشور به سیاست خارجی وصل شده است. هرکسی اگر ادعا میکند که میخواهد برای مردم کاری انجام دهد، نمیتواند از تمام ظرفیتهای دیپلماتیک برای رفع تحریمها استفاده نکند؛ خواه این ظرفیت مذاکره با 1+4 باشد یا مذاکره مستقیم با آمریکا یا هر مسیر دیگری. مسئله اصلی این است که باید اجماعی میان تصمیمگیران به وجود آید که مشکلات مردم حل شود؛ وقتی این نتیجه بهصورت واقعی و نه شعاری به دست آید، دیگر مسیرش فرقی نمیکند. ایرانِ امروز نیازمند تحولی اساسی در حوزه اقتصاد است و جز این همه چیز شعار است. حالا عدهای همچنان بگویند نباید مذاکره کنیم یعنی نمیخواهند مشکلات حل شود. نقد کردن، حرف سیاسیزدن و عملنکردن که سخت نیست، همه میتوانند چنین رفتار کنند؛ ارزشمند آن است که برای تغییر اوضاع تصمیمی واقعی گرفته شود.
بسیاری از کسانی که امروز حتی با مذاکره با آمریکا هم مشکلی ندارند، مسئولان دولت قبل ازجمله ظریف و روحانی را تا سر حد اتهام خیانت پیش بردند. به عنوان بحث پایانی بفرمایید چقدر این سیاسیکاریها باعث شد ما به اینجا برسیم؟
شعارهای سیاسی که همیشه بوده است و حالا اینکه به آقایان ظریف و روحانی چه میگفتند، حرف گذشته است و هرکس که در گذشته مواضع درستی داشته یا نه به هر حال باید درباره درستی یا نادرستی مواضعش پاسخ دهد؛ چه در دنیا و چه در آخرت. اما من میخواهم بگویم باید رو به جلو نگاه کرد. بحرانهای اقتصادی شدیدتر از آن است که بخواهیم باز هم به دعواهای سیاسیمان ادامه دهیم و دیگر نباید وارد این بحثها شویم. اینکه اینها مخالف بودند و آنها موافق بودند، بحثهای فرعی است و نباید دیگر لجولجبازیهای بین خودمان را به میان بکشیم. مسئولان کنونی هم باید همین نگاه را داشته باشند و فارغ از آنچه در گذشته رخ داده، نگاهشان این باشد که چطور میشود اوضاع را سروسامان داد. مسئله اصلی این است که شرایطی به وجود آمده که یک فرد توان پرداخت یک تست کرونا را ندارد و معلوم نیست سرش چه بلایی میآید. آقایان باید به فکر حل این میزان فقر گسترده باشند. اینها تصمیماتی است که دیگر به روحانی و اینکه هرکس در گذشته چه کرده، مربوط نمیشود. به هر حال مسئولان کنونی مسئولیت دارند و باید گرههای اقتصادی زندگی مردم را باز کنند.
منبع: روزنامه شرق