هفته پیش ذبیحالله خداییان سخنگوی قوه قضائیه، در نشست خبری هفتگی خود عنوان کرد: دادسرای عمومی و انقلاب علیه فائزه هاشمی، به دلیل "توهین به پیامبر اسلام و حمایت از ادامه تحریم سپاه" پرونده تشکیل داده است.
پیشتر خبرگزاری نزدیک به سپاه مدعی شده بود که با راهاندازی چندین کمپین باعث شده تا قوه قضائیه نسبت به اظهارات اخیر "فائزه هاشمی" وارد میدان شود و پروندهای برای دختر آیتالله تشکیل دهد.
برای بررسی اهمیت و ابعاد این موضوع با فائزه هاشمی گفتگویی داشتیم.
با موج رسانهای كه صحبتهای شما هر از گاهی به راه میاندازد، سوال ما این است كه چرا از فائزه هاشمی اینقدر صحبتهای موجبرانگیز و جنجالی درمیآید؟
من به عنوان یک ایرانی وظیفه دارم نسبت به شرایط جامعه چه مثبت چه منفی، واکنش داشته باشم. شما بهتر از من میدانید در قرآن هم داریم كه سرنوشت هیچ ملتی تغییر پیدا نمیکند مگر آنكه خودشان تغییر پیدا كنند، بنابراین به عنوان یك مسلمان نمیتوانم بیتفاوت باشم. هرچه مشکلات و سوءمدیریتها و بیتوجهی به افکار عمومی و بیاعتنایی به منافع ملی و حقوق مردم عمیقتر و اساسیتر بشود بدیهی است که نقدها نیز به همان نسبت گزندهتر میشود. اعتقاد دارم هرچه اظهار نظر و نقدها فراگیرتر و عمومیتر شود تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت. یعنی از دیگران بایستی پرسید که چرا ساکت هستید، یا چرا همراهی میکنید و یا چرا آنقدر بااحتیاط صحبت میکنید که خیلی فرقی با حرف نزدن ندارد. ضمن اینکه جنجال را کسانی که منافعشان را در خطر میبینند و یا تحمل نقد ندارند ایجاد میکنند تا آن حرف حساب سرکوب شود.
نگرانی از جان خودتان ندارید؟
از جان خودم نه! نمیدانم اسم آن شجاعت، جسارت یا حماقت است ولی آدم ترسویی نیستم و نگران جان و مال و موقعیتم نیستم. حقیقتگویی، حقیقتجویی و آزادگی مگر درس عاشورا نیست پس چرا تحمل نمیشود؟
صحبتهای دیگران اندازه شما موج ایجاد نمیكند و واكنشها نسبت به سخنان شما بسیار است، چرا فائزه هاشمی همواره چهرهای بحثبرانگیز است؟
برای خودم هم عجیب است، خودم را اینقدر تاثیرگذار نمیدانم، من یک فرد معمولی هستم. شاید صریح بودن آنها را اذیت میکند که چنین عکسالعملهایی دارند. به هر حال حقیقت تلخ است و تحمل آن برای خطاکاران تلختر و سنگینتر.
برخی معتقدند عدهای با استفاده از سخنان شما به دنبال تحت الشعاع قرار دادن اخبار دیگری هستند، نظر خودتان چیست؟
گاهی اینطور میشود مثل این بار که با موضوع آقای قالیباف همزمان شد و دوطرفه بود، یعنی در روزهای اول خبر مربوط به ایشان موضوع مرا تحتالشعاع قرار دادو در ادامه بولد کردن موضوع من با هدف انحراف افکار عمومی از آقای قالیباف بود. بنظرم هدف اصلی از این حملات و راه افتادن لشکر سایبری سازماندهی شده، پشیمان کردن من از این صحبتها عقبنشینی و یا خودسانسوری در آینده، توسط من و دیگران است. همچنین اینکه کسی جرئت ورود به موضوع برای حمایت از من را نداشته باشد.
درباره پیامبر صحبتی داشتید و واكنشهای تندی نیز به همراه داشت؛ به واقع نظر شما در اینباره چیست؟
متاسفانه برخی از آن ویدیو برداشت منفی داشتند، برخی هم خیر. من به این جریحه دار شدن احساسات دسته اول بیتفاوت نبوده و احساس وظیفه کردم برای عذرخواهی، شاید خطا در بیان من بوده است.
در این موضوع اشاره به چند نکته را لازم میدانم: اول اینکه پیامبر و ائمه و سایر مقدسین در زمان خودشان مشابه افراد عادی زندگی میکردند چنانچه پیامبر هم گفته که یکنفر معمولی مثل دیگران است جز اینکه بر او وحی نازل میشود. پس میشود با این افراد گفتگو کرد، بحث کرد، شوخی کرد، عصبانی شد و خندید. کما اینکه رهبر هم با دیگران در قانون برابر است. ما داستان پندآموز موسی و شبان در کتابهای درسی را نیز فراموش نکردهایم.
دوم؛ من روحانیزادهام، با افراد و خانوادههای متدین و روحانی واقعی زیادی مراوده داشته و دارم. در چنین جمع هایی شوخی و مزاحهای زیادی با خیلی چیزها میشود.
سومین نکته؛ اینکه فضای مجازی عاملی برای انعکاس بیشتر آن است. سخنرانی و بیانات گروهی از روحانیون و مداحان کمسواد با اطلاعات کم و خرافی درباره پیامبر و ائمه و یاران آنهاست که توسط بخشهایی از حاکمیت پاداش هم میگیرند، یک بام و چند هوا؟ در نهایت اگر واقعا مومن و دلواپس هستیم آیا نباید منتشرکنندگان این مطالب زیر سوال بروند؟
اگر مرحوم هاشمی رفسنجانی در قید حیات بودند در این زمان چه واكنشی نشان میدادند؟
من روزنامه زن را كه داشتم منتقدان روزنامه از میان اصولگراها هیچگاه با من صحبت نمیكردند و غُرهایشان را به بابا میزدند و انعكاس این نقدها به بابا میرسید. شاید اگر بودند انتقاد هم میکردند.
قصد از این سوال تفتیش عقاید نیست؛ اما آیا شما خود را یك چهره متشرع میدانید؟
من خودم را مسلمانتر و معتقدتر و اصولیتر از این دلواپسان و بسیاری از اصولگرایان میدانم. پایبند به واجبات دینی هستم. همینطور که میبینید توهین، تحقیر، تهمت، دروغ و تهدید این گروه پرسروصدا و بیمحتوا مشابه طبل توخالی برای پاسخ به مخالف است. آیا پیامبری که اینها آنقدر نگران توهین به او هستند به عیادت زنی نرفت که یکروز خاکستر روی سرش نریخت؟ یعنی اینها پیرو این پیامبر هستند؟ عمراً!
آیا میان شما با براندازان مرزبندی مشخصی وجود دارد؟
راه براندازی یا انقلاب یا کودتا است. انقلابها در تاریخ جهان نتایج خوبی به همراه نداشتهاند. من انقلاب خودمان را خطا نمیدانم ولی خطاهای ما از شاه بیشتر شد و عملا انقلابینمایان جایگزین انقلابیون شدند.
کودتا هم معمولا توسط نظامیان صورت میگیرد و کار امثال من نیست. بنابراین به براندازی نمیاندیشم، شاید در دلم بدم نیاید ... تا مملکت نجات پیدا کند.
آیا فكر نمیکنید انتقادات و صحبتهای شما نسبت به نظام نوعی ضدیت با انقلاب برداشت شود؟
هر کسی از ظن خود شد یار من! به هر حال کسانی که از انحراف از اهداف انقلاب و انحراف از اسلام سود میبرند بیکار نمینشینند و چنین القا میکنند، چون امثال من را مانع منافع بیشتری میدانند. تا جایی که اطلاع دارم این حرفها حتی در جمعهای خصوصی بخشی از اصولگرایان نیز گفته میشود. ضمن اینکه هر کسی را با همه اعمال و حرفهایش بایستی قضاوت کرد. صداقت و صراحت بنظرم ویژگی باارزشی است که بنا دارم حفظش کنم. بازخورد صحبتهایم را در بین مردم عادی جامعه میبینم که بسیار برایم باارزش است.
منبع: روزنامه مستقل